تبیان، دستیار زندگی
مرحوم یت‌الله هاشم قزوینی دم فاضل و دم درس خوانده‌ای بود و به درس و طلبه پروری علاقه داشت. یکی دیگر از جنبه‌های ایشان این بود که استاد خوبی بود. و معلمی را یک فن و یک هنر میدانست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ملا هاشم قزوینی از نگاه شاگردان

ملا هاشم قزوینی

مرحوم آیت‌الله هاشم قزوینی آدم فاضل و آدم درس خوانده‌ای بود و به درس و طلبه پروری علاقه داشت. یکی دیگر از جنبه‌های ایشان این بود که استاد خوبی بود. و معلمی را یک فن و یک هنر میدانست.

آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای نیز شجاعت مثال زدنی استاد را این گونه شرح می‌دهد: «آن روزها خواندن روزنامه جرم بود. کسی که روزنامه می‌خواند مثل این بود که تاری، تنبوری و... به دست گرفته باشد.

ما گاهی مجله و روزنامه‌ای می‌خریدیم، آن را مچاله کرده و به خانه می‌بردیم که کسی متوجه نشود، چون باید می‌گفتیم که سبزی خریدیم و سبزی داخلش بوده است؛ اما ایشان ترسی از این مسئله نداشت روزنامه می‌خواند و با علوم روز در حد همان روزنامه آشنا شده بود و معلوماتی داشت که گاه آنها را بروز می‌داد.

خصیصه دیگر فضل ایشان است ؛ مرحوم آیت‌الله هاشم قزوینی آدم فاضلی بود. آدم درس خوانده‌ای بود و به درس و طلبه پروری علاقه داشت. یکی دیگر از جنبه‌های ایشان این بود که استاد خوبی بود.

 معلمی یک فن و یک هنر است. چه بسیار کسانی که فاضل‌اند؛ اما نمی‌توانند تدریس کنند. نمی‌دانند باید از کجا آغاز و به کجا ختم کنند، وقتی که وارد درس می‌شوند مثل کسی هستند که درون آب افتاده و دائما دست و پا می‌زند.

یک شناگر می‌داند که باید از کجا آغاز کند، چه حرکاتی را انجام دهد بنابراین حرکت اضافه انجام نمی‌دهد ایشان نیز مصداق همین مسئله بود.»

توصیه‌هاى اخلاقى استاد درحین تدریس نقطه اشتراکی است که بسیاری از شاگردانش بر آن صحه می‌گذارند.

مرحوم استاد کاظم مدیر شانه چی در ذکر مناقب ایشان اینگونه می‌گفت:...در حرکات و مجالست‌های رسمی با افراد در عین حالی که نسبت به طلاب خیلی خودمانی و رئوف بودند و مثل یک پدر رفتار می‌کردند اما در عین حال بسیار با وقار بودند. گاهی من و مرحوم زاهدی که خیلی به استاد علاقه داشتیم، به منزل ایشان می‌رفتیم.

 یک روز که به منزل ایشان می‌رفتیم دیدیم آقا شیخ بزرگ تهرانی صاحب «الذریعه» از منزل ایشان بیرون می‌آیند. مرحوم حاج شیخ هاشم که خود مجتهد مسلم بود کفش آقا بزرگ تهرانی را جفت کرد و با لبه قبا یا عمامه اش گرد و غبار آن را پاک کرد؛

یعنی با آن مقام علمی این بزرگوار که خود پیری وارسته بود در مقابل عالم دیگری که سالخورده‌تر از ایشان بود چنین خضوع کرد و ما خودمان دیدیم که کفش آقا شیخ بزرگ را با لباسش گردگیری کرد و این نهایت بزرگواری حاج شیخ هاشم را می‌رساند.»

دکتر مهدی محقق رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در وصف او چنین می‌گوید: «با چند جلسه حضور در درس حاج شیخ هاشم قزوینی و جسته و گریخته که او را در برخی از مجامع و مجالس می‌دیدم  یا وصف او را از شاگردانش می‌شنیدم می‌توانم صفات و سجایای او را در چند جمله خلاصه کنم ؛

روانی بیان و موشکافی و دقت علمی و قرار دادن سخن بر مقتضای حال مجلس درس و استعداد طلاب، نظم و ترتیب و رعایت دقت و نظم منطقی دادن به قسمت‌های مختلف درس و موشکافی در مباحث علمی، ادب و احترام نسبت به طلاب و دلگرم ساختن آنان نسبت به آینده شان و محبت پدرانه درباره آنان، توجه تام و کامل به سرو وضع خود و رعایت نظافت و نزاکت و آداب نشستن و برخاستن و حسن سلوک با عالم و عامی، مطالعه دقیق درس پیش از تدریس و پربار ساختن درس و بر سر ذوق آوردن طلاب.»

آیت‌الله دهشت نیز در وصف ایشان می‌گوید: «حسن بیان بی‌نظیر ایشان نیز یکی دیگر از خصوصیات ایشان است.

باوجود اینکه ایشان اصالتا قزوینی بود اما بیان شیوا، روان و جذاب فارسی او در بین استادان دیگر معروف بود. تواضع و فروتنی ایشان نکته برجسته دیگر زندگی آیت‌الله هاشم قزوینی است.

ابتدای آشنایی ایشان با مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی ، مرحوم اصفهانی به‌صورت ناشناس در کلاس درس مرحوم شیخ هاشم نشسته بودند و به‌اصطلاح طلبه‌ها اشکال می‌کردند.

مرحوم حاج شیخ هاشم پس از رد و بدل شدن اشکال از صندلی پایین می‌آید و می‌گوید شایسته است تا شما استاد باشید و من شاگرد و مرحوم میرزا را به بالای منبر می‌فرستد و خود پای منبر او می‌نشیند.»

مرحوم شیخ هاشم عاشق درس بود و تا روز آخر یا ما قبل آخر زندگى‌اش درس مى‌گفت. استاد محمد رضا حکیمى در این مورد مى‌نویسد:

«...این مربى گرانقدر، صبح‌هاى زود ـ آن هم در زمستان‌هاى سرد مشهد ـ پیاده به راه مى‌افتاد و براى تدریس حاضر مى‌شد، در مدرسه نواب، روى فرش‌هاى حصیرى مندرس، بدون وسیله گرمکن و در عین حال با چه علاقه و نشاطى درس مى‌گفت و اداى تکلیف مى کرد و به پرورش طلاب همت مى‌گماشت.

طلاب نیز با شوقى وافر در آن درس ها حاضر مى‌شدند؛ خارج اصول، سطح کفایه، مکاسب، رسائل... قامت رسا و هیکل درشت و چهره پر هیبت و نگاه بسیار نافذش مانع از آن نبود که انسان با او احساس پیوستگى کند و قلب خود را از محبت سرشار بیند.

تصور مى‌کنم ما طلبه‌ها را خیلى دوست مى داشت، چون ما طلبه‌ها نیز او را خیلى دوست مى‌داشتیم. به جز لحظاتى که درس مى‌گفت، سکوت عمیق، وقار سنگین و قیافه پر معنى و با تأملش انسان را خودبه‌خود به تأمل وا‌مى‌داشت و به عمق ها مى‌برد.»

سرانجام مدرس والامقام حوزه علمیه مشهد، آن عالم مزکّى و مربى، پس از 69 سال عمر با برکت، 40 سال تدریس و تربیت شاگردان برجسته و وارسته در تاریخ 22 مهر ماه 1339 ه.ش همزمان با بیستم ربیع الآخر 1381 ه. ق درگذشت و در مدخل ورودى حرم مطهر رضوى، از طرف ضلع شمالى صحن آزادى (صحن نو) کفشدارى شماره 7، به خاک سپرده شد.

به قول دکتر مهدی محقق اکنون آن استاد بزرگوار مفضال سال‌هاست که روی در نقاب خاک کشیده ولی سیمای نجیب و آرام و تلاطم امواج علمی در وجود ذی وجود او خاطره شیرینی در ذهن شاگردانش باقی گذاشته تا همه شاگردانش یاد او را گرامی دارند و از خداوند بخواهند که شآبیب رحمت و مغفرت خود را بر آن استاد علامه فروریزاند و او را در بهشت‌های برین خود جای دهد.


منبع: همشهری آنلاین

تهیه و تنظیم: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه