کسی کمک میکند؟![کسی کمک میکند؟](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
![کسی کمک میکند؟](https://img.tebyan.net/big/1391/04/20120710154650174_01.jpg)
یک مرغ حنایی کوچولو همراه با دوستانش در مزرعه زندگی می کرد.دوستان او یک سگ خاکستری ،یک گربه ی نارنجی و یک غاز زرد بود.
یک روز مرغ حنایی یک مقداری دانه گندم پیدا کرد.او پیش خودش فکر کرد،من می توانم با این دانه ها نان درست کنم.
مرغ حنایی کوچولو پرسید :کسی به من کمک می کند تا این دانه ها را بکارم؟
سگ گفت:من نمی توانم.
گربه گفت:من دلم می خواهد اما کار دارم و نمی توانم.
غاز گفت :من امروز باید به بچه هایم شنا یاد بدهم و نمی توانم.
مرغ حنایی گفت:پس من خودم این کار را خواهم کرد و به تنهایی دانه ها را کاشت.
مرغ حنایی پرسید :کسی می تواند در درو کردن گندم به من کمک کند؟
سگ گفت:من باید به شکار بروم.
گربه گفت:من تازه از خواب بیدار شدم و حال ندارم.
غاز گفت:من بالم درد میکند.
مرغ گفت:پس خودم به تنهایی آن را انجام می دهم و بدون کمک کسی گندم ها را درو کرد.
مرغ که خسته بود گفت:کسی به من کمک می کند که گندم ها را به آسیاب ببریم و آن ها را آرد کنیم؟
سگ گفت:من نمی توانم.
گربه گفت:من نمی توانم.
غاز گفت:من هم نمی توانم.
مرغ گفت:خودم این کار را خواهم کرد و گندم ها را به تنهایی به آسیاب برد و آن ها را آرد کرد.بدون اینکه کسی به او کمک کند.
مرغ حنایی که خیلی خسته بود پرسید:کسی به من کمک میکند تا با این آردها نان بپزم؟
ولی باز هم سگ و گربه و غاز به او کمک نکردند و هر کدام بهانه ای آوردند.
مرغ حنایی گفت:خودم این کار را خواهم کرد و بعد بدون کمک کسی نان پخت.
نان تازه و داغ بوی خیلی خوبی داشت.مرغ حنایی پرسید آیا کسی به من کمک می کند تا نان را بخوریم؟
سگ گفت:من کمک خواهم کرد
گربه گفت:من کمک خواهم کرد.
غاز گفت :من کمک خواهم کرد.
اما مرغ حنایی با عصبانیت فریاد کشید،من نیازی به کمک شما ندارم و خودم تنها این کار را خواهم کرد.
مرغ حنایی نان را جلوی خودش گذاشت و همه آن را خورد.
بچه های خوب از این داستان یاد می گیریم که اگر دوستانمان به کمک ما احتیاج داشتند به آن ها کمک کنیم و در روزهای سخت هم در کنار آن ها باشیم.
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع:سایت کودکان
مطالب مرتبط:
![مشاوره](https://img.tebyan.net/ts/persian/QuestionArticle.png)