مطالعات انتقادی ارتباطات
نقد و بررسی کتاب «مطالعات انتقادی»
این كتاب با زیر عنوان «ارتباطات، تاریخ و نظریه در آمریکا» اثر پروفسور هانو هارت است كه در ایران با ترجمه و تحشیه دکتر غلامرضا آذری با همكاری دکتر سیدمحمد دادگران از سوی انتشارات خجسته منتشر شده است.
کتاب حاضر در شش فصل تدوین شده که سرفصلهای آن عبارتند از: «در تعریف مسائل: ارتباطات، تاریخ و نظریه»، «در کشف ارتباطات: عملگرایی و تعقیب انتقاد اجتماعی»، «در بیخبری از تاریخ: پژوهشهای ارتباط جمعی و نقد جامعه»، «در معرفی ایدئولوژی: نظریه انتقادی و نقد فرهنگ»، «در فهم سلطه: مطالعات فرهنگی و بازیافت انتقاد» و «در مکانیابی علایق انتقادی: پژوهشهای ارتباطی میان عملگرایی و مارکسیسم».
غلامرضا آذری، مترجم کتاب «مطالعات انتقادی ارتباطات»، بر ضرورت ترجمه این اثر در کشورمان، به سابقه آشنایی خود با این کتاب اشاره کرد و گفت: حدود 16 سال پیش در کتابخانه مرکز تحقیقات رسانهها با این کتاب آشنا شدم. این کتاب در آن زمان از سوی مرحوم دکتر «حسین ابوترابیان» و دکتر «کاظم معتمدنژاد» در دو دانشگاه مختلف که دغدغه ارتباطات داشتند، تدریس میشد. پس از تورق این نوشتار همواره برایم این سوال مطرح بود که چرا این کتاب تنها مرجع یک درس است؟ جستوجوهایم نشان میداد که این کتاب تقریباً 9 واحد درسی از جمله مطالعه انتقادی را پوشش میدهد. در برخی از کشورها نیز همزمان با آموزش نظریههای ارتباطاتی، فیلمهای سیاسی چپ نیز نمایش داده میشود. جنس مطالب این نوشتار هم چپگرا بود و از همین روی بر اساس نظر استادان بلندپایه علم ارتباطات، مانند دکتر معتمدنژاد، دکتر علیاکبر فرهنگی و دکتر باقر ساروخانی ترجمه این نوشتار ضرورت داشت. با آغاز ترجمه پی بردم که دکتر محمد دادگران نیز در حال تدریس همین اثر به دانشجویان ارتباطاتند. بنابراین تصمیم به ترجمه این کتاب با همراهی دکتر دادگران گرفتم.
ویرایش نشدن پی در پی این کتاب، به رسم نویسندگان مغرب زمین سوالی بود که همواره ذهنم را مشغول داشت. در خلال مکاتباتم با نویسنده، هارت در پاسخ به سوالم، این اثر را تالیف شده بر اساس درخواست «انجمن ملی ارتباطات[آمریکا]» برای درسی دانست که به عنوان درسی مشترک آموزش داده نمیشد. درسی که نویسنده در هنگام تالیف آن، کتاب نظریههای ارتباطی را نوشت و سپس با نگاه انتقادیاش به رسانههای آمریکایی، نگارش کتاب مطالعات انتقادی ارتباطات را در سال 1985 را آغاز و در سال 1992 این اثر را منتشر کرد. بنابراین این کتاب نگاه کارشناسانه به رسانههای آمریکایی دارد و تنها در یک بخش به مکتب بیرمنگام اشاره دارد که در ایران مکتب شناختهشدهای است.
هارت اعتقاد داشت که با شناخت فلسفه و نظریههای هر رشته میتوان روششناسی هر رشته را به درستی درک کرد.
اگر بخواهیم فرض را بر این بگذاریم که مطالعات انتقادی ارتباطات باید در تمام دنیا به رشته تحصیلی تبدیل شود، باید پرسید که تا چه اندازه رسانهها در ایران قابلیت نقد دارند؟ تا چه اندازه ما اجازه ورود به نقد رسانهها را داریم؟ آیا میتوانیم برنامه رادیویی یا سینمایی خوب داشته باشیم اما آن را نقد نکنیم؟
دکتر باقر ساروخانی، نویسنده کتاب «جامعهشناسی ارتباطات»: سالها جامعهشناسی ارتباطات و نظریه ارتباطی را تدریس میکردم و جای چنین اثری را خالی میدیدم. آموزش شک کردن در این نوشتار یکی از ضروریات ترجمه این کتاب است. به این معنی که از اثر بلع در جهان بیرون بیاییم. در کتاب «جامعهشناسی ارتباطات» اثر بلع به این معنی است که دیدگاهی را بیآنکه تعمقی در آن صورت گیرد، بپذیریم. در صورتی که باید بتوانیم از اندیشهها فاصله بگیریم و از دید نقد به آن بنگریم تا به نکات مثبت و منفی آنها پی ببریم.
پذیرفتن بیچون و چرای هر نظریهای از جمله بزرگان هر علم آفت آن علم است، این مساله علاوه بر اینکه سبب تنبلی مغز میشود، باعث میشود تا آن اندیشه تنها بهعنوان منبعی برای جلب نظر افراد مطرح باشد و این امر منجر به بیاندازه بزرگ شدن آن فرد میشود تا جایی که دیگر نمیتوان آن اندیشه را مورد شک درست قرار داد. بنابراین نخستین آموزه این کتاب، آموزش شک درست به دانشجویان حتی به اندیشههای استادانشان است.
شک نهلیست و شک آنارشیست به عنوان شکهای غیراصولی مطرح است، در پس هر شکی باید یک یقین و یک راهکار نهفته باشد در این صورت است که میتوان در پس شک، نگاهی راهبردی و سازنده داشت. همه ما بشریم و باید ما و اندیشههایمان را مورد نقد قرار دهیم.
نقد بر نهادها میتواند نهاد را آموزش دهد و آن را کاراتر کند. روزنامه فیگارو جمله «بدون حق نقد کردن، هیچ ستایشی نکنیم» را همواره بر صدر عنوان روزنامه خود دارد. بنابراین باید حق شک کردن مثبت و رو به یقین را داشت. این شک باید به نهادهای اجتماعی و سازمانهای اجتماعی، بهویژه رسانههای جمعی منتقل شود. باید دانست که رسانههای جمعی در زمان و مکان انقلاب ایجاد کردهاند. تردیدی نیست که رسانههای جمعی عصر جدیدی را پدید آوردهاند و ویژگیهای مثبت زیادی دارند و اینجاست که کتاب هانو هارت پیام خود را مبنی بر حق نقد مثبت به مخاطب منتقل میکند.
بیان مفهوم «صنعت فرهنگ» از سوی هانو هارت در این کتاب از ویژگیهای ارزنده این نوشتار محسوب میشود، «صنعت فرهنگ» به این معنی است که با دستکاری فرهنگ، فرهنگ تازهای را ارایه کنیم. رسانهها به دستکاری فرهنگ میپردازند و نگاه و نگرش ما را به دنیا دچار تغییر میکنند. ما اکنون دیگر نگاه بیواسطه نداریم. نگاه ما به حقیقت از کانال رسانهها جمعی و با واسطه است. بنابراین نظام حقیقت خاصی را برای بشر میسازند. مفهومی که «فوکو» آن را مطرح میکند. هیچوقت واقعیت محض وجود ندارد و هر رسانهای واقعیت را از دید خود تولید میکند. اینجاست که رسانه وارد قدرت میشود، با قدرتهای سیاسی پیوند میخورد و در فراخنای گزینش قرار میگیرد. قدرت رسانهها و چگونگی استفاده از رسانههاست که نقد رسانهها را مطرح میکند.
آموزش صحیح «نقدِ نقد» دیگر ویژگی کتاب هانو هارت است، کتاب هانو هارت فصلهای بسیار جالبی را به آموزش این موضوع اختصاص داده است و در این بین به بیطرفی در نقد اشاره دارد. هارت به «نقد» به منزله کالای ظریفی اشاره دارد که تولید میشود که باید ظرافت آن را در نقدش مورد توجه قرار داد.
اسماعیل قدیمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و مترجم کتاب «نظریههای امروز ارتباطات»: مترجم در ایران تنهاست. هیچ سازمان و نهادی پشت او نیست و او جز تشویقهای استادان و دوستانش یار دیگری ندارد.
نبود نظام و سازمان مستقل و حرفهای، نبود اولویت در ترجمه آثار، نبود ارتباط بین مترجمان برای مطلع شدن از کارهای در دست ترجمه و جلوگیری از موازیکاری در ترجمه آثار، حقالترجمههایی که با زحمتهای مترجم هیچ تناسبی ندارند، نبود مشوقهای دانشگاهی و نیز وجود ناشرانی که تنها به سود خود میاندیشند تا توجه به قشر دانشگاهی از جمله مشکلاتی بود که استاد دانشگاه ارتباطات دانشگاه علامهطباطبایی به آنها به عنوان مشکلات قشر مترجم دانشگاهی و علمی اشاره کرد.
نبود ویراستار خبره برای آثار تخصصی از دیگر مشکلاتی است که مترجم با آن روبهروست. گاه اشتباههای فاحشی در حین ترجمه رخ میدهند که بهطور ناخواسته از چشم مترجم دور میمانند و با نظر مجدد ویراستار خبره از بین میروند اما متاسفانه مترجمان ما از ویراستار خبره و با تجربه بیبهرهاند.
تا پیش از این به ترجمه صرف آثار بسنده میکردیم اما با اجرای سنت تحشیهنویسی، نقد ضمنی اثر و افزودن دیگر مطالب مرتبط و حاشیهای به متن که از سوی من، دکتر آذری و دیگر مترجمان قائل به این سبک به تاسی از دکتر ساروخانی صورت میگیرد، میتوان گفت که مترجمان صاحب جسارت خاصی شدهاند که آنها را وارد مرحله نظریهپردازی و بومیسازی نظریهها میکند. بنابراین لازم است که نسبت به اشتباههای سهوی مترجمان چشمپوشی و آنها را در پیشبرد این هدف و عبور از این مرحله یاری کنیم.
اقدام هانوهارت در تجربه مطالعات انتقادی اروپایی در متن فعالیتهای پراگماتیستی آمریکایی بسیار ارزشمند است، سراسر کتاب از منابع ارزشمند دانشگاهی بهره برده بنابراین اثری معتبر، قابل اعتنا و دانشگاهی است. استفاده از این کتاب با وجود فصلهای مانند «ارتباطات، تاریخ و نظریه»، «عملگرایی و تعقیب انتقاد اجتماعی»، «پژوهشهای ارتباط جمعی و نقد جامعه»، «نظریه انتقادی و نقد فرهنگ» و «مطالعات فرهنگی و بازیافت اطلاعات» برای هر دانشجو و محقق ارتباطاتی ضروری به نظر میرسد زیرا راهنمای خوبی برای یافتن راههای نقد اجتماعی است. این کتاب بر نقد رسانهها و پژوهشهای رسانهای تاکید دارد که به نظر من نگاهی نومارکسیستی نوگرایانه است.
اختصاص بندهایی در پایان هر فصل برای ارایه عصاره آن فصل از نکات جالب توجه در این کتاب می باشد، این کار بر ارزش علمی این اثر افزوده است. دقت، بیطرفانه بودن بحثها و نیز ارایه منابع معتبر و دقیق از ویژگیهای این کتاب است اما مطالب فصلها طولانی و بدون تیتر بیان شده که این ممتد بودن مخاطب را دچار خستگی در ادامه خواندن اثر میکند. همچنین ضعف دیگر این کتاب، ارایه نکردن دید و نگاه نگارنده در ابتدای این نوشتار است. چه خوب بود که مولف با بیان سبک دید خود مخاطب را در شناخت مکتب فکری نویسنده یاری میکرد و بر اعتبار علمی اثر میافزود. همچنین کتاب نیازمند ویرایش املایی و انشایی است که امیدوارم در چاپهای بعدی نوشتار بر آن لحاظ شود.
فرآوری: رویا فهیم بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: خبرگزاری کتاب ایران