تبیان، دستیار زندگی
سپتامبر ۱۸۷۶ شروود اندرسن در شهر کامدن Comden ، اهایو دنیا آمد “قصه‎ی قصه‎گو” و “خاطرات شروود آندرسن” . تصویر خانواده‎ای است که از شهرستانی به شهرستان دیگر آواره است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پدر داستان نویسی مدرن امریکا

نگاهی گذرا به زندگی و آثار «شروود اندرسن»


سپتامبر 1876 شروود اندرسن در شهر کامدن Comden ، اهایو دنیا آمد “قصه‎ی قصه‎گو”‌ و “خاطرات شروود آندرسن”‌ . تصویر خانواده‎ای است که از شهرستانی به شهرستان دیگر آواره است.


«شروود اندرسن»

تبار نویسنده‎های پس از جنگ جهانی اول امریکا، (مثل کلاسیکهای‎ روس) بنائی تازه بنیاد کردند-چه آن گروه شیکاگوئی و چه آنها که به‎ پاریس عزیمت کردند-سخنی تازه. دنیائی تازه و جهان‎بینی‎یی بس نو آئین داشتند.

با همه‎ی جدائیها که بین “پاند”‌ هست و “سندبرک”‌ و “آندرسن”‌ و “استاینبک”‌ ؛ در حرفها و دیدارها و دنیاها یگانگی هست. (همانطور که بین پوشکین، داستایفسکی و گوگول، چخوف) گوئی همه فرزندان یک خانواده بوده‎اند و یک سرنوشت: همه‎ شورگریزو سفر داشته‎اند، منظم درس نخوانده‎اند، تهیدست بوده‎اند؛ روزنامه‎فروش و پادو و سرباز و دست آخر روزنامه‎نویس بوده‎اند. به‎ دانشگاه که رفته‎اند، نه دانشجویان پر کاری بوده‎اند و نه مسند”‌ انتلکتول”‌ را، در دارالعلم‎ها حرمت گذاشته‎اند.

در عوض، “زبان”‌ فلوبرو بالزاک-و گاه دیگران را-خوب میدانسته‎اند.

“ویتمن”‌ و “پو”‌ ، “درایزر”‌ و “تواین”‌ و “ملویل”‌ را آنچنان می‎شناختند که متولیهای کرسی‎دار-کسی چه می‎داند، شاید سخن از ادبیات و دانش امروز هم داشته‎اند و ما خبر نداریم! -خوابش را هم نمی‎دیده‎اند. فاکنر یکوقت رئیس پست شد و در این فن، بی استعدادی غریبی نشان‎ داد: حال‎آنکه اغلب آن اساتید در وکالت و وزارت و شرکت در “امور”‌ استادتر بوده‎اند. “جنگ”‌ های قطور آمریکائی سند گویای ماست.

سپتامبر 1876 شروود اندرسن در شهر کامدن Comden ، اهایو دنیا آمد “قصه‎ی قصه‎گو”‌ و “خاطرات شروود آندرسن”‌ . تصویر خانواده‎ای است که از شهرستانی به شهرستان دیگر آواره است. پدر، “قصه‎گو”‌ ئی است از جنوب. مادر، زنیست ایتالیائی (آلمانی الاصل) که گفت تا بچه دارد: سومیش “شروود”‌ است و برادر بزرگترش “کارل”‌ نقاش. نبوغ قصه‎گوئی و استعداد درک نقاشی را از برکت این خانواده‎ دارد.

درست درس نخواند، ناگزیر بود کار کند، در مزرعه کلم و در اسپریس. مدتی هم مهتر بود و پادو کارخانه. سال‎های بین 1898تا 1912 در جنگ‎های اسپانیا-آمریکا شرکت داشت. از کوبا که‎ برگشت مدتی کوتاه در دانشکده ویتنبرگ Wittenberg ، اهایو، درس‎ خواند، و بعد منصرف شد، به طنز گفته است که دنبالم فرستادند که بیا کارنامه‎ات را بگیر. از همان پیش از جنگ، چیز می‎نوشت.

در شیکاگو، علاوه برکارهای دیگر، در یک کانون تبلیغاتی هم کار کرد. ازدواج کرد و برگشت به شهر الیریا Ellyria ، اهایو. آنجا کارخانه‎ی رنگ‎سازیی را میگرداند. به شیکاگو رفت و دوباره بکار تبلیغاتی برگشت و با نویسنده های جوان شیکاگوئی آشنا شد سالهای‎ 1912 تا 2915 با “مارگارت آندرسن”‌ و “جین‎هیپ”‌ مقاله هائی در مجله ادبی “لیتل ریویو”‌ نوشت. در یادداشت‎هایش نوشته است که کارل‎ سندبرک، بن‎هچت، فلوید-دل، و ایونیک‎تیت‎جنز را می دیده.

ترتیب چاپ کتابهای آندرسن از این قرار است:

1916-پسرویندی مک فرسون.

1916-مردان پیشرو درباره‎ی منطقه زغال‎ سنگ پنسیلوانیا، که نشان‎دهنده‎ی جنبشی پنهانی بود، در راه تشکل کارگران، در راه رهائی آنان از کار شاق‎ و ستم‎انگیز.

1918-مجموع شعرهای بی‎وزن.

1919-وینسبرک، اهایو، حکایت‎هائی است در باب زندگی شهرستانی؛ شهر وینسبرک از ایالت اهایو. این کتاب اندرسن را مشهور کرد و اساس سبک او را نشان‎ داد. برای زندگی امریکائی تفسیری ناتورالیستی دارد. میگوید که نیروهای اصلی رفتار انسان غریزی‎ست و نباید با معیارها و احکام عصر ماشین انکار شود. قهرمان‎ های او گیجند و پریشان، رسم‎وراهی ندارند و در برابر خشونت‎های کور زمانه، تاب نمی‎آورند.

درست درس نخواند، ناگزیر بود کار کند، در مزرعه کلم و در اسپریس. مدتی هم مهتر بود و پادو کارخانه. سال‎های بین 1898تا 1912 در جنگ‎های اسپانیا-آمریکا شرکت داشت. از کوبا که‎ برگشت مدتی کوتاه در دانشکده ویتنبرگ Wittenberg ، اهایو، درس‎ خواند، و بعد منصرف شد، به طنز گفته است که دنبالم فرستادند که بیا کارنامه‎ات را بگیر. از همان پیش از جنگ، چیز می‎نوشت.

1920-سفید فلک‎زده: خود می‎گوید “این، شهر بود که قهرمان کتاب بود. بگمان من آنچه بر شهر میگذشت، از سرنوشت آدمها بسی مهمتر بود”‌ همین نکته را در قصه‎ی تنهائی، آورده است که: سرگذشت‎ ایناک، بیشتر سرگذشت اتاقی است تا آدمی”‌ ، در “سفید فلک‎زده”‌ ماشین به شهر میآید و زیبائیها و شکوه شهر را به زوال می‎کشد، این “تم”‌ ، در کتابهای دیگر او هم هست.

1921-فتح تخم‎مرغ: کتابیست حاوی شعر و حکایت، که از همان “زندگی آمریکائی”‌ گفتگو دارد. همین سال بود که جایزه دیال Dial به “سفید فلک‎زده”‌ و “وینسبرک، اهایو”‌ او تعلق گرفت با دو هزار دلار جایزه‎ای که بدست آورد، سفری بپاریس کرد و فرصت‎ گشت‎وگذاری یافت.

23-1922-ازدواج‎های فراوان- (رمان) اسبها و آدم‎ها: حکایتهائی کوتاه و بلند از زندگی‎ آمریکائی. بیشتر سال را در “نیوارلئان”‌ با ویلیام‎ فاکنر همخانه بود.

1924-قصه‎ی قصه‎گو درآمد. قصه‎گشت و گذار نویسنده است در دنیای تمثیلی خودش و دیار واقعیت‎ها، از این کتابست که خواننده متوجه می‎شود که چرا آندرسن در شرح‎حال خود به ذکر تاریخها بی‎اعتناست. نوشته‎است”‌ خیال میکنم “جوزف کنراد”‌ بوده است که‎ گفته نویسنده وقتی که شروع کرد بنوشتن، زندگی را آغاز کرده‎ است این فکر مرا خوشحال کرد که پس ده‎سالی دارم. برای چنین آدمی مجال فراوان است. مجال بدوروبر خویش نگریستن، مجال فراوان برای دوروبر را پائیدن.

1925-نویسنده‎ی جدیر (رساله) زهرخند (رمان) تنها رمان اندرسون که پول درآورد. با همین وجوه بود که دوتا روزنامه (جمهوری و دموکراتیک) در “ماریون”‌ انتشار داد. دست‎ها و قصه‎های دیگر منتخبی است از “وینسبر، اهایو”‌ .

1926-یادداشتهای شروودآندرسن؛ ملاح.

«شروود اندرسن»

1927-عهد جدید. (شعرهای منثور) در این دوران‎ یک‎سری سخنرانی در مملکت ایراد کرد که وسیله‎ی‎ امرار معاشش هم بود.

1929-شهرها سلام: قطعات منتخب از روزنامه‎ها. رساله‎ی بریشه گیاهه نزدیک‎تر و قصه‎های آلیس و رمان گمشده.

1930-بازار مکاره‎ی آمریکائی.

1931-زنها شاید مقاله‎ای است در باب زنان‎ که مسئله‎ی جنسیت را مطرح می‎کرد همین نکته در “مردان‎ پیشرو”‌ و “زهرخند”‌ هم مطرح است.

1932-وراء هوس: رمان

1933-مرگ در جنگل و قصه‎های دیگر،

1934-بی خودنمائی (مقاله) در این سال‎ “وینسبرک، اهایو”‌ را به نمایشنامه درآورد که توسط گروه‎ تآتر “هند گرو “به صحنه آمد.

1935 آمریکای مبهوت: مقاله

1936-کیت باردون: رمان

1938-چهار نمایشنامه چاپ شد. وینسبرک‎ اهایو، فتح تخم‎مرغ، مادر، بعدش ازدواج کردند. این‎ سه‎تای اخیر تک پرده‎ایست.

1939-زادگاه: چند طرح.

در 1941 مرد.

بخش ادبیات تبیان


منبع: آرش ، شماره چهارم