همراه با پیامبر خدا در تبوک
به پیغمبر اسلام خبر رسید رومیان در صدد تهیه سپاه براى حمله به حدود مرزى عربستان و شمال كشور اسلام هستند و مىخواهند نفوذ خود را در آن ناحیه توسعه داده و تثبیت كنند .
رسول خدا با شنیدن این خبر تصمیم گرفت با سپاهى گران شخصا به جنگ آنان برود و خیال تعرض و حمله به كشور اسلامى را از سر رومیان بیرون كند و به همین منظور بر خلاف جنگهاى قبلى كه مقصد جنگ را اعلام نمىكرد در این جنگ اعلام كرد قصد رفتن به تبوك و جنگ با رومیان را دارد. پیامبر براى تجهیز این سپاه گران كه تا به آن روز در اسلام سابقه نداشت از همه قبایل اطراف كمك گرفت و ثروتمندان مسلمان را نیز وادار كرد تا به هر اندازه مىتوانند براى تجهیز سپاه و تهیه آذوقه كمك كنند.
موقفی برای آزمایش
یكى از سنتهاى الهى در مورد مردمان دیندار و با ایمان سنت آزمایش و امتحان است كه روى مصالح و حكمتهایى آنها را گاه و بى گاه به وسایط گوناگون و وسایل مختلف مورد ابتلا و آزمایش قرار مىدهد تا مۆمنان واقعى و راستگو از منافقان و دورویان دروغگو متمایز و جدا گردند و این حقیقت را در آیاتى از قرآن كریم یادآورى كرده است.
و جنگ تبوك یكى از این صحنهها بود كه جمع زیادى از مردم در آن آزمایش شدند، برخى که در تاریخ اسلام به «بكائین» معروف شدند، از شدت ناراحتى و افسردگى كه نمىتوانستند در این جنگ شركت كنند همچون ابر بهار مىگریستند که خداى تعالى عذر آنها را از عدم شركت در جنگ پذیرفت .
اما جمعى نیز گرما و جمعآورى محصول خرما و غیره را بهانه كرده شانه از زیر بار این فریضه بزرگ الهى خالى مىكردند و به دیگران نیز مىگفتند: در این گرماى سخت به این سفر نروید. خداى تعالى آنان را به آتش جهنم بیم داده و در پاسخشان فرمود:
«قل نار جهنم أشد حرا لو كانوا یفقهون، فلیضحكوا قلیلا و لیبكوا كثیرا جزاءً بما كانوا یكسبون» (توبه/81-82)
سرانجام سپاهیان اسلام در اوائل ماه شعبان سال نهم هجرى در ركاب رهبر بزرگوار و پیامبر الهى خود پس از تحمل دشواریها و سختیهاى بسیار و پیمودن بیابانهاى مخوف و راههاى ناهموار به تبوك رسیدند، اما متوجه شدند كه دشمن یعنى لشكر روم از ترس مقابله با لشكر اسلام فرار كرده و به داخل مرزهاى خود عقب نشینى كرده است
جانشین بحق پیامبر
براى نخستین بار بود كه پیغمبر خدا به على بن ابیطالب علیه السلام دستور داد در مدینه بماند و سرپرستى خانواده و خویشان او را به عهده بگیرد با اینكه در همه نبردها و سفرهاى قبلى على علیه السلام ملازم ركاب و پرچمدار آن حضرت در جنگها بود و چون این مطلب تازگى داشت بهانهاى به دست منافقان افتاد تا به یاوه سرایى بپردازند و هر كس پیش خود نوعى تفسیر و تأویل كند و نسبت بهانه جویى به پیغمبر و یا على علیه السلام دهند.
اما پیغمبر خدا با بیانى كه همه مورخین اهل سنت و محدثین آنها ذكر كردهاند، جلوى همه یاوه سرائیها را گرفت.
آن حضرت به علی علیه السلام فرمود:
«أما ترضى ان تكون منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى؟»
آیا خوشنود نیستى كه مقام و منزلت تو نسبت به من همانند مقام و منزلت هارون نسبت به موسى باشد؟ جز آنكه پس از من پیغمبرى نیست.
و بدین ترتیب یك سند مسلم و قطعى را براى خلافت بلافصل و جانشینى على علیه السلام پس از خود بیان فرمود و جز مقام نبوت همه مقامهاى دیگرى را كه هارون پس از موسى علیه السلام داشت یعنى مقام خلافت و وصایت و وزارت و برادرى، همه را براى على علیه السلام پس از خود اثبات فرمود.
حرکت سپاه عظیم اسلام به سوى تبوك
فاصله تبوك تا مدینه حدود یك صد فرسخ راه است و از دورترین سفرهاى جنگى بود كه پیغمبر خدا و مسلمانان مىبایستى راه آن را طى كنند و دشمن نیز سپاه روم بود كه از نظر افراد و لوازم جنگى تفوق كاملى بر مسلمانان داشت . اتفاقا آن ایام مصادف با اواخر تابستان و فصل گرماى كشنده حجاز و برداشت محصول خرماى مدینه و از نظر خشكسالى و كم آبى نیز سالى استثنایى بود و براى مسلمانان مسافرت دشوار و سختى بود، لذا گرد آوردن سپاهى كه بتواند در برابر سپاه مجهز و فراوان روم مقابله و برابرى كند كارى بسیار مشكل و دشوار، اما عزم راسخ و ایمان كامل پیغمبر اسلام به كمك الهى و تعقیب هدف نهایى خود همه این مشكلات را حل كرد و روزى كه لشكر اسلام از مدینه حركت مىكرد سى هزار سرباز كه مركب از ده هزار سواره و بیست هزار پیاده بود همراه داشت .
سرانجام سپاهیان اسلام در اوائل ماه شعبان سال نهم هجرى در ركاب رهبر بزرگوار و پیامبر الهى خود پس از تحمل دشواریها و سختیهاى بسیار و پیمودن بیابانهاى مخوف و راههاى ناهموار به تبوك رسیدند، اما متوجه شدند كه دشمن یعنى لشكر روم از ترس مقابله با لشكر اسلام فرار كرده و به داخل مرزهاى خود عقب نشینى كرده است.
گرچه خود همین فرار دشمن، از نظر سیاسى پیروزى بزرگى براى مسلمانان به شمار مى رفت و به آنها و همه دشمنان نیرومند و مجاور مرزهاى كشور اسلامى آن روز نشان مىداد كه مسلمانان آماده اند تا هر تجاوزى را در هر كجا به هر اندازه هم كه راهش دور و پیمودن آن سخت و دشوار باشد پاسخ دهند و به دفع آن اقدام نمایند، اما رسول خدا مىخواست تا بهره زیادترى از این سفر برده باشد ، از این رو آن حضرت مدت ده روز در تبوك توقف كرد و در این مدت با مرزداران آن نواحى كه همگى مسیحى و عمال سیاست روم بودند قراردادها و پیمانهایى به عنوان عدم تعرض منعقد كرد تا از ناحیه آنها خیالش آسوده شود و دولت روم نتواند از وجود آنها به نفع خود استفاده كند و فكر حمله مجددى را به سرزمین حجاز طرح نماید.
آهنگ نبرد با امپراتور بزرگ روم به منزله یك قدرت نمایی بزرگ نظامی بود كه عظمت و اقتدار مسلمانان را به امپراتوری كبیر روم نشان داد و اعراب جزیرة العرب كه به طور عموم روحیه عصیانگری و طغیان داشتند، متوجه شدند كه دیگر با سپاه اسلام و حكومت مركزی مدینه نمیتوان به مخالفت و ستیزه برخاست
نقشه شوم ترور پیامبر
در راه بازگشت به مدینه، گروهی از منافقان توطئه كردند تا شتر رسول خدا صلی الله علیه و آله را در گردنهای میان تبوك و مدینه رم دهند و ایشان را به میان دره پرتاب كرده و بكشند. حضرت به وسیله وحی از توطئه آنان باخبر شد. وقتی سپاه اسلام به گردنه رسید پیامبر به مسلمانان فرمود اگر بخواهند میتوانند از پایین گردنه نیز عبور كنند، چون هم آسانتر و هم وسیعتر است ولی خود حضرت از بالای دره حركت كرد. به عمار دستور داد مهار شتر را بگیرد و به حذیفه فرمود از پشت سر شتر را براند. شب هنگام بود كه رسول خدا صلی الله علیه و آله به بالای دره رسید.
منافقان كه از قبل خود را آماده كرده و صورتهایشان را با پارچه پوشانده بودند خود را به نزدیك شتر حضرت رساندند تا توطئه قتل را عملی كنند. پیامبر بی درنگ نهیبی به آنان زد و به حذیفه فرمود: «با عصایی كه در دست داری بر روی شترانشان بزن». منافقان كه حدس زدند پیامبر از طریق وحی از توطئه آنان مطلع گشته دچار وحشت شدند و گریختند. رسول خدا صلی الله علیه و آله اسامی آنان را به عمار و حذیفه فرمود و دستور داد مكتوم دارند و به دیگران نگویند و فرمود: خوش ندارم كه مردم بگویند: محمد شمشیر در میان اصحاب و یاران خود نهاده است!
دستاوردهای غزوه تبوك
با آن که جنگ تبوك درگیری نظامی نداشت ولی دستاوردهای مثبتی برای مسلمانان در برداشت. این لشكركشی گسترده و آهنگ نبرد با امپراتور بزرگ روم به منزله یك قدرت نمایی بزرگ نظامی بود كه عظمت و اقتدار مسلمانان را به امپراتوری كبیر روم نشان داد و اعراب جزیرة العرب كه به طور عموم روحیه عصیانگری و طغیان داشتند، متوجه شدند كه دیگر با سپاه اسلام و حكومت مركزی مدینه نمیتوان به مخالفت و ستیزه برخاست. همین امر باعث شد كه پس از آن که پیامبر از تبوك بازگشت هیئتهای نمایندگی از سراسر جزیرة العرب به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدند و اسلام آوردند.
همچنین حضور مقتدرانه رسول خدا صلی الله علیه و آله در مرزهای شامات و روم شرقی زمینهای شد برای آشنایی عربهای آن مناطق با دین اسلام و تمایل آنان برای پذیرش آن.
تبوک، آخرین غزوه اسلامی بود که پیامبر در آن شرکت داشت. وی، پس از آن در هیچ نبردی شرکت نکرد.
فرآوری: ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
كتاب «زندگانى حضرت محمدصلی الله علیه وآله» اثر سیدهاشم رسولى محلاتى، ص 596.
کتاب «درسنامه آشنایی با تاریخ اسلام» اثر سیدعلی میرشریفی، جلد دوم، ص 211.
کتاب «تاكتیكهاى جنگى رسول خدا»، اثر على اصغر فیض پور، فصل نهم.
پایگاه اطلاع رسانی موسسه جهانی سبطین علیهماالسلام.