تبیان، دستیار زندگی
هنر اکسپرسیونیسم انتزاعی در امریکا شکوفا شد و از جمله مهمترین سبک های دوران مدرنیسم است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسطوره در اکسپرسیونیسم انتزاعی


هنر اکسپرسیونیسم انتزاعی در امریکا شکوفا شد و از جمله مهمترین سبک های دوران مدرنیسم است.


اسطوره در اکسپرسیونیسم انتزاعی

در تبارشناسی "اکسپرسیونیسم انتزاعی" ، سه پدیده مهم که منبع الهام هنرمندان در شکل دهی این این جنبش بودند، قابل تشخیص هستند.

نخست "عالم اسطوره ای" ، که بسیاری هنرمندان مدرنیسم به ویژه سورئالیست ها را تحت تاثیر قرار داده بود.

دوم "اتوماتیزم" یا عنصر ناخودآگاه ، که تا حدی ریشه در دادائیسم و تاکید آن بر شانس و اتفاق بود.

سوم " نقاشی دیواری" ، که بدون شک میراث نقاشان انقلاب مکزیک بود و دست کم به خاطر جلوه های ماندگارش بسیار مورد توجه نقاشان اکسپرسیونیست انتزاعی قرار داشت.

با همه ی اهمیتی که سه عامل مذکور در واکاوی این جنبش داشته اند، باید اذعان کرد که اکسپرسیونیسم انتزاعی به همان اندازه که در پدیده هایی مشترک ریشه داشت، بر تجربه های فردی یکایک هنرمندانش نیز متکی بود.

در بین دو دوره حاکمیت نقاشی "واقع گرای اجتماعی" و سپس نقاشی "اکسپرسیونیسم انتزاعی" در امریکا، یک مقطع کوتاه ، قریب یک دهه، شاهد گرایش فزاینده هنرمندان پیشرو به اساطیر و مفاهیم کهن و ازلی هستیم. تقریبا تمامی چهره هایی که بعدها حلقه مرکزی جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی را شکل دادند ، در نیمه نخست دهه ی 1940 بسیار معطوف به اسطوره ها و پندارهای مرتبط با آن بودند.

هنر مدرنیستی در این مقطع ، مرسوم به دوره "اسطوره سازان" ، در ورطه ای بین رئالیسم پیکرنمای دهه ی 30 و انتزاع کامل اواخر دهه ی 40 و پس از آن به سر می برد. ویژگی بارز این دوره تلاش برای بازیابی سنت های مدرنیست های اروپایی و در راس آن میراث نقاشان اکسپرسیونیست و سورئالیست  بود.

آنچه که هنرمندان را شیفته ی باورهای اسطوره ای کهن می ساخت، بیشتر جنبه ی ازلی و تراژیک آنها بود. آنان احساس می کردند که عالم اسطوره کیفیتی عمیق به کارشان می بخشد که در هنر بازتولید شدهی سیاسی و اجتماعی دهه ی 1930 یافت نمی شود.

در این دوره علاقه آشکاری به اسطوره های پیش ار تاریخ و جهان معنویت پدیدار شد و کارهای هنرمندان را عمیقا تحت تاثیر قرار داد . پیش از این نیز کارکرد اسطوره، در هنر آوانگارد، در تجربه های کوبیست ها و سورئالیست ها مشاهده شده بود. توجه اولیه اسطوره سازان عموما به اشکال بدوی و باستانی ، به خصوص جنبه های شکلی و تاثیرگذار ماسک های آفریقایی معطوف بود. اما هنرمندان آبستره اکسپرسیونیست امریکایی فراتر از این رفته و به شمایل سازی اشکال کهن در هنر پیش کلمبیایی و هنر بدوی امریکایی نیز پرداختند.

آنچه که هنرمندان را شیفته ی باورهای اسطوره ای کهن می ساخت، بیشتر جنبه ی ازلی و تراژیک آنها بود. آنان احساس می کردند که عالم اسطوره کیفیتی عمیق به کارشان می بخشد که در هنر بازتولید شدهی سیاسی و اجتماعی دهه ی 1930 یافت نمی شود.

"مارک روتکو"، "آدولف گوتلیب" و "بارنت نیومن" در بیانیه معروف خود ار نوعی خویشاوندی معنوی با هنر بدوی و کهن به عنوان اقدامی فرا تاریخی یاد کرده و تصریح می کنند" ... ما طرفدار بیان ساده افکار پیچیده هستیم".

اسطوره در اکسپرسیونیسم انتزاعی

مارک روتکو

"مارک روتکو" در آثار اویل دهه 1940 خود ، عناصری چون تکه های سرستون، سفالینه و دیگر نقشمایه ها برگرفته از اساطیر کهن و هلنی را به کار می گرفت. از جمله عناصر اسطوره های یونانی را در نقاشی سال 1944 خود با عنوان " تیرسیاس" (Tiresias)  ملهم از تریلوژی ادیپوس سوفوکل، ترکیب و بدین وسیله فقدان بصیرت به مفهوم داشتن بینایی ظاهری ، اما کوری در برابر حیقت را بیان کرد.

تیرسیاس اشاره به شخصیت کور اما دانایی است که با بصیرت حقایق را می دید. این مفهوم به نوعی ترجیع بند سورئالیست ها بود و آنها بارها از آن به عنوان استعاره ای از یک فرهنگ بحران زده در آثارشان استفاده کردند. روتکو ترکیب عناصری این چنین برگرفته از تصویرسازی یونانی- رومی ، مراسم و مناسک باستانی و حتی اساطیر آفریقایی- امریکایی را مکررا در کارهایش تجربه کرده بود.

آدلف گوتلیب

آدلف گولیب نیز در کارهای دهه ی 40 خود از نقش مایه های آشنای سورئالیستی که به عالم اسطوره ها اشاره داشتند ، بسیار استفاده می کرد. تصاویر ملهم از اسطوره ها در اثر او با عنوان " بالماسکه" ( Masquerade) در سراسر سطح نقاشی و در چهارچوب ها یا قاب بندی هایی جداگانه تصویر شده اند. این تصاویر شامل نمادهای باستانی ، همانند مارپیچ و ماهی ، با طرح های صوری چشم و پیکره هستند.

دیدگاههای اسطوره بدین ترتیب توانستند منبع الهامی برای هنرمدنا اکسپرسیونیست انتزاعی باشد. در مقالات بعدی در مورد دو منبع دیگر موثر بر اکسپرسیونیست انتزاعی توضیح داده خواهد شد. 

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

اوج و افول مدرنیسم/ دکتر علیرضا سمیع آذر