تبیان، دستیار زندگی
امام (ع ) وارد مسجد شد و به نماز ایستاد و تکبیر افتتاح گفت و پس از قرائت به سجد رفت . در این هنگام ابن ملجم در حالى که فریاد مى زد: لله الحکم لا لک یا على با شمشیر زهر آلود ضربتى بر سر مبارک على (ع ) وارد آورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهادت در محراب عبادت(2)

ماه رمضان

امام (ع ) وارد مسجد شد و به نماز ایستاد و تکبیر افتتاح گفت و پس از قرائت به سجد رفت . در این هنگام ابن ملجم در حالى که فریاد مى زد: "لله الحکم لا لک یا على" با شمشیر زهر آلود ضربتى بر سر مبارک على (ع ) وارد آورد.

ابن ملجم كه مصمم به قتل على علیه السلام بود با یكى از خوارج به نام شبیب بن بجره كه از قبیله اشجع بود ملاقات كرد و به او گفت: آیا طالب شرف دنیا و آخرت هستى؟!پرسید: منظورت چیست؟

گفت: به من در قتل على بن ابى طالب كمك كن. شبیب گفت: مادرت به عزایت ‏بنشیند، مگر تو از خدمات و سوابق و فداكاریهاى على در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم اطلاع ندارى؟

ابن ملجم گفت: واى بر تو، مگر نمى دانى كه او قائل به حكمیت مردم در كلام خدا شد و برادران نمازگزار ما را به قتل رساند؟ بنابراین، به انتقام برادران دینى خود، او را خواهیم كشت.

شبیب پذیرفت وابن ملجم شمشیرى تهیه كرد وآن را با زهرى مهلك آب داد وسپس در موعد مقرر به مسجد كوفه آمد.

آن دو در آنجا با قطام، كه در روز جمعه سیزدهم ماه رمضان معتكف بود، ملاقات كردند و او به آن دو گفت كه مجاشع بن وردان بن علقمه نیز داوطلب شده است كه با آنان همكارى كند.

چون هنگام عمل فرا رسید قطام سرهاى آنان را با دستمالهاى حریر بست و هر سه شمشیرهاى خود را به دست گرفتند و شب را با كسانى كه در مسجد مى ماندند به سر بردند ودر مقابل یكى از درهاى مسجد كه معروف به «باب السده‏» بود نشستند.

امام در شب شهادت

امام (ع ) در ماه رمضان آن سال پیوسته از شهادت خود خبر مى داد. حتى در یکى از روزهاى میانى ماه , هنگامى که بر فراز منبر بود, دست به محاسن شریفش کشید و فرمود:"شقیترین مردم این موها را با خون سرم رنگین خواهد کرد". همچنین فرمود:

ماه رمضان فرا رسید و آن سرور ماههاست در این ماه در وضع حکومت دگرگونى پدید مى آید. آگاه باشید که شما در این سال در یک صف (بدون امیر) حج خواهید کرد و نشانه اش این است که من در میان شما نیستم. (1)

اصحاب آن حضرت مى گفتند: او با این سخن خبر از مرگ خود مى دهد ولى آن را درک نمى کنیم .(2)

به همین جهت ,آن حضرت در روزهاى آخر عمر خود, هر شب به منزل یکى از فرزندان خود مى رفت . شبى را نزد فزندش حسن (ع ) و شبى در نزد فرزندش حسین (ع ) و شبى در نزد دامادش عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب (ع ) افطار مى کرد و بیش ازسه لقمه غذا تناول نمى فرمود.

یکى از فرزندانش سبب کم خوردن وى را پرسید. امام (ع ) فرمود: "امر خدا مى آید و من مى خواهم شکمم تهى باشد. یک شب یا دو شب بیشترنمانده است" پس در همان شب ضربت خورد.(3)

در شب شهادت افطار را میهمان دخترش ام کلثوم بود. در هنگامى افطار سه لقمه غذا خورد و سپس به عبادت پرداخت و از اول شب تا صبح در اضطراب و تشویش بود.

گاهى به آسمان نگاه مى کرد و حرکات ستارگان را در نظر مى گرفت و هر چه طلوع فجر نزدیکتر مى شد تشویش و ناراحتى آن حضرت بیشتر مى شد و مى فرمود: "به خدا قسم , نه من دروغ مى گویم و نه آن کسى که به من خبر داده دروغ گفته است ; این است شبى که مرا وعدهء شهادت داده اند".(4)

این وعده را پیامبر اکرم (ص ) به وى داده بود. على (ع ) خود نقل مى کند که پیامبر (ص ) در پایان خطبه اى که در فضیلت و احترام ماه رمضان بیان فرمود گریه کرد عرض کردم : چراگریه مى کنى ؟

فرمود: براى سرنوشتى که در این ماه براى تو پیش مى آید: "کانى بک و انت تصلى لربک و قد انبعث اشقى الاولین و الاخرین شقیق عاقر ناقة ثمود فضربک ضربة على فرقک فخضب منها لحیتک "(5)

یعنى : گویا مى بینم که تو مشغول نماز هستى و شقیترین مردم جهان , همتاى کشندهء ناقهء ثمود, قیام مى کند و ضربتى بر فرق تو فرود مى آورد و محاسنت را با خون رنگین مى سازد.

بالاخره آن شب هولناک به پایان رسید و على (ع ) در تاریکى سحر اداى نماز صبح به سوى مسجد حرکت کرد. مرغابیانى که در خانه بودند در پى او رفتند و به جامه اش آویختند.

بعضى خواستند آنها را از او دور سازند. فرمود: "دعوهن فانهن صوائح تنبعها نوائح" یعنى : آنها را به حال خود بگذارید که فریاد کنندگانى هستند که نوحه گرانى در پى دارند.(6)

امام حسن (ع ) گفت : این چه فال بدى است که مى زنى ؟ فرمود: اى پسر, فال بد نمى زنم , لیکن دل من گواهى مى دهد که کشته خواهم شد.(7)

ام کلثوم از گفتار امام (ع ) پریشان شد و عرض کرد: دستور بفرمایید که جعده به مسجد برود و با مردم نماز بگزارد.

حضرت فرمود: از قضاى الهى نمى توان گریخت . آن گاه کمربند خود را محکم بست و در حالى که این دو بیت را زمزمه مى کرد عازم مسجد شد.

اشدد حیازیمک للموت فان الموت لاقیکا

و لا تجزع من الموت اذا حل بوادیکا

(8)

]کمر خود را براى مرگ محکم ببند, زیرا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد. و از مرگ , آن گاه که به سوى تو درآید, جزع و فریاد مکن امام (ع ) وارد مسجد شد و به نماز ایستاد و تکبیر افتتاح گفت و پس از قرائت به سجد رفت .

 در این هنگام ابن ملجم در حالى که فریاد مى زد: "لله الحکم لا لک یا على" با شمشیر زهر آلود ضربتى بر سر مبارک على (ع ) وارد آورد. از قضا این ضربت بر محلى اصابت کرد که سابقاً شمشیر عمرو بن عبدود بر آن وارد شده بود (9) و فرق مبارک آن حضرت را تاپیشانى شکافت

مرحوم شیخ طوسى در "امالى"حدیث دیگرى از امام على بن موسى الرضا (ع ) از پدران گرامیش از امام سجاد (ع ) نقل مى کند:

ابن ملجم در حالى که على (ع ) در سجده بود, ضربتى بر فرق مبارک آن حضرت وارد ساخت (10)

مفسر معروف شیعه ابوالفتوح رازى در تفسیر خود نقل مى کند : على (ع ) در نخستین رکعت از نمازى که ابن ملجم او را ضربت زد, یازده آیه از سورهء انبیاء را تلاوت کرد.(11)

دانشمند معروف اهل تسنن سبط ابن جوزى مى نویسد: هنگامى که امام در محراب قرار گرفت چند نفر به او حمله کردند و ابن ملجم ضربتى بر آن حضرت فرود آورد (12) وبلافاصله با همراهانش گریختند.

خون از سر على (ع ) در محراب جارى شد و محاسن شریفش را رنگین کرد. در این حال آن حضرت فرمود: "فزت و رب الکعبة": به خدا کعبه سوگند که رستگار شدم . سپس این آیه را تلاوت فرمود: "منه خلقناکم و فیها نعیدکم و منا نخرجکم تارة اخرى" (13)


پی نوشت‏ها:

1و2- ارشاد مفید, ص 151

3- ارشاد, ص 151

4- روضة الواعظین , ج 1 ص 164

5- عیون اخبار الرضا, ج 1 ص 297

6- تاریخ یعقوبى , ج 2 ص 212

7- کشف الغمة, ج 1 ص 584

8- مروج الذهب , ج 2 ص 429

9- کشف الغمة, ج 1 ص 584

10- بحار الانورا, نقل از امالى , ج 9 ص 650طبع قدیم ).

11-تفسیر ابو الفتوح رازى , ج 4 ص 425

12- تذکرة الخواص , ص 177

13- سورهء طه , آیهء 55

منبع: پایگاه حوزه نت

تهیه و تنظیم: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان