تبیان، دستیار زندگی
ما غرق گناهیم و تا رضای خدا ما را، تنها یک امکان هست. محبت او بر شما بیش از همگان است، به در آستانش که رفتیم، به حکم «عرفتنا بذلک منزلتهم » باز اشاره به کوی شما و تنها صراط مستقیم شما نمود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ببین که ... ضاقت الارض و منعت السماء...

امام زمان

الهی!

زمین هر لحظه در معرض انفجار می بود، اگر آرام گامهای او نبود.

اعصار و زمان هر لحظه در خود می پیچیدند، اگر اشارات صبر از ولی خویش در نمی یافتند.

والعصر  ان الانسان لفی خسر  الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر

الهی!

دلهای ما هم چون دل زمین و زمان، سخت به تنگ آمده از شدت:

عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرجاء...

ببین که انسان چگونه بار بلاها و مصائب را به دوش می کشد. ببین که با چه شرمی به تماشای «خسران » نشسته است! از چه چنین بیچاره شده ایم؟ چه دیدی که دگر پرده رحمت و ستاریت خویش برفکندی؟ ما چه کرده ایم که آن عزیز، آن آیت رحمت و حمایت نیز چنین رها و در خود گممان کرده است!

آرام زمین، صاحب زمان، ولی امر انسان کجاست؟ این گله راعی خویش می جوید; صاحب خویش می خواند; غیبت و تطویل مدت آن را سبب چیست؟

خدایا!

امید نمانده; پناه بر تو که قهر و غضبت، روشنای امید دلهامان را هم به ظلمت یاسی مرگبار فرو برده!

الهی!

ببین که ... ضاقت الارض و منعت السماء...

چاره کن بر این زمین به تنگ آمده از ستم و فساد; که تیره غبار معصیت بشر، فضای آسمان آن را هم به تیرگی کشیده است. صداها به آسمان نمی رسند! دعاها به سد «منع سماء»، در پژواک آن میان آسمان و زمین، معطل و معلق مانده است.

ما غرق گناهیم و تا رضای خدا ما را، تنها یک امکان هست. محبت او بر شما بیش از همگان است، به در آستانش که رفتیم، به حکم «عرفتنا بذلک منزلتهم » باز اشاره به کوی شما و تنها صراط مستقیم شما نمود

ای مظهر «سبق رحمة غضبه!»

باران رحمت و غفرانت کجاست؟!

به حق سابقه رحمت بر غضبت، به وزش نسیم رحمت و مغفرت، خورشید ولایت را از پس تیره ابر حجابها بر ما بنما!

که تنها...

انت المستعان و الیک المشتکی و علیک المعول فی الشدة و الرخاء...

گفته بودند و رسیدیم نیز بدان که تنها تویی یاریگر ما و آنگاه که دل به تنگ آید از ظلم خود بر خود و دیگران بر ما، مرجع شکایاتی نیز جز تو هرگز نیست.

که تنها تویی یگانه سزاوار اعتماد و تنها پناه و پشتیبان به هر سختی و حتی گاه آسانی!... به هر قبضی و هر بسطی و به دیگر سخن، لحظه لحظه امتحان در وادی زندگی!

خدایا!

اقرارمان شنیدی! کاش سوز نیازمان تمامی پهنه این زمین «ضاق » گشته از فرط گناه را فرا می گرفت و فریاد جگرسوز استغفارمان، سد «منعت » آسمان را فرا می شکافت و همه گناه بنی آدم را یکباره می سوخت، حجابهای میان ما و تو را از بین می برد، دعای مضطران به اجابت می نشست و درد فراق دلهای ما را چاره ای می کرد.

اما ای بخشاینده مهربان!

تو همان بخشایشگر مهربانی که خود گفته ای! اسماء و صفاتی که خود آموختیمان، حجت را بر توبه ما و رحمت تو تمام می کند. کی «الرحمن » و «الرحیم »، «الله » را رها می کند؟!... یاس، با اینهمه مانع و آیه های رحمت و غفرانیت در برابر خویش، دلها را به نفع امید، رها می کند. دریافته ایم که راز رضا و خشنودیت نهفته در چیست که البته عرض حاجات به نزد بزرگان، بدون عرضه بر شفیعان و آبرومندان آن درگاه، میسر نیست.

امام زمان

ای مهربانترین مهربانان!

دیدی که در تنگی لحظه هامان، راه فرج را هم خود تو، اشاره می کنی، پس اینک به طاعت فرمانت:

... اللهم صل علی محمد و آل محمد، اولی الامر الذین فرضت علینا طاعتهم و عرفتنا بذلک منزلتهم...

درود فرست بر محمد و آل محمد، آن چهارده رشته پیوند، مبشران وصال و محبت، چهارده آیت از شفقت، برگزیدگان خدا به عشق هدایت و رحمت!

گفته بودی که به طاعت و اطاعت مستقیمشان، به اعزاز و اکرامشان نیز نزد او وقوف یابیم. اراده فرموده بودی که ما هم به عزت ایشان، نزد تو عزیز باشیم، اما نفهمیدیم...

یا محمد یا علی!... یا علی و یا محمد!

و مگر خدایا، تو بر پیغمبر خویش نفرموده بودی که:

اللهم انک قلت و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاۆک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیماخدایا! و مگر نه اینست که آنگاه که رسول رحمت نیز به نیت دعا، به نام عظیمی قسمت داد، فرمود: «الهی! بحق علی!»پس ببین که کنون پر گشوده ایم با دو بال قدیر پرواز به سویت، با دو پرچم صلح جاودان با تو، و دو نشان شرف و سرفرازی در دو سرا. ببین که چگونه به تقدیم نبوت، دل به تسلیم ولایت سپرده ایم.

پس شما یا محمد یا علی!

ای خدایان عصمت و عارفان محض توحید و وحدانیت!

ای راهتان، یگانه صراط مستقیم تا احد!

ای انوار هدایت و پرتوافشانان نور حق، به شبهای ظلمت!

و ای استادگان بر تارک قدسی عرش، به نوای رحمت و محبت!

ما غرق گناهیم و تا رضای خدا ما را، تنها یک امکان هست. محبت او بر شما بیش از همگان است، به در آستانش که رفتیم، به حکم «عرفتنا بذلک منزلتهم » باز اشاره به کوی شما و تنها صراط مستقیم شما نمود.

ای منتهای مسیر رضا، رحمت و مغفرت تا خدا! کمال شفاعت، تویی که رضایت شفیعان نیز کنون در رضای توست. بین ما و اجابت «اهل کساء» تا خدا، تنها یک حجاب مانع است... «رضای تو»! یا مجیب المضطر! بحق «خودت »، اجب المضطر!

آیا ما را اجازت توسل به «وجیهون عندالله » هنوز میسر است؟

بی شفاعت شما، ما را بر آن آستان، راه نیست. بحق «عرفت بذلک منزلتهم » و بحق اشد حب اولی الامران بر انفاس بشر - بیش از خود آنان -;

اکفیانی، فانکما کافیان!

و انصرانی فانکما ناصران!...

کاش پیش از این دانسته بودیم!

کاش پیش از این، دریافته بودیم!

و تو «یا مولانا، یا صاحب الزمان!»از چه ما را به خویش واگذاشته ای؟ چه دیدی که چنین از ما پیوند محبت بریده ای؟ از چه چنین محروم از رخصت دیدار توایم؟

ای منتهای مسیر رضا، رحمت و مغفرت تا خدا!

کمال شفاعت، تویی که رضایت شفیعان نیز کنون در رضای توست. بین ما و اجابت «اهل کساء» تا خدا، تنها یک حجاب مانع است... «رضای تو»!

یا مجیب المضطر! بحق «خودت »، اجب المضطر!

که فرج تو، شفای جاودان همه دردها و دلتنگی هاست; و فراق از سر نارضایی تو، علت تمام سختیها و معصیتها!

ای مهربانترین مهربانان!

ز ما بگذر و بازگو بحق محمد و خاندان پاک محمد!

...الغوث، الغوث، الغوث!

ادرکنی، ادرکنی، ادرکنی!

الساعة، الساعة، الساعة!

العجل، العجل، العجل!

یا ارحم الراحمین، بحق محمد و آله الطاهرین.

بخش مهدویت تبیان


منبع: نورپرتال

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.