تبیان، دستیار زندگی
مقصود از دروازه هاى بهشت، درجات بهشت است، و دروازه جهاد، درجه اى از بهشت است که ویژه دوستان مخصوص خداوند است و آنان همان رزمندگان راه خدا هستند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نیم نگاهی به درجات بهشت


مقصود از دروازه هاى بهشت، درجات بهشت است، و دروازه جهاد، درجه اى از بهشت است که ویژه دوستان مخصوص خداوند است و آنان همان رزمندگان راه خدا هستند.


بهشت

خداوند در سوره دخان آیات 51 تا 57 به وصف متقین که وارد بهشت شده اند می پردازد و می فرماید : إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقامٍ أَمِینٍ * فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ * یَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلِینَ * کَذلِکَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ * یَدْعُونَ فِیها بِکُلِّ فاکِهَةٍ آمِنِینَ *لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ * فَضْلاً مِنْ رَبِّکَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ پرهیزکاران در جایگاه امن و امانى هستند. در میان باغ ها و چشمه ها. آنها لباس هایى از حریر نازک و ضخیم مى پوشند، و در مقابل یکدیگر مى نشینند. اینچنینند بهشتیان، و آنها را با حور العین تزویج مى کنیم. آنها هر نوع میوه اى را بخواهند در اختیارشان قرار مى گیرد، و در نهایت امنیت به سر مى برند.

هرگز مرگى جز همان مرگ اول (که در دنیا چشیده اند) نخواهند چشید و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مى کند. این فضل و بخششى است از سوى پروردگارت، و این پیروزى بزرگى است. بهشت داراى درجه ها و رتبه هایى است که برخى بر برخى دیگر برترى دارد، و داراى جایگاه هایى است که از یکدیگر متمایزند .

از این سخن به روشنى به دست مى آید که اهل بهشت همه در یک پایه نیستند، بلکه بر اساس اعتقاد و عمل و فکر، داراى پایه ها و مراتب و درجات گوناگون مى شوند، گروهى در بالاترین رتبه هاى بهشت، و گروهى دیگر در پایین ترین رتبه هاى آن، و گروهى نیز در میانه این دو دسته قرار دارند و این گروه نیز خود داراى درجات گوناگون مى باشند.

چنانکه امام علیه السلام درباره فضیلت جهاد و مجاهدان فرمود: فان الجهاد باب من اءبواب الجنة، فتحه الله لخاصة اولیائه...

پس به راستى که پیکار در راه خدا دروازه اى از دروازه هاى بهشت است که خداوند آن رابراى دوستان مخصوص خود گشوده است ظاهرا مقصود امام علیه السلام از دروازه همان جایگاه و درجه و رتبه ارزش و عظمت نعمت ها است، و گرنه تنها ورود از یک دروازه نمى تواند ملاک ارزش باشد.

بنابراین، مقصود از دروازه هاى بهشت، درجات بهشت است، و دروازه جهاد، درجه اى از بهشت است که ویژه دوستان مخصوص خداوند است و آنان همان رزمندگان راه خدا هستند.

از سپاس گزارى نعمت این است که بواسطه او هیچ کس قدرت معصیت خدا را پیدا نکند و کسى را بر انجام گناه یاری نکند وبزرگان فرموده اند: سپاسگزارى مردم عوام براى خوراک و پوشاک است ولى سپاسگزارى بندگان خاص درگاه خدا بر آن چیزی است که صلاح و رضاى خدا در آنست چه سختى و چه آسایش و راحتى

امیر مومنان به امام مجتبى(علیهماالسلام) فرمودند:

و بدان که درجات بهشت به شماره آیات قرآنست، پس چون روز قیامت فرا رسد، به قارى قرآن می گویند: «بخوان و صعود کن، پس بعد از پیمبران و صدیقین بلندمقام‏تر از او در بهشت وجود نمی دارد.»

با تامل در این کلام امیرمومنان علی علیه السلام و سایر احادیثی که پیرامون درجات بهشت به ما رسیده است درمی یابیم که شاید اینکه تلاوت هر آیه پیمودن درجه ای از درجات بهشت است از این وجه باشد که هر آیه خود شامل دستوری از دستورات الهی است و عمل به آنها هر کدام درجاتی را برای انسان به همراه دارد.

به طور مثال در حدیث معصوم علیه السلام آمده است ؛

که بالاترین درجات بهشت متعلق به اهل تقوا است و در حدیث دیگربالاترین درجات را از آن نمازگزاران و در حدیث دیگر بالاترین درجات را از آن صدقه دهندگان دانسته اند.

جمع این روایات گویای این مطلب است که از آنجا که هر یک از آیات الهی دربرگیرنده ی یکی ازاین فرمان های الهی است پس قاری حقیقی قرآن که عامل به آنها نیز هست با تلاوت هر آیه در بهشت طی درجات می کند به حدی که مقامش مرتبه ای است بعد از انبیاء الهی و صدیقان .و اولیاء الهی معتقدند " هر لحظه برای انسان درجه است" و لذا در وقت خود بسیار دقیق و بلکه بخیل هستند.

امام صادق علیه السلام فرمودند : لا نقول درجة واحدة، إنّ اللَّه یقول: «درجات بعضها فوق بعض ، إنّما تفاضل القوم بالأعمال:

تلاوت

نمى‏گوییم همه یک مقام و یک درجه دارند، زیرا که در کلام خدا است: «درجات بعضها فوق بعض درجه‏ها و مقام هایى است (در آخرت)، برخى بالاتر از برخى دیگر». و تفاوت درجات مردمان- تنها و تنها- به اعمال است.

پس با وجود این همه درجات و مراتب در بهشت همه ی بندگان مطیع خداوند می توانند امیدوار باشند که در فردوس برین جایگاهی خواهند داشت و بر یکدیگر تقدم و تاخرمرتبه دارند .

وجه دیگر این سخن را نباید غفلت نمود که سقوط و تنزل تا حد بهائم و بلکه پایین تر از آنها نیز برای انسان امکان پذیراست؛ که از آن جمله است ترک تشکر از پروردگار. امام سجاد علیه السلام در دعای اول صحیفه که در موضوع حمد الهی است هشدار داده اند:

وَلوکانوا کذلِک لَخَرَجوا مِن حدود الاِنسانیَّة الی حدِّ البهیمیَّة فکانوا کما وصفَ فی محکم کتابه : اِن هُم الا کَالانَعام ِبل هم اضلُّ سَبیلا.

و اگرچنین می شدند ( حمد و ستایش الهی را بجای نمی آوردند ) از مرز انسانیت به مرز حیوانیت خارج می شدند و آنگونه می گشتند که خدای متعال در کتاب محکم خود توصیف فرمود: آنان جز به چهارپایان نمی مانند بلکه از چهارپایان هم گمراه ترند – (اعراف 73)

از سپاس گزارى نعمت این است که به واسطه او هیچ کس قدرت معصیت خدا را پیدا نکند و کسى را بر انجام گناه یاری نکند وبزرگان فرموده اند: سپاسگزارى مردم عوام براى خوراک و پوشاک است ولى سپاسگزارى بندگان خاص درگاه خدا بر آن چیزی است که صلاح و رضاى خدا در آنست چه سختى و چه آسایش و راحتى.  

تامل در این کلام امیرمومنان علی علیه السلام و سایر احادیثی که پیرامون درجات بهشت به ما رسیده است درمی یابیم که شاید اینکه تلاوت هر آیه پیمودن درجه ای از درجات بهشت است از این وجه باشد که هر آیه خود شامل دستوری از دستورات الهی است و عمل به آنها هر کدام درجاتی را برای انسان به همراه دارد

مقام اخلاص

درحدیث قدسی است که خداوند به حضرت موسى فرمود: تا کنون عمل خالصى انجام داده‏اى؟

گفت: آرى نماز خوانده‏ام، روزه گرفته‏ام و ذکر گفته‏ام

فرمود: نمازت جواز عبور از پل صراط است، و روزه سپر از آتش، و ذکر موجب ترفیع درجات در بهشت؛ پس همه براى خودت بوده. موسى گریست و عرض کرد: خداوندا! کارى به من بیاموز که فقط براى تو باشد، خطاب شد: ستمدیده‏اى را یارى کرده‏اى؟ برهنه‏اى را پوشانده‏اى؟ تشنه‏اى را سیراب نموده‏اى؟ به عالمى احترام کرده‏اى؟ اینها اعمال خالص است.

مقام سپاس و تشکربنده از پروردگار

روایت شده خدا به حضرت داود پیغمبر وحى فرستاد که سپاسگزارى کن مرا بطورى که حق نعمت مرا ادا کنى.

سپس داود عرض کرد: خدایا چگونه ترا سپاسگزارى کنم که حق سپاسگزارى تو ادا شود در صورتى که خود آن سپاسگزارى نعمتى از نعمت‏هاى تو است که باز احتیاج به سپاسگزارى دارد؟ خطاب رسید: به همین کلامت حق سپاس‏گزارى مرا ادا کردى ؛زیرا فهمیدى که این هم از ناحیه‏ى من است .

داود عرض کرد: پروردگارا آدم را پدر پیامبرانت قرار دادی و فرمان دادى که فرشتگانت او را سجده کنند او چگونه حق سپاسگزارى و شکرت را ادا کرد؟

خطاب رسید که آدم اقرار و اعتراف کرد که تمام اینها از طرف من است همان اقرار آدم به اینها حق شکر مرا ادا کرد و براى بنده سزاوار است که در هنگام سختى و بلاها خدا را مانند زمان نعمت‏ها و راحتى‏ها سپاسگزارى کند.

بخش قرآن تبیان


منابع :

ارشاد القلوب-ابن شعبه حرانی - ترجمه رضایى، ج‏1

نصایح احمد جنتی- فصل اول موعظه‏هاى خداوند متعال- ص : 109