چرا برخی از دانش آموزان تنبل هستند؟
حقیقتاً دانش آموزانی که در درس سستی می کنند، خشم اولیاء خود را بر می انگیزند، لذا برخی از اولیاء مجبور می شوند که رفتارهای تندی را در قبال آن ها داشته باشند و طوفانی از انتقادها و سرزنش ها را نثار فرزندان خود می کنند چیزی که چرخه ای از سستی در درس یا همان تنبلی را موجب می شود و اوضاع را وخیم تر می کند. اتخاذ شیوه های صحیح رفتاری با این دانش آموزان بسیار سخت می تواند باشد. که در آن صبر و آینده نگری و علت یابی و حمایتی می تواند از عناصر مهم این شیوه ها باشد.
منظور ما از دانش آموز تنبل چه کسی است؟
منظور ما دانش آموزانی هستند که از نظر درسی ضعیف هستند و در یک یا چند درس و یا در بیشتر درس ها نمره قبولی نمی گیرند و از عملکرد آن ها معلمان و اولیاء راضی نیستند.
عواملی کلی تنبلی دانش آموزان عبارتند از:
1- هوش:
ما به صورت سنتی مایل هستیم تنبلی دانش آموزان را به هوش آن ها نسبت دهیم اما واقعیت این است که اکثر دانش آموزانی که در دبیرستان های عادی درس می خوانند هوش کافی برای درس خواندن دارند و در این زمینه عواملی غیر از هوش بیشتر می تواند دخیل باشد. در عین حال دانش آموزانی که از بهره هوشی بالایی برخوردار هستند نسبت به همسالان خود بهتر درس یاد می گیرند و بهتر می توانند مسائل مربوط به درس و معلم را حل کنند.
بهره هوشی می تواند تأثیرات همه جانبه در زندگی داشته باشد. یک دانش آموز در مدرسه تنها درس نمی خواند بلکه با عوامل پیچیده دیگر هم در ارتباط است که می تواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم در پیشرفت تحصیلی او مؤثر واقع شود.
برخی از دانشمندان معتقد هستند که هوش ارثی است و والدین با هوش فرزندانی باهوش دارند اما تحقیقات زیادی نشان داده است که محیط تأثیر مستقیمی روی هوش کودکان دارد لذا گروهی از دانشمندان هم بر این باور هستند که هوش تحت تأثیر محیط رشد پیدا می کند و اکتسابی است.
2- ضعف پایه تحصیلی:
برای کمک به این دانش آموزان بهترین روش آموزش مطالب سال های گذشته است. به عنوان مثال دانش آموزانی که جمع و تفریق و ضرب و تقسیم را در دوره ابتدایی یاد نگرفنه اند. ریاضیات دوره راهنمایی را متوجه نمی شوند و نمی توانند نمره بیاورند و کسی که ریاضیات دوره راهنمایی را نفهمیده باشد ادامه تحصیل در دوره متوسطه برای بسیار سخت خواهد شد.
3- نداشتن انگیزه :
نداشتن انگیزه اغلب از دوره راهنمایی شروع شده و در دوره ی دبیرستان به اوج می رسد. امروزه بسیاری از دانش آموزان در دوره ی متوسطه انگیزه و اعتقادی به ادامه تحصیل ندارند این مسئله باعث شده است آن ها یا ترک تحصیل کنند و یا به زحمت و با ترفند به اخذ مدرک بیاندیشند. بی انگیزگی دانش آموزان ارتباط مستقیم به نوع جهان بینی شکل گرفته در نوجوانان بستگی دارد که از طرق مختلف در آن ها شکل گرفته و تغییر دادن آن ها می تواند مشکل و زمان بر باشد. امروزه اکثر دانش آموزان تنبل بی انگیزه هستند و ایجاد انگیزه می تواند نیروی عظیم آن ها را به کار اندازد.
علل بی انگیزگی دانش آموزان:
سطح انگیزه در بین دانش آموزان دختر و پسر همچنین سطح انگیزه در پایه های مختلف با هم متفاوت است. و هرچه مقطع تحصیلی بالا می رود تأثیر انگیزه ها هم پیچیده تر می شود. دلایل بی انگیزگی به درس می تواند گسترده و پیچیده شود.
در ذیل مهم ترین عوامل بی انگیزگی به درس، شرح داده می شود.
1- کم ارزشی علم در جامعه.
2- کم ارزشی سواد در بین خانواده.
3- اکثر افراد با سواد جامعه وضع مادی خوبی ندارند.
4- وضعیت نابسامان مادی و روحی خانواده.
5- برخورد نامناسب با دانش آموزان در مدرسه.
6- تدریس نامناسب معلمان و ایجاد بی انگیزگی.
7- بی اعتقادی نسبت درس.
8- احساس سختی ادامه تحصیل و راحت طلبی برخی از دانش آموزان و تمایل به خوشگذرانی.
9- ادامه تحصیل به خواسته های سریع آن ها پاسخ نمی دهد. به عنوان مثال برخی از دانش آموزان دوست دارند ماشین داشته باشند اما فکر می کنند برای به دست آوردن سریع تر آن بهتر است درس را رها کرده و در جایی کار کنند چون مطمئن هستند که والدین آن ها ماشین نمی خرد.
10- احساس بی کفایتی و بی ارزشی و ناتوانی و نداشتن عزت نفس کافی.
11- این باور در برخی که، ثروت همه چیز را به دنبال خواهد آورد حتی علم و دانش را، پس به دنبال ثروت رفتن مقدم است.
4- ناتوانی در یادگیری مفاهیم درسی:
اگر کسانی که عقب ماندگی ذهنی دارند یا دچار اختلال یادگیری هستند کنار بگذاریم آن گاه باید بگوییم که کسانی که مفاهیم درسی را درک نمی کنند یا پایه تحصیلی آن ها ضعیف است که توضیح داده شده و یا اینکه به عللی تمرکز حواس ندارند و ممکن است مشکلات جسمی و روحی داشته باشند که باید بررسی شود. شکی نیست که برای یادگیری داشتن آمادگی لازم است اما اگر کسی دچار بیماری مدت دار شود و یا از نظر روحی در شرایط نامساعدی بسر ببرد نمی تواند درس بخواند.
5- کم کاری و نداشتن تلاش و کوشش:
بسیاری از دانش آموزان تلاش و کوشش لازم را برای یادگیری درس از خود نشان نمی دهند و بیشترین وقت را خود را به اموری اختصاص می دهند که از آن لذت می برند و ساعت ها خود را مشغول می کنند. در حالی که انبوهی از تکالیف مدرسه را به حال خود رها کرده اند و مرتب به والدین خود می گویند مشق و درس نداریم.
کم کاری این دانش آموزان می تواند برای آن ها خطرناک باشد چون ادامه چنین وضعیتی می تواند در آینده این دانش آموزان را به علت محرک های ناخوشایندی که می خواهد تنبلی او را تقبیح کند از درس و مدسه بیزار کند و نتیجه این که این دانش آموزان خود باوری و عزت نفس خود را برای ادامه تحصیل از دست بدهند.
6- عدم حمایت برخی از دانش آموزان از طرف خانواده:
به عنوان مثال در بعضی از خانواده ها با بالا رفتن پایه تحصیلی فرزند پدر و مادر توانایی رسیدگی به درس بچه های خود را ندارند.
مرکز یادگیری سایت تبیان تنظیم: مریم فروزان کیا