تبیان، دستیار زندگی
آیا کتمان مشکلات داخلی و تمرکز بر بحران اقتصادی غرب راهبرد خوبی از سوی صدا و سیما در شرایط اخیر است؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محرومان اروپا اولویت رسانه ملی؟!


آیا کتمان مشکلات داخلی و تمرکز بر بحران اقتصادی غرب راهبرد خوبی از سوی صدا و سیما در شرایط اخیر است؟

مقدمه
رسانه

در چند ماهه گذشته ، حجم اصلی بسته های خبری و گزارشهای تحلیلی برنامه های خبر صدا و سیما به سه موضوع اصلی اختصاص داشته است. اولین مساله بیداری اسلامی در کشورهایی چون مصر، یمن و بحرین بوده است. دومین سوژه جنبش های اشغال وال استریت و ضدسرمایه داری و سقوط نظام سرمایه داری می باشد.سومین و شاید  مهمتر از همه بحران اقتصادی غرب به ویژه در اروپا و آمریکا با تمرکز بر گسترش فقر و ناداری در میان مردم و شکست اقتصادی اروپا-آمریکا است که حجم مهمی از برنامه های خبری -سیاسی را به خود اختصاص می دهد.. این سه سوژه  مهمترین خطوط خبری است  که چارچوب تحلیلی صداوسیما را به عنوان تنها رسانه دیداری و شنیداری رسمی کشورمان را تشکیل می دهد.

ما در این نوشتار به علل شکل گیری چنین راهبردی از سوی صدا و سیما به ویژه درباره بحران اقتصادی غرب خواهیم پرداخت و آسیبهای ناشی از آن را بررسی خواهیم کرد.

در چه موقعیتی قرارداریم؟

همه ما می دانیم که شرایط فعلی کشور و نظام در برهه ای خطیر قرار دارد. از یک سو کشور توانسته است است با دانش بومی و متکی بر سرمایه های انسانی خود فناوری های هسته ای، زیستی، فضایی، دفاعی و ... را توسعه داده و به نقطه ای برسد که در آستانه تحول مهمی در آینده سیاسی و استراتژیک قرار گیرد. این تحول رهبردی با واکنش نظام سلطه جهانی روبرو شده و به نام مساله هسته ای تحریمهای سخت و همه جانبه ای را علیه کشور ما به اجرا در آورده اند. این جنگ نه تنها اقتصادی نبوده که سیاسی و رسانه ای  نیز هست و جبهه ای متحد از رسانه های غربی، صهیونی و عربی با فضاسازی مشترک می کوشند ضمن تخریب ایران بکوشند میوه  های بیداری اسلامی در منطقه را خود بچینند.

متاسفانه در عین حال سیاستهای غلط و نادرست اقتصادی-مالی  دولت فعلی که به شدت تورم زا بوده و با افزایش شدید نقدینگی در جامعه به کاهش ارزش پول ملی منجر شده و عملا با پمپاژ پول ( تحت نام پرداخت نقدی یارانه، وام های بنگاههای اقتصادی زودبازده، کاهش نرخ سود بانکی و ....) و افزایش نقدینگی سرگردان امواج تورمی یک به یک به ساحل معیشت و سلامت ایرانیان می کوبند.  در واقع در شرایط فعلی که در نقطه جهش  هستیم اما از یک طرف غرب با تحریمهای خود و از طرف دیگر مدیران اجرایی با سیاستهای نادرست خود  زمینه های تهدید را فراهم آورده اند راهبرد صدا و سیما چه بوده است و تا حد موفق است؟

با تورم فزاینده فعلی، از میان رفتن تاثیر یارانه های پرداختی و فشار بر طبقه متوسط و محروم جامعه ، تمرکز خبری بر مشکلات  محرومان غرب، نه تنها حس مثبتی برای مخاطب ایرانی که با انواع مشکلات اقتصادی عینی دست و پنجه نرم می کند،  ایجاد نکرده که به نوعی به بی اعتمادی و دلزدگی مخاطب نیز منجر می شود.

راهبرد فعلی : کتمان و فرافکنی

صدا و سیما با توجه به وضعیت فعلی و گذار از این موقعیت راهبرد دو گانه ای را طراحی کرده است.بر پایه این تحلیل چون ما در شرایط خطیری هستیم و می بایست افکار عمومی احساس آرامش کنند و تنش به آنان وارد نشود لذا پر رنگ کردن نقاط ضعف امری منفی محسوب شده و نباید انجام گیرد.  در اولین مرحله اجرای این راهبرد علیرغم وجود بسیاری از مشکلات اقتصادی چندان به آنها پرداخته نمی شود. بالا رفتن قیمتها گزارش نشده ولی پایین آمدن آنها اعلام می شود! این سیاستگذاری رسانه ای در واقع بر پایه این تحلیل ساخته شده است که بیان نقاط ضعف به سود رقیب است.

رسانه

در مقابل این علاوه بر بعد کتمان ، این راهبرد دارای بعد فرافکنی هست. تاکید بر نقاط ضعف رقیب، بحرانی نشان دادن شرایط اردوگاه مقابل، تاکید بر فقر، گرسنگی و مشکلات رفاهی اروپاییان و آمریکایی ها، همدری با بی خانمانهای آنها و گزارش لحظه به لحظه ورشکستگی صنایع و بانک ها ادامه این راهبرد است.

بنا بر این راهبرد تمام مشکلات اقتصادی موجود درغرب بازنمایی می شود و  با تمرکز خبری در راس گزارشهای ما می نشیند. بحران یونان و اسپانیا، کاهش ارزش یورو ، تظاهرات فرانسوی ها و ایتالیایی ها و ....به عنوان نشانه های فروپاشی نظام سرمایه داری معرفی می گردد.

چالش ها و نقاط ضعف این راهبرد:

١- این راهبرد در شرایطی که صدا و سیما دارای رقیب رسانه ای نبود شاید بیشتر موثر واقع می شد. اما با وجود رسانه های رقیب غیر رسمی مانند ماهواره ها و اینترنت برساختن، چنین تصویری از واقعیت  برای مخاطبان به شکل انحصاری ممکن نیست.

رسانه

٢- تمدن سرمایه محور غرب اصولا بحران اصلی و چالش مهم پیش روی خود را مساله اقتصاد می داند. لذا برداشتهای آنان و ما از مقوله بحران تا حد زیادی متفاوت است. برای مثال کاهش ٥ درصدی در ارزش واحد پول اتحادیه اروپا یک بحران تلقی شده و رسانه ها با آب و تاب به آن می پردازند اما در تحلیل رسمی کشور ما هم چنان نرخ رسمی دلار ١٢٢٦ تومان است صرف نظر از اینکه  شاید در یک سال گذشته این نرخ تا ٢٠٠٠ تومان افزایش یافت.  لذا باید دانست که که درشت نمایی آن چه که در غرب به عنوان بحران مطرح می شود اولا به خاطر تکثر رسانه های آنها و ثانیا به علت زیربنا بودن مسائل اقتصادی است.

٣- با تورم فزاینده فعلی، از میان رفتن تاثیر یارانه های پرداختی و فشار بر طبقه متوسط و محروم جامعه ، تمرکز خبری بر مشکلات  محرومان غرب، نه تنها حس مثبتی برای مخاطب ایرانی که با انواع مشکلات اقتصادی عینی دست و پنجه نرم می کند،  ایجاد نکرده که به نوعی به بی اعتمادی و دلزدگی مخاطب نیز منجر می شود.

صدا و سیما  باید بکوشد به شکل هدایت شده و مبتنی بر منافع ملی به بیان نقاط ضعف و قوت توامان پرداخته و از هر گونه روشهای سنتی تبلیغاتی که نه تنها  فاقد اثر بلکه دارای اثر معکوس است  اجتناب کند.

راهبرد پیشنهادی: اطلاع رسانی هوشمند
رسانه

بر مبنای این راهبرد پیشنهادی، صدا و سیما به مخاطبان نگاهی متفاوت دارد و می پذیرد دیگر دارای انحصار در اطلاع رسانی نیست. صدا و سیما برای ایجاد و حفظ مرجعیت خبری خود نیاز به اعتماد عمومی دارد. رسانه  دارای اعتماد عمومی که از سرمایه اجتماعی بهره می برد، می تواند در بزنگاههای مهم سیاسی نقش هوشمندانه و جهت سازی در افکار عمومی را  بازی کند. لذا صدا و سیما برا اساس این راهبرد می کوشد به شکل هدایت شده و مبتنی بر منافع ملی به بیان نقاط ضعف و قوت توامان پرداخته و از هر گونه روشهای سنتی تبلیغاتی که نه تنها  فاقد اثر بلکه دارای اثر معکوس است  اجتناب کند. برای مثال به جای طرح  صرف ورشکستگی صنایع و بانکها در غرب  ضمن طرح آن سوژه به سراغ اخبار مربوط به ورشکستگی صنایع بعد از طرح هدفنمدی و درسالهای اخیر می آید و این سوال را مطرح می کند چرا اینگونه شد و چه باید کرد؟

به جای تمرکز  بی خانمانها و محرومان نالان غربی سری به گرمخانه های تهران و مناطق فقیر کشور می زند و از مسوولان مربوطه درباره آنها می پرسد.

 اما هوشمندی به آن معناست که از تحریک افکار عمومی، ایجاد یاس، تزریق نامیدی و ترس اجتناب کرده و با مهندسی نامرئی و هوشمند پیام از این تهدیدها فرصتی به نام ایجاد اعتماد به رسانه ملی ایجاد می کند. 

صدا و سیما در شرایط فعلی و برای گذار از آن نیازمند ایجاد مرجعیت اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی به خود است که می توان از طریق این راهبرد به آن دست یافت

یوسف قاضی زاده

بخش ارتباطات تبیان