تبیان، دستیار زندگی
اى مردم، شما در زمان مهلت و آرامش هستید و به سرعت دارید مى روید و به خوبى مى بینید که شب و روز چگونه هر چیز نو و تازه اى را کهنه و هر چیز دورى را نزدیک مى گردانند و هر وعده اى را حاضر مى سازند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نور افکن شب های ظلمانی


اى مردم، شما در زمان مهلت و آرامش هستید و به سرعت دارید مى روید و به خوبى مى بینید که شب و روز چگونه هر چیز نو و تازه اى را کهنه و هر چیز دورى را نزدیک مى گردانند و هر وعده اى را حاضر مى سازند.


قرآن

«عَنْ اِبْنِ سَعیدِ الْخُدْرى، قالَ: خَطَبَنا رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله)قالَ فى خُطْبَتِه: لا عَیْشَ اِلاّ لِعالِم ناطِق، اَوْ مُسْتَمِع واع. اَیُّهَا النّاسُ، اِنَّکُمْ فى زَمانِ هُدْنَة، وَ اِنَّ السَّیْرَ بِکُمْ سَریعٌ، وَ قَدْ رَاَیْتُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ کَیْفَ یُبْلِیانِ کُلَّ جَدید، وَ یُقَرِّبانِ کُلَّ بَعید، وَ یَأْتِیانِ بِکُلِّ مَوْعُود. فَقالَ لَهُ الْمِقْدادُ: یا نَبِىَّ اللهِ، وَ مَا الْهُدْنَةُ؟ فَقال(صلى الله علیه وآله): دارُ بَلاء وَانْقِطاع، فَاِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الاُْمُورُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ، فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ،فَاِنَّهُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ، وَ صادِقٌ مُصَدَّقٌ، وَ مَنْ جَعَلَهُ اَمامَهُ قادَهُ اِلَى الْجَنَّةِوَمَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ اِلَى النّارِ...» (بحار،ج77، ص 177) ؛

ترجمه:

از ابوسعید خُدرى روایت شده که گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى ما خطبه اى خواند و در ضمن آن فرمود:

اى مردم، شما در زمان مهلت و آرامش هستید و به سرعت دارید مى روید و به خوبى مى بینید که شب و روز چگونه هر چیز نو و تازه اى را کهنه و هر چیز دورى را نزدیک مى گردانند و هر وعده اى را حاضر مى سازند.

آن گاه مقداد گفت: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، «هُدنه» چیست؟

حضرت(صلى الله علیه وآله) فرمود: یعنى، دنیا سراى آزمایش و کوچ کردن است پس هنگامى که رخدادها بر شما مانند پاره اى شب تار، مشتبه شد بر شما باد که به قرآن بازگشت کنید چرا که قرآن شفاعتگرى است که شفاعتش پذیرفته مى شود وراستگویى است که سخنش تصدیق شده است.

کسى که قرآن را پیش روى خود قرار دهد (و به آن عمل کند)، او را به بهشت رهبرى مى کند و هر کس آن را پشتِ سر بیندازد (و به آن بى اعتنایى کند) او را به جهنّم مى راند...»

عدّه اى، همچون وهّابیها فقط به الفاظ قرآن بسیار اهمیّت مى دهند و در قرائت مى کوشند، اما به محتواى آن کارى ندارند. وقتى قارى قرآن، آیات را یک نفس مى خواند، الله الله مى گویند، امّا زمانى که آیات تکان دهنده قیامت، قرائت مى شود، چون یک نفس نخوانده الله الله ندارد

نور هدایت

پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: اى مردم! شما در زمان «هُدْنه» ـ توضیح آن مى آید ـ هستید، شما را در این دنیا، آزاد گذارده و به شما اختیار داده اند. این دنیا به سرعت در حال گذر است. شب و روز، هر چیز تازه اى را کهنه مى گرداند و هر دورى را نزدیک مى کند و هر وعده اى را به انجام مى رساند.

جاى تعجّب این است که ما در محیطى زندگى مى کنیم که در آن قرار و آرامى نیست، همه چیز با شتاب در حال دگرگونى است. به قول مرحوم اقبال:

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم                            موجیم که آسودگى ما عدم ماست

موج، حرکت است و اگر آرام گردد اصلاً موجى در کار نیست. وقتى انسان به حالات انسانها مى نگرد، مى بیند که بچّه ها به سرعت جوان و جوانها پیر و پیران رهسپار قبرستان مى شوند. این اطلاعیّه هاى وفات، هشدارى است به همه انسانها.

در ادامه، مقداد مى پرسد: اى پیامبر خدا! هدنه چیست؟

فرمود: دنیا، آزمایشگاه است دورانى است که شما را به حال خودتان گذاشته اند، خداوند به شما کارى ندارد و در مقابل گناهان و اعمالى که انجام مى دهید، فوراً مجازاتتان نمى کند.(1)

بعد حضرت دستورى فرمودند که در بسیارى از کتب، به صورت روایت مستقلّى نقل شده است: «فَاِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الاُْمُورُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ... اگر کارها بر شما چون شب سیاه و ظلمانى مشتبه شد به دامن قرآن چنگ بزنید، چون این قرآن هم شفاعت مى کند و هم شفاعتش پذیرفته مى شود هم راستگوست و هم خدا آن را تصدیق کرده. کسى که قرآن را پیش روى خود قرار دهد او را به بهشت رهنمون مى شود و کسى که آن را پشتِ سر بیندازد او را به جهنّم مى راند.»

این پیش رو داشتن و پشت سر انداختن قرآن، دو معنا مى تواند داشته باشد:

خدا

1 ـ توجّه به قرآن و بى اعتنایى به آن

2 ـ قرآن استاد انسان باشد نه ابزار او یعنى، خود را بر قرآن عرضه کند، نه قرآن را بر خود.

بعضى از افراد هستند که وقتى پیش داوری هاى خود را کردند و تصمیمشان قطعى شد، در لابلاى قرآن مى گردند که آیه اى منطبق با فکر خودشان بیابند. آنان فقط به همان آیه اى که یافته اند تمسّک مى جویند و آیات دیگر را رها مى کنند و با این عمل، مصداق آیه 105، از سوره نساء: «نُۆْمِنُ بِبَعْض وَ نَکْفُرُ بِبَعْض» مى شوند و مى گویند: به بعضى ایمان مى آوریم و بعضى را انکار مى کنیم. پیداست که چنین فردى قرآن را پشت سر خود افکنده است.

بسیارى از مذاهب انحرافى ـ که در اسلام پدید آمده اند، مانند: وهابیّت ـ به همین درد مبتلایند. انسان وقتى در عقاید آنان دقیق مى شود مى بیند آیات واضح و روشن را وا نهاده اند و آیاتى که معناى دو پهلو دارد و بر مقصودشان منطبق است گرفته اند.

در مقابل، دسته اى خود را شاگرد قرآن مى دانند و مى گویند: تصمیم ما، همان گفته قرآن است قرآن را راهنماى حلّ مشکلات خویش مى دانند و مصداق آیه 65 از سوره نساء، هستند: «فَلا وَ رَبِّکَ لایُۆْمِنُونَ حَتّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لایَجِدُوا فى اَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً» به پروردگارت سوگند که آنها مۆمن نخواهند بود، مگر این که در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند وکاملا تسلیم باشند

بعضى از افراد هستند که وقتى پیش داوریهاى خود را کردند و تصمیمشان قطعى شد، در لابلاى قرآن مى گردند که آیه اى منطبق با فکر خودشان بیابند. آنان فقط به همان آیه اى که یافته اند تمسّک مى جویند و آیات دیگر را رها مى کنند و با این عمل، مصداق آیه 105، از سوره نساء: «نُۆْمِنُ بِبَعْض وَ نَکْفُرُ بِبَعْض» مى شوند و مى گویند: به بعضى ایمان مى آوریم و بعضى را انکار مى کنیم. پیداست که چنین فردى قرآن را پشت سر خود افکنده است

حتماً شنیده اید یا در کلمات قصار، در نهج البلاغه، کلمه شماره 120، خوانده اید که، «اَلاِْسْلامُ هُوَ التَّسْلیمُ اسلام همان تسلیم است.» و تا فرد در مقابل قرآن، تسلیم محض نباشد مسلمان واقعى نخواهد شد. این که کسى عقیده خود را بر قرآن تحمیل کند، نادرست و نوعى خودپرستى است، چون قرآن مى فرماید: باید، هم در ظاهر و هم در باطن، تسلیم باشند.

با این همه تأکیدهایى که هست، باز قرآن در حوزه هاى ما آن مقام بایسته و شایسته را ندارد. کاش آن مقدارى که ما به علم معانى وبیان اهمیّت مى دهیم، به خود قرآن و تفسیر آن اهمیّت مى دادیم، براى این که همان گونه که در قرآن، سوره انعام، آیه 59 آمده است ما معتقدیم: «... لارَطْب وَلا یابِس اِلاّ فى کِتاب مُبین»و نه هیچ دانه اى در تاریکی هاى زمین، و نه هیچ تر و خشکى وجود دارد، جز اینکه در کتابى آشکار [در کتاب علم خدا] ثبت است

عدّه اى، همچون وهّابی ها فقط به الفاظ قرآن بسیار اهمیّت مى دهند و در قرائت مى کوشند، اما به محتواى آن کارى ندارند. وقتى قارى قرآن، آیات را یک نفس مى خواند، الله الله مى گویند، امّا زمانى که آیات تکان دهنده قیامت، قرائت مى شود، چون یک نفس نخوانده الله الله ندارد.

خلاصه، قرآن باید کتاب درسى ما باشد. قرآن در بین ما مظلوم است، باید حتّى بحث تفسیرى داشته باشید، به عنوان این که قرآن چه مى گوید، نه این که من چه مى گویم. مهم این است که معتقد شوید هر چه بیشتر با قرآن کار کنید، نورانیّت، صفا و درک تازه اى نصیب شما مى شود.

اصلاً روشنایى فکر انسان، آن لحظاتى است که با قرآن کار مى کند و باید بدانیم ما در مورد قرآن، سه وظیفه مهم داریم: تلاوت قرآن فهم قرآن و از همه مهمتر، عمل به قرآن.

بخش قرآن تبیان


منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی