تبیان، دستیار زندگی
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خان و مان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند متن زیر حاوی « زندگی نامه شهید سروان لطیف رنجبری » میباشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نخستین فرزند شریف و ذلیخا


آن کس که تو را شناخت جان را چه کند                    فرزند و عیال و خان و مان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی                        دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

متن زیر حاوی « زندگی نامه شهید سروان لطیف رنجبری » میباشد


شهید سروان لطیف رنجبری

شریف از وقتی كه قابله را بالای سر ذلیخا آورده بود و خود در حیاط خانه به انتظار نشسته بود، نمی دانست چند بار طول و عرض حیاط را طی كرده بود. نگران بود، دلواپس بود انگار زمان ایستاده بود و پیش نمی رفت زیر لب زمزمه ای كرد كاری ازش برنمی آمد جز دعا كردن. از خدایش سلامتی زلیخا و مسافرشان را طلب كرد. مسافری كه ماهها بود چشم انتظارش بودند. مسافری كه، كه یك دفعه صدای صلوات جمعیت او را به خود آورد، آری مسافرشان قدم به خانه گذاشته بود و بازار تبریك و شادباش رونقی گرفته بود چشمتان روشن قدمش مبارك نامش را لطیف گذاشتند. "لطیف رنجبری"

سروان شهید لطیف رنجبری نخستین فرزند شریف و ذلیخا در تاریخ چهاردهم شهریور 1326 خورشیدی در خانه ای كوچك ولی گرم و صمیمی در روستای آله كبود از توابع شهرستان بیجار گروس رخ به جهان نمود. روستایی كه ایام خوش و خاطره انگیز كودكی او را در خود جای داد و روز به روز بزرگ شدن و پر كشیدنش را به تماشا نشست. لطیف كوچك، قبل از ورود به مدرسه مشق علم و ادب را در مكتب خانه روستا آغاز كرد. پس از آن با ورود نظام نوین آموزشی به آموزش و پرورش كشور و افتتاح یكی پس از دیگری مدارس در گوشه و كنار كشور از جمله روستای آل كبود دوره ابتدایی را در مدرسه تدین طی كرد.

پس از آن بدلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی و دبیرستان و نداشتن امكانات از ادامه تحصیل باز ماند و به جای آن در كار كشاورزی همراه با برادرانش به كمك پدر شتافت. سال 1346 لطیف رخت زیبای سربازی را به تن كرد و به تهران اعزام شد. در گارد شاهنشاهی واقع در پادگان سلطنت آباد تهران جمعی گروهان 7 از گردان یكم به خدمت مشغول شد. وی پس از پایان دوران سربازی در سال 1348 چون به آموختن فنون نظامی علاقه ای ویژه داشت به استخدام دژبان مرکز درآمد و با درجه گروهبان سومی شروع به كار كرد و همزمان با داشتن همسر و فرزند به صورت شبانه در دبیرستان الهی نازی آباد به ادامه تحصیل مشغول شد.

با پشتكار خوبی كه داشت توانست دیپلم خود را در سال 1357 دریافت و در آزمون ورودی دانشكده افسری ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران پذیرفته و در تاریخ 21/6/1358 موفق به دریافت گواهی پایان دوره آموزش افسری کادر گردید. لطیف رنجبری در سالی كه فریاد اعتراضات مردم بر ضد حكومت پهلوی گوش فلك را كر می كرد با توجه به تفكرات دینی و مذهبی كه از ابتدای آموختن كلام ا... مجید در عمق وجودش رخنه كرده بود و تربیت خانوادگی، علاقه به انجام تكالیف دینی و ارادت خاص به خط سرخ سالار شهیدان خود را همراه و همداستان با مردم می دید. او نیز عدالت و راستی را دوست می داشت. پس به انقلاب ملتش پیوست و چون قطره ای آن سیل بنیان كن را همراهی كرد، تا پیروزی انقلاب چند گامی بیشتر نمانده بود.

او كه در دوران آموزش افسری یكی از نیروهای زبده كه دوره فنون رزمی (كاراته و جودو) را نیز طی كرده بود و جزء افراد برتر آن دوره به حساب می آمد و به اصلاح امروزی ها نفر اول و دوم بود، موفق به دریافت كمربند مشكی شده بود، فنون نظامی را به صورت كامل و صحیح آموزش دیده و از طرفی عملا ثابت نموده بود که یکی از افراد مورد اعتماد گروههای مذهبی و متعهد به آرمانهای والای حضرت امام خمینی رضوان ا... تعالی علیه و انقلاب اسلامی ایران است

او كه در دوران آموزش افسری یكی از نیروهای زبده كه دوره فنون رزمی (كاراته و جودو) را نیز طی كرده بود و جزء افراد برتر آن دوره به حساب می آمد و به اصلاح امروزی ها نفر اول و دوم بود، موفق به دریافت كمربند مشكی شده بود، فنون نظامی را به صورت كامل و صحیح آموزش دیده و از طرفی عملا ثابت نموده بود که یکی از افراد مورد اعتماد گروههای مذهبی و متعهد به آرمانهای والای حضرت امام خمینی رضوان ا... تعالی علیه و انقلاب اسلامی ایران است، توانست نظر فرماندهان وقت خود را جلب نماید. شایستگی های فوق الذکر سبب شد تا ایشان را به عنوان افسر آموزش و فرمانده یكی از گروهان های آموزشی پادگان دوآب (شهید شفیعی) استان مازندران انتخاب و حكم انتصاب و انتقال شان صادر و جهت انجام وظیفه خطیر خود عازم دیار خطه شمال کشور شود.

در طول خدمت شان در پادگان یاد شده، مسئولیت فرمان صبحگاهی و افسر پرچم پادگان نیز به ایشان محول شد، به طوری كه از آغاز ورود به آن پادگان تا زمان اعزام به مناطق جنگی، آموزش و سازمان دهی گروههای كثیری از نیروهای اعزامی به مناطق عملیاتی از افتخارات ایشان به شمار می آید.  او که خود شیفته نبرد رو در رو با متجاوزین به خاک پاک میهن بود داوطلبانه تقاضای حضور در جبهه را به فرماندهی پادگان تقدیم کرد تا بدینوسیله شور و شعور حسینی خود را مرهمی باشد در آن غوغای خلوص نبرد در خطوط مقدم جبهه های مقدس و نورانی.

*نام مادر شهید در متن شناسنامه ایشان به صورت ذلیخا نوشته شده است.

فرآوری: عاطفه مژده

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: نوید شاهد