رمضان، مقدمه ای برای تحول
هرچه علاقه انسان به جسم و جسمانیات کمتر میگردد، روشنایی دل و صفای خاطرش زیاد میشود. این نكته را در ماه رمضان به واقع میتوان درك كرد.
استاد در معراج السعاده میفرمایند: «هرچه علاقه انسان به جسم و جسمانیات کمتر میگردد، روشنایی دل و صفای خاطرش زیاد میشود». این یک شاه کلید است، به خصوص برای این روزها یا شاید این شبها!
صفای شبهای این ماه خیلی بیشتر از صفای روزهایش است. اصلاً شب چیز دیگری است. شما هر چقدر هم نافله بلد باشی و نماز جعفر و دعای ابوحمزه، باید لذت یک رکعت نماز شب طعم دار را بچشی. تکیهاش بر روی طعم دارش است چون همین طوری مزهدار نمیشود. با قوانین زمینی هم که حساب کنی کلی باید آزمون و خطا کنی تا یک قورمه سبزی جانانه بپزی و چه جانانهای میشود این خوراک. اصلاً فقط جانانهاش میارزد، این را از روی تجربه شخصیام میگویم.
یک بار خواستم زورکی ادای آدمهای خوب را دربیاورم، اما هیچ کس گول نخورد، حتی خودم. دوست داشتم باور کنم که بدون تلاش میشود آدم بهتری بود اما اشتباه کردم. حالا سالهای زیادی از آن نماز شب گذشته است و من، دیگر بیداری قبل از اذان صبح را فراموش کردهام. مانده این ماههای رمضان، که شیرینترین اتفاق هر سال زندگی من است.
به قول تایپیست: «دریابید این زمانِ بی زمان را». برای شروع هر چیز خوبی، این زمان، بهترین زمانهاست. استدلال عقلی هم برایش هست. میگویند: چون پای شهوت در این وقت بریده است، عرصه برای تاخت و تاز عقل به تمام فراهم است. همان عقل خدامحور کمال طلب را میگویم. همان که به دنبال سعادت و رسیدن به اوج کمال است. راستی منظورم از شهوت را که بد برداشت نکردید. شهوت یعنی هر چیزی که بُعد جسمانی ما میخواهد. این تعریف، خوردن و آشامیدن و خوابیدن را هم شامل میشود.
خلاصه، برای همین چیزهاست که در این ماه میشود بهتر بود. کمتر خورد و کمتر خوابید و بیشتر به فکر آخرت بود. قرآن را از کنار خود دور نکنید، من هم نمیکنم. بعد از هر نماز سری به آن بزنید و بگذارید در روح پاکتان جریان پیدا کند. شاید در طول سال، فرصتی برای تکرار این کار نباشد. ارجاعتان میدهم به اولین خط از نوشتهام. این بار از اول بخوانید که استاد چه گفت. یک ماه فرصت برای ایجاد علایق جدید؛ یک ماه فرصت برای روشنایی و صفا؛ و چقدر دلم لک زده بود برای این کلمات. التماس دعا