توبهنامه علمای مکه و مدینه !
صد سۆال از وهابیان(9)

87- چرا هنگامی که یکی از علمای عربستان یعنی "محمد بن علوی مالکی"، کتاب "مفاهیم یجب ان تصحح" را در نقد وهابیت تألیف نمود، عدهای زیادی از علمای اهل سنت از او تجلیل کرده و تقریظهای فراوان برای آن کتاب نوشتند؟
88- آیا – بر مبنای احادیث - تکفیر گرائی شما و نسبت کفر به سایر مسلمانان، خود موجب نزدیکی شما به کفر و الحاد نمیشود؟
بیشتر بدانیم
"... در حدیث آمده: هرگاه فردی، برادر خویش را کافر خطاب کند، یکی از آن دو به عقوبت آن بدی دچار خواهند شد.(یعنی اگر حقیقتا کافر باشد به عقوبت کفرش و اگر چنین نباشد فردی که او را چنین خطاب کرده است به عقوبت این اتهام دچار خواهد شد.) " ("مفاهیم یجب أن تصحح" به نقل از "وهابیت، بازنگری از درون"، ص 33)
برخی از مدارک این روایت به شرح ذیل است:
(عناوین ابواب این احادیث در صحیح مسلم و صحیح بخاری نیز شایان توجه است.)
صحیح بخاری، ج 5/ ص 2263/ حدیث 5752 (باب من أکفر أخاه بغیر تأویل فهو کمال قال)
... أن رسول الله صلی الله علیه و سلم قال إذا قال الرجل لأخیه یا کافر فقد باء به أحدهما
همچنین نگاه کنید به؛
صحیح بخاری، ج 5 / ص 2264 / حدیث 5753 (باب من أکفر أخاه بغیر تأویل فهو کمال قال)
صحیح مسلم، ج 1 / ص 79 ( باب بیان حال إیمان من قال لأخیه المسلم یا کفر)
صحیح مسلم، ج 1 / ص 79 ( باب بیان حال إیمان من قال لأخیه المسلم یا کفر)
موطأ مالک، ج2 / ص 984 / حدیث 1777 ( کتاب الکلام، باب ما یکره من الکلام)
مسند أحمد، ج 2 / ص 18 / حدیث 4687
مسند أحمد، ج 2 / ص 47 / حدیث 5077
بسیاری از مردم در فهم حقیقت بزرگداشت و حقیقت عبادت در اشتباه هستند و آن دو را به هم میآمیزند و هرگونه بزرگداشتی را عبادت میشمارند. از جمله ایستادن و بوسیدن دست و تعظیم پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلّم) با خطاب سید و مولی نسبت به آن حضرت، یا اظهار ادب و وقار و تواضع در برابر قبر آن بزرگوار را غلو دانسته و موجب عبادت غیر خدا میشمارند که در واقع چنین افکاری ناشی از نادانی و لجاجت است که نه تنها مورد رضای خدا و رسول که روح دین و شریعت از آن گریزان است
89- آیا بزرگداشت انبیاء و اولیاء نشانه عبادت است یا ادب؟ و آیا این ادب و احترام نسبت به آن بزرگواران مورد تأکید بسیاری از آیات قرآن نیست؟
بیشتر بدانیم
بزرگداشت عبادت است یا ادب؟
"بسیاری از مردم در فهم حقیقت بزرگداشت و حقیقت عبادت در اشتباه هستند و آن دو را به هم میآمیزند و هرگونه بزرگداشتی را عبادت میشمارند. از جمله ایستادن و بوسیدن دست و تعظیم پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلّم) با خطاب سید و مولی نسبت به آن حضرت، یا اظهار ادب و وقار و تواضع در برابر قبر آن بزرگوار را غلو دانسته و موجب عبادت غیر خدا میشمارند که در واقع چنین افکاری ناشی از نادانی و لجاجت است که نه تنها مورد رضای خدا و رسول که روح دین و شریعت از آن گریزان است." ("مفاهیم یجب أن تصحح" به نقل از "وهابیت، بازنگری از درون"، ص 44)
90- شما در مورد محمد بن عبدالوهاب آنچنان غلو کردهاید که یکی از علمای معاصر عربستان (حسن بن فرحان ) کتابی را در این موضوع نگاشته است. آیا این رویه به خروج از دین اسلام و مبتلا شدن به غلو و گزافهگویی و پیروی کورکورانه از محمد بن عبدالوهاب نمیانجامد؟ کتاب "داعیة و لیس نبیا" که با نام "مبلغ، نه پیامبر" به فارسی ترجمه شده است، به خوبی نمایانگر گمراهی شما در این زمینه است.

91- چرا وهابیان هنگامی که مکه و مدینه را تصرف کردند، علمای شهر را مجبور کردند که توبهنامه امضا کنند؟ آیا این نشانه این نیست که وهابیت همه مسلمانان غیر وهابی را کافر میداند؟ و جان و مال آنها را مباح میشمارد؟ و در حقیقت در شکل یک دین جدید ظهور کرده است؟
بیشتر بدانیم
توبهنامه علمای مکه
متن توبهنامهای که در دوران حکومت سعود بن عبدالعزیز بن محمد نوشته شده و به امضای علمای مکه رسیده، به این شرح است:
ما علمای مکه که این نامه را امضا و مهر کردهایم، اعلام میداریم: دینی که شیخ محمد بن عبدالوهاب به آن دعوت کرده و امام مسلمانان، سعود بن عبدالعزیز به آن دعوت میکند؛ یعنی دعوت به توحید و نفی شرک از خداوند که او در این نوشته ذکر کرده است، بی هیچ تردید حق است، و انواع شرکی که قبلا در مکه، مدینه، مصر، شام و دیگر بلاد تا امروز وجود داشته، کفری است که باعث مباح شدن خون، مال و خلود در دوزخ است. و هرکس که به این دین که محمد بن عبدالوهاب به آن دعوت میکند، نگرود، و به آن عمل نکند و پیروان آن را دوست و دشمنان آن را دشمن ندارد، از دیدگاه ما، به خدا و قیامت کافر است و بر پیشوای مسلمانان، سعود بن عبدالعزیز و مسلمانان واجب است که با او مبارزه و جنگ کنند تا از آنچه بدان عمل میکرده است توبه و به این دین عمل کنند.
("مبلغ، نه پیامبر"، ص 122 به نقل از "الدرر السنیة"، ج 1، ص 314)
نتیجه اعتقاد مذاهب اسلامی را نباید به عنوان عقیده مسلم آنها قلمداد کرده و بر مبنای آن حکم به تکفیر و بدعت دهید. که اگر چنین روشی پذیرفته شود آنگاه این شما هستید که از هر مذهب دیگری به شرک و کفر نزدیکترید
توبهنامه علمای مدینه
ما علمای مدینه شهادت میدهیم که آنچه قبلا در مکه و مدینه و تا امروز در شام، مصر و دیگر بلاد رخ داده، جزء انواع شرکهایی بوده که در این نامه ذکر شده است: اینها کفری است که باعث مباح شدن خون و مال خواهد شد، و هرکس به این دین نگرود و به آن عمل نکند، به خدا و روز قیامت کفر ورزیده است و بر امام مسلمانان واجب است علیه اهل شرک و عناد، جهاد کند. هرکس از اهل مصر، شام، عراق و همه پیروان مذهبی که اکنون آنان از آن پیروی میکنند – که با متن این نامه، مخالف است – از تاریخ امضای این نامه، کافر مشرکاند.
("مبلغ، نه پیامبر"، ص 123 به نقل از "الدرر السنیة"، ، ج 1، ص 316 و 317)
92- آیا بهتر نیست در سخن حسن بن فرحان بیشتر تأمل کنید، آنجا که او اتهام تکفیر و بدعت را عامل اصلی تفرقه در میان مسلمین میداند؟
بیشتر بدانیم
حسن بن فرحان میگوید:
"و اگر در سبب این تفرقه نظر افكندیم پی میبریم كه در یك مطلب نهفته است و آن اتهاماتی از قبیل گمراهی، بدعت و كفر بوده است ..." (قرائة فی كتب العقائد، ص 25)
93- آیا متوجه نیستید که؛ "موضوعی که به عنوان نتیجه و لازمه یک مکتب فکری مورد نقد قرار میگیرد، الزاما مورد قبول طرفداران آن مکتب نیست."
بنابراین نتیجه اعتقاد مذاهب اسلامی را نباید به عنوان عقیده مسلم آنها قلمداد کرده و بر مبنای آن حکم به تکفیر و بدعت دهید. که اگر چنین روشی پذیرفته شود آنگاه این شما هستید که از هر مذهب دیگری به شرک و کفر نزدیکترید!
سیدحسین حسینی
