تبیان، دستیار زندگی
اسلام دین عمل و حرکت و امید است و با این که نیت و ایمان ، که هر دو از امور مهم قلبی است ، اساس و ریشه ی انسان مومن به حساب می آید ؛ تا آن ایمان و نیت به عمل در نیاید و انسان را به کوشش و تلاش نیندازد ، هیچ بهره ای ندارد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ای مومنان سستی و غمگینی چرا؟ شما برترید


این احساس ناپسند سستی و تنبلی موجب می شود که انسان در مقابل دشمن خود را پست و زبون ببیند و تسلیم مطامع آنان شود:

ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین(آل عمران- 139)

و هرگز [ در برابر دشمن] سست نشوید و غمگین مباشید که شما برترید، اگر مومن [واقعی ]باشید .


امید

اساساً سستی و تنبلی، که امروزه از آن به بی اعتمادی به نفس و باور نداشتن خود و افسردگی تعبیر می شود، در همه جا مذموم است و در مقابل دشمن مذموم تر؛ زیرا اسلام دین عمل و حرکت و امید است و با این که نیت و ایمان، که هر دو از امور مهم قلبی است ، اساس و ریشه ی انسان مومن به حساب می آید ؛ تا آن ایمان و نیت به عمل در نیاید و انسان را به کوشش و تلاش نیندازد، هیچ بهره ای ندارد.

این احساس ناپسند سستی و تنبلی موجب می شود که انسان در مقابل دشمن خود را پست و زبون ببیند و تسلیم مطامع آنان شود. از این رو قرآن در آیات متعدد مومنان را عزتمند وپیروز میدان های دنیا و آخرت معرفی کرده است و آنان را به نیروی عظیم ایمان به خدا ، که منشعب از قدرت لایزال الهی است ، توجه داده است؛ و فرموده است اگر به مقتضای ایمان خود عمل کنید، در همه ی معرکه ها سر بلند و عزیزید.

در غدیر نیز، بعد از اعلان رسمی ولایت و جانشینی امیر المومنین علیه السلام آیه نازل شد که امروز کفار از دین شما مایوس شدند . پس دیگر از هیچ دشمن خارجی نهراسید بلکه از من (خدا ) بترسید که مبادا بر اساس ایمانتان عمل نکنید و از راه خدا فاصله گیرید.( مائده :3)

ده دستور مهم اخلاقى قرآن كریم در مقابله با مخالفان

در لابـلاى آیـات مـختلف سوره نحل بحث هاى گوناگونى گاهى ملایم و گاهى تند,با مشركان و یهود و بطور كلى با گروههاى مختلف به میان آمد, مخصوصا در آیات اخیر عمق و شدت بیشترى داشت .

در پـایـان این بحث ها كه پایان سوره ((نحل)) محسوب مى شود یك رشته دستورات مهم اخلاقى از نـظـر بـرخورد منطقى, و طرز بحث, چگونگى كیفر و عفو, و نحوه ایستادگى در برابر توطئه ها و مـانـنـد آن, بـیـان شـده است كه مى توان آن را به عنوان اصول تاكتیكى و روش مبارزه در مقابل مـخـالـفـیـن در اسـلام نـامگذارى كرد و به عنوان یك قانون كلى در هر زمان و در همه جا از آن استفاده نمود.

این برنامه به ترتیب زیر در ده اصل خلاصه مى شود.

1ـ نـخـسـت مى گوید: ((به وسیله حكمت به سوى راه پروردگارت دعوت كن)) (ادع الى سبیل ربك بالحكمة ).

نخستین گام در دعوت به سوى حق , استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده است , و به تعبیر دیگر دست انداختن در درون فكر و اندیشه مردم و به حركت درآوردن آن و بیدار ساختن عقلهاى خفته نخستین گام محسوب مى شود.

هـرگـاه تـمام این زحمات در زمینه تبلیغ و دعوت به سوى خدا و در زمینه عفو و گذشت و شیكبایى كارگر نیفتاد باز نباید مایوس و دلسرد شد, و یا بى تابى وجزع نمود, بلكه باید باحوصله و خـونـسـردى هر چه بیشتر همچنان به تبلیغ ادامه داد, لذا در هفتمین دستور مى گوید: ((بر آنها اندوهگین مباش )) (ولا تحزن علیهم )

2ـ ((و به وسیله اندرزهاى نیكو)) (والموعظة الحسنة).

یـعـنـى اسـتفاده كردن از عواطف انسانها, چرا كه موعظه, و اندرز بیشتر جنبه عاطفى دارد كه با تحریك آن مى توان توده هاى عظیم مردم را به طرف حق متوجه ساخت .

3ـ ((و با آنها (مخالفان) به طریقى كه نیكوتر است به مناظره پرداز)) (و جادلهم بالتى هى احسن ).

و این سومین گام مخصوص كسانى است كه ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستى انباشته شده و باید از طریق مناظره ذهنشان را خالى كرد تا آمادگى براى پذیرش حق پیدا كنند.

و در پـایـان آیه اضافه مى كند: ((پروردگارت از هر كسى بهتر مى داند, چه كسى از راه او گمراه شـده اسـت و چـه كـسـانـى هـدایـت یـافته اند)) (ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبیله وهو اعلم بالمهتدین).

اشـاره بـه ایـن كـه وظیفه شما دعوت به راه حق است , از طرق سه گانه حساب شده فوق , اما چه كـسـانى سرانجام هدایت مى شوند, و چه كسانى در طریق ضلالت پافشارى خواهند كرد آن را تنها خدا مى داند و بس .

چـهـارم : تـاكـنون سخن از این بود كه در یك بحث منطقى , عاطفى ویا مناظره معقول با مخالفان شركت كنیم , اما اگر كار از این فراتر رفت و درگیرى حاصل شد و آنها دست به تعدى و تـجـاوز زدند, در اینجا دستور مى دهد: ((اگرخواستید مجازات كنید فقط به مقدارى كه به شما تعدى شده كیفر دهید)) و نه بیشتراز آن (وان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به).

5ـ ((ولـى اگر شكیبایى پیشه كنید (و عفو و گذشت ) این كار براى شكیبایان بهتر است )) (و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین ).

صبر

در بـعـضـى از روایـات مى خوانیم كه این آیه در جنگ ((احد)) نازل شده، هنگامى كه پیامبر(صلی الله علیه وآله) وضع دردناك شهادت عمویش حمزة بن عبدالمطلب را دید(كه دشمن به كشتن او قناعت نكرده, بلكه سینه و پهلوى او را با قساوت عجیبى دریده, و كبد یا قلب او را بیرون كشیده است, و گوش و بینى او را قطع نموده بسیارمنقلب و ناراحت شد و) فرمود: ((خدایا! حمد از آن توست و شكایت به تومى آورم , و تو در برابر آنچه مى بینم یار و مددكار مایى)).

سـپـس فـرمود: ((اگر من بر آنها چیره شوم آنها را مثله مى كنم, آنها را مثله مى كنم , آنها را مثله مى كنم)).

در این هنگام آیه فوق نازل شد.

بلافاصله پیامبر عرض كرد:

((اصبر اصبر)) : ((خدایا! صبر مى كنم , صبر مى كنم ))!.

بـا ایـن كـه این لحظه شاید دردناكترین لحظه اى بود كه در تمام عمر, بر پیامبرگذشت, ولى باز پیامبر بر اعصاب خود مسلط گشت و راه دوم كه راه عفو و گذشت بود انتخاب كرد.

6 - این عفو و گذشت و صبر و شكیبایى در صورتى اثر قطعى خواهد گذارد كه بدون هـیچ چشمداشتى انجام پذیرد یعنى فقط به خاطر خداباشد, و لذا قرآن اضافه مى كند: ((شكیبایى پـیـشـه كـن و این شكیبایى تو جز براى خدا(و به توفیق پروردگار) نمى تواند باشد)) (واصبر وما صبرك الا باللّه ).

7ـ هـرگـاه تـمام این زحمات در زمینه تبلیغ و دعوت به سوى خدا و در زمینه عفو و گذشت و شیكبایى كارگر نیفتاد باز نباید مایوس و دلسرد شد, و یا بى تابى وجزع نمود, بلكه باید باحوصله و خـونـسـردى هر چه بیشتر همچنان به تبلیغ ادامه داد, لذا در هفتمین دستور مى گوید: ((بر آنها اندوهگین مباش )) (ولا تحزن علیهم ).

8ـ بـا تـمـام این اوصاف باز ممكن است دشمن لجوج دست از توطئه برندارد و به طرح نقشه هاى خـطـرنـاك بـپـردازد, در چنین شرایطى موضعگیرى صحیح همان است كه قرآن مى گوید: ((و بـه خـاطر (كارهاى ) آنها, اندوهگین و دلسرد مشو ! و ازتوطئه هاى آنها, در تنگنا قرار مگیر)) (ولا تك فى ضیق مما یمكرون ).

نخستین گام در دعوت به سوى حق , استفاده از منطق صحیح و استدلالات حساب شده است , و به تعبیر دیگر دست انداختن در درون فكر و اندیشه مردم و به حركت درآوردن آن و بیدار ساختن عقلهاى خفته نخستین گام محسوب مى شود

چـرا كـه تكیه گاه شما خداست و با استمداد از نیروى ایمان و استقامت وپشتكار و عقل مى توانید این توطئه ها را خنثى كنید و نقش بر آب.

آخـریـن آیـه كـه سـوره نـحل با آن پایان مى گیرد به نهمین و دهمین برنامه اشاره كرده , مى گوید:.

9ـ ((خداوند با كسانى است كه تقوا را پیشه كنند)) (ان اللّه مع الذین اتقوا).

((تـقـوا)) در هـمـه ابعاد و در مفهوم وسیعش , از جمله تقوا در برابر مخالفان ,یعنى حتى در برابر دشمن باید اصول اخلاق اسلامى را رعایت كرد, با اسیران معامله اسلامى نمود, با منحرفان رعایت انـصاف و ادب كرد, از دروغ و تهمت پرهیزنمود, و حتى در میدان جنگ همان گونه كه در اصول تـعـلـیـمات جنگى اسلام واردشده است باید تقوا و موازین اسلامى حفظ شود: به بى دفاعان نباید حـمـلـه كـرد,مـتـعـرض كـودكان و پیران از كار افتاده نباید شد, حتى چهارپایان را نباید از بین بـرد,مـزارع را نـبـایـد نـابـود كـرد, آب را نـبـاید به روى دشمن قطع نمود;إ  خلاصه تقوا ورعایت اصول عدالت در برابر دوست ودشمن عموما باید انجام گیرد واجرا شود.

10ـ ((و (خداوند) با كسانى است كه نیكوكارند)) (والذین هم محسنون ).

احـسـان و نـیكى اگر به موقع و در جاى خود انجام پذیرد,یكى از بهترین روشهاى مبارزه است , و تـاریـخ اسـلام پر است از مظاهر این برنامه , مثل رفتارى كه پیامبر(صلی الله علیه وآله) با مشركان ((مكه )) بعد از فتح نمود.

دقـت در مـوارد ده گانه برنامه فوق كه تمام خطوط اصلى و فرعى برخورد بامخالفان را مشخص مى كند نشان مى دهد كه از تمام اصول منطقى , عاطفى , روانى ,تاكتیكى و خلاصه همه امورى كه سبب نفوذ در مخالفین مى گردد باید استفاده كرد.

و اگـر مـسلمانان در برابر مخالفان خود این برنامه جامع الاطراف را به كارمى بستند, شاید امروز اسلام سراسر جهان یا بخش عمده آن را فرا گرفته بود.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


منابع :

پایگاه اطلاع رسانی یاسین ؛ آیه های زندگی /حسین اسکندری

پایگاه لیلة القدر