تفریحی پردردسر برای سالمندان
لازم نیست شما مایحتاج یك ماه را یكجا بخرید. این كار برای شما مشكل است، زیرا حمل و نقل آنچه خریده اید نیز بسیار دشوار میشود و خرید را به كاری طاقت فرسا بدل میكند. بهتر است هر دو روز یك بار از خانه خارج شوید، اما فهرست خریدتان چیزی بیش از مثلا دو عدد نان، یك قوطی رب، دو عدد سینه مرغ و یك بسته ماكارونی نباشد.

مادربزرگ ساك خریدش را بر میدارد، میرود برای خودش خرید كند. او بیشتر پیادهروی و سر كشیدن به آشناهایی كه در محل دارد را دوست دارد تا خریدكردن. همین كه در مسیر خریدش چند نفر از همسایهها را میبیند، كلی دلش وا میشود.
وقتی میرود از سوپرماركت سر كوچه خرد و ریز مورد نیازش را بخرد، تازه اول ماجراست. مادربزرگ تفریحكنان قفسههای رنگ و وارنگ را طی میكند و سر حوصله از هركس آن دور و بر باشد، میپرسد: مادرجان این چی چیه؟”‹ برای چی خوبه؟ اما خودش میداند كه چیز دیگری میخواهد. توی ادویهها میگردد و چند تایی بسته كوچك فلفل، زرچوبه، دارچین و پودر لیمو عمانی برمیدارد. بعد روی قیمتهای مواد پروتئینی نگاه میكند: ران و سینه مرغ: 10000 تومان.
با پیرچشمی و آب مرواریدی كه او دارد، هیچ تعجب نمیكنم یك صفر ناقابل را جا بگذارد. ذوق میكند و میگوید: مرغ چه خوب ارزان شده است.
بعد قیمت یك چیز دیگر را سوال میكند و فروشنده میگوید: ششصد و او میشنود سیصد!
این هم خوشحالش میكند و میگوید: خدا را شكر بالاخره ارزانی را هم دیدیم. دفعه قبل چهارصد تومان بود. مادربزرگ ساكش را پر میكند میرود میگذارد روی ریل صندوق و جوانك صندوقدار آنها را از توی ساك بیرون میریزد و حساب و كتاب میكند و قیمت نهایی را میگوید. حالا وقت حساب فرا میرسد.
مادربزرگ قیافه حق بهجانب و مشكوكی به خود میگیرد و به شمردن چیزهایی كه خریده و پرسیدن مجدد قیمتها میپردازد.
مرغ را یكدهم قیمت پنداشته بوده چون صفر آن را ندیده بوده و به خاطر سنگینشدن گوشش یك ششصد تومان را نیز سیصد تومان شنیده بود. قیمت چند چیز دیگر را نیز همینطوری نصفه دیده و نصفه شنیده و به هوای ارزان شدن گرفته بود.
حالا مادربزرگ ـ یك سالمند عصبانی كه سر تا پا میلرزد- در حالی كه پول كم آورده است با صورتی سرخ و لبهایی لرزان فریاد میزند: بچه خجالت نمیكشی سر به سر من میگذاری. ازآن هفته تا این هفته میگویی چیزها دو برابر شده. من پیر شدهام، خرفت كه نشدهام. برو سر ننهجانت را كلاه بگذار. فكر میكنید من پیرزنم نمیبینم و نمیشنوم و خوب است سربه سرم بگذارید. نه خیر از این خبرها نیست. من خیلی هم حواسم جمع است... .
دیگر برایتان تعریف نمیكنم كه بعدش چه كسی دیگری را چگونه قانع كرد. فقط همین قدر بدانید كه اگر شرایط مادربزرگ را دارید باید نكاتی را رعایت كنید.
خرید رفتن با یك همراه
حمید میرزا آقایی یك فروشنده است كه مشتریهای سالمندی نیز دارد. او میگوید: معامله با برخی سالمندان كار دشواری است. تغییر قیمتها برای آنان باورنکردنی است و گاهی وقتی جنس را میخرند، میگویند ما اینقدر بیشتر نمیدهیم. بعضی سالمندان اعتماد ندارند. بویژه سالمندانی كه از نقص بینایی یا شنوایی در عذاب هستند، بدبینتر میشوند. او توصیه میكند: اگر چنین وضعی دارید یا از یك مغازه دار كه به او اطمینان دارید و سالهاست از او خرید میكنید، جنس بخرید یا یكی از نوههایتان را كه سواد خواندن و نوشتن دارد،”‹ همراه ببرید تا در این كار كمكتان كند.
استفاده از خدمات نوین
اگر شما سالمندی هستید كه نمیتوانید به خرید بروید، امروزه خدمات نوین بخوبی به كمكتان میآید: سوپرماركتهایی كه خرید را تلفنی سفارش گرفته در منزل تحویل میدهند و فروشگاههایی كه میتوانید از آنها خرید اینترنتی كنید نیز از آن جملهاند.
شما میتوانید با كمك یكی از دوستان یا فرزندان خود این خرید را انجام دهید. یعنی آنان میتوانند مایحتاج شما را فهرست كرده، خود درخواست خرید اینترنتی را پر كنند و نشانی منزل شما را برای تحویل بدهند. این كار، هم با پرداخت هنگام تحویل قابل انجام است هم از طریق انتقال كارتی وجه. حتی اگر شما بتوانید ثبت سفارش را خودتان یاد بگیرید، كار از آن هم سادهتر میشود.

فهرست نیازمندیها
یكی از مشكلات سالمندان فراموشی است. طاهر صفوی، سالمند 75 سالهای است كه با همسرش زندگی میكند. او میگوید: هردوی ما كمی فراموشكار شدهایم. به همین دلیل یك دفترچه تهیه كردهایم كه هر چیزی به طور روزانه تمام میشود یا به آن احساس نیاز میكنیم را در آن مینویسیم و در پایان هفته به خرید میرویم و طبق آن فهرست، نیازمندیها را خرید میكنیم. این طوری خریدكردن از دوران جوانی هم هدفمندتر شده است.
درمان
بارها گفتهایم نقصهایی در بدن مثل كمشنوایی و كمبینایی میتواند برای سالمندان خطری بزرگ به حساب بیاید.
شما ممكن است هنگام خروج از منزل هشدارهای دوچرخهسوارها و صدای ماشینها و موتورهایی را كه به شما نزدیك میشوند نشنوید یا هنگام خرید صدای دیگران برایتان نامفهوم باشد، این موضوع ضمن در خطر قراردادن شما، زندگی را برایتان سخت كرده محیط را برای شما ناامن میكند و كمكم نمیتوانید به كسی اعتماد كنید.
پس بهتر است به جای اینكه به این سبك زندگی ادامه دهید، در پی درمان این نارساییها باشید واگر خدایناكرده دچار عارضه علاجناپذیری هستید، روش دیگری را برای كارهای خود انتخاب كنید.
كمك گرفتن از خیرین مسجد و محل، در خواست همراهی از دوستان و آشنایان و خرید از راه دور برای شما مناسبتر خواهد بود.
پیشگیری
اگر حواس جمع ندارید، مبلغ پولی را كه همراه خود دارید، به تفكیك جزئیات روی یك كاغذ یادداشت كنید (مثلا 10 تا ده هزار تومانی، 5 تا پنج هزار تومانی و 4 تا هزار تومانی) و در كیف خود بگذارید و بابت تمام خریدهای خود نیز از فروشنده فاكتور بخواهید یا خودتان لیست خرید خود و قیمتهایش را بنویسد.
در آخر حسابكردن این ارقام و تطابق با پولی كه اول داشتهاید، به شما نشان خواهد داد خریدتان درست بوده یا نه.
خریدكردن جزئی
یكی از راههایی كه میتوانید هم از خرید خود لذت ببرید هم حساب و كتابهای خود را بهتر حفظ كنید، خریدكردن در مقادیر جزئی است. لازم نیست شما مایحتاج یك ماه را یكجا بخرید. این كار برای شما مشكل است، زیرا حمل و نقل آنچه خریده اید نیز بسیار دشوار میشود و خرید را به كاری طاقت فرسا بدل میكند. بهتر است هر دو روز یك بار از خانه خارج شوید، اما فهرست خریدتان چیزی بیش از مثلا دو عدد نان، یك قوطی رب، دو عدد سینه مرغ و یك بسته ماكارونی نباشد.
این سبك زندگی باعث میشود به بهانه خرید هم كه شده، یك روز درمیان پیاده روی كنید و همسایهها را نیز بیشتر ببینید. اما اگر همین سطح از كار نیز برایتان طاقتفرساست فهرست خرید خود را تهیه كنید و هر گاه كه فرزندتان به شما سر میزند، از او بخواهید چیزهای مورد نیازتان را تهیه كند.
منبع : جام جم
مطالب مرتبط:
