تبیان، دستیار زندگی
امام‌ متقیان‌، حضرت‌ علی(ع) هواها و هوسها و خواسته‌های‌ دل‌ را این‌ چنین‌ توصیف‌ می‌فرماید: «خواسته‌های‌ دل‌ و هوسهای‌ آدمی‌ کشنده‌ و مایه‌ فتنه‌ و زمینه‌ رنجهاست‌.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تهذیب نفس

آیت الله بهاءالدینی

امام‌ متقیان‌، حضرت‌ علی(ع) هواها و هوسها و خواسته‌های‌ دل‌ را این‌ چنین‌ توصیف‌ می‌فرماید: «خواسته‌های‌ دل‌ و هوسهای‌ آدمی‌ کشنده‌ و مایه‌ فتنه‌ و زمینه‌ رنجهاست‌.

در جهان هستی بخش و طبیعت زیبای الهی انسانها همچون نهالی هستند که دائما در حال رشد و تکامل می باشند .

وظیفه خود انسانها می باشد تا از نهال خویشتن در برابر گردباد حوادث و تلخی ها مراقبت کرده و آن را از شهوات و اذات مادی و زود گذر حفظ نماید.‌ مراقبت آدمی از نفس و ذات خویش همّت‌ می‌طلبد و تلاش‌ می‌خواهد؛ مراقبتی‌ که‌ لحظه‌ای‌ غفلت‌ در آن‌ راه‌ نیابد و عطر یاد و نام‌ خدا از آن‌ به‌ مشام‌ رسد.

امام‌ متقیان‌، حضرت‌ علی(ع) هواها و هوسها و خواسته‌های‌ دل‌ را این‌ چنین‌ توصیف‌ می‌فرماید: «خواسته‌های‌ دل‌ و هوسهای‌ آدمی‌ کشنده‌ و مایه‌ فتنه‌ و زمینه‌ رنجهاست‌.

شهوات‌ انساهها همچون‌ سمومی‌ کشنده‌ است‌ که‌ آفت‌ نهال‌ انسانی‌ است‌؛ لذّت‌ آنی‌ دارد و پشیمانی‌ ابدی‌ در پی‌ خواهد داشت‌. خوشا به‌ حال‌ کسانی‌ که‌ از شهوات‌ و هواها و هوسها خود را دور کرده‌اند و به‌ مرحله‌ تهذیب‌ رسیده‌اند.»

در این نوشتار  چگونگی‌ سیر تهذیب‌ نفس‌ و آثار و برکات‌ آن‌ را از زبان فرزانه بزرگ قرن حضرت آیت الله بهاء الدینی به رشته تحریر در می آوریم‌:

«در چهارده‌ سالگی‌ مبتلا به‌ بیماری‌ سختی‌ شدم‌ که‌ مرتب‌ خونریزی‌ داشتم‌. حالم‌ سخت‌ بود. از خدا خواستم‌ که‌ با لطف‌ و عنایتش‌ مرا شفا دهد. بحمدالله شفا یافتم‌.

از همین‌ سن‌ بود که‌ توجه‌ و اعتماد بسیاری‌ به‌ دستگاه‌ خداوند پیدا کردم‌. به‌ طور جدّی‌ ـ اما معقول‌ و منطقی‌ ـ شروع‌ به‌ تهذیب‌ کردم‌. در کنار درس‌ و بحث‌، که‌ تمام‌ ساعات‌ روزانه‌ام‌ را فرامی‌گرفت‌، لحظه‌ای‌ از خدا غافل‌ نمی‌شدم‌.

خود را در برابر خداوند هیچ‌ می‌دانستم‌. از آن‌ روز، تحت‌ تأثیر تشویق‌، تعریف‌ و یا شهرت‌ قرار نمی‌گرفتم‌؛ روزها به‌ درس‌ و روزه‌ و شبها به‌ مطالعه‌، تفکر و تهجّد اشتغال‌ داشتم‌.

در خود امید عجیبی‌ به‌ خدا و قطع‌ امید از غیر خدا احساس‌ می‌کردم‌. از این‌ رو، سعی‌ فراوانی‌ در راز و نیاز در شبها و یاد خدا در روزها داشتم‌. اوضاع‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ در آن‌ روز نیز چنین‌ بود.

به‌ یاد دارم‌، بیش‌ از شانزده‌ سال‌ نداشتم‌ که‌ یک‌ ساعت‌ قبل‌ از اذان‌ صبح‌ در فیضیه‌ قدم‌ می‌زدم‌. و گاهی‌ که‌ نگاهم‌ به‌ حجره‌ها می‌افتاد، تمام‌ چراغهای‌ آنها را روشن‌ می‌دیدم‌، به‌ طوری‌که‌ بجز یک‌ حجره‌ همه‌ طلاّب‌ مشغول‌ تهجّد و شب‌زنده‌داری‌ بودند.

 آن‌ چنان‌ با نشاط‌ بودند که‌ گویی‌ اصلاً فشار فقر را متوجه‌ نمی‌شدند. در آن‌ روز بیشترین‌ وقت‌ طلاّب‌، صرف‌ مسأله‌ تهذیب‌ نفس‌ می‌شد.

برای‌ آنان‌ ملاک‌ خوبی‌ و بدی‌، علم‌، قدرت‌، خدمت‌، سخنوری‌ و دم‌ از ولایت‌زدن‌ و این‌ گونه‌ چیزها نبود، بلکه‌ تمامی‌ همّت‌ و هدف‌ آنان‌ تهذیب‌ نفس‌ بود و بس‌! با تهذیب‌ نفس‌ علم‌ به‌ بار می‌نشیند و ثمره‌ می‌دهد. قدرت‌، مفید می‌شود و خدمت‌، ارزش‌ می‌یابد.

ارج‌ و بهای‌ افراد به‌ خودسازی‌، تهذیب‌ نفس‌ و توجه‌ به‌ خداست‌. هر چه‌ تهذیب‌ افزایش‌ یابد، مشکلات‌ و نابسامانی‌ها آسان‌ و قابل‌ تحمل‌ می‌شوند و در پی‌ آن‌ تأیید الهی‌ مسائل‌ را حل‌ می‌کند و اگر خدای‌ ناکرده‌ این‌ وظیفه‌ اصلی‌ فراموش‌ شد، تمامی‌ زحمات‌ هدر می‌رود.

آری‌، تهذیب‌ نفس‌ است‌ که‌ مسؤولین‌ را صالح‌ و دلسوز، روحانیت‌ را موفق‌ و مؤثر و سرانجام‌ جامعه‌ را پاک‌ و با صفا می‌کند.» این‌ پیر فرزانه‌، در جای‌ دیگری‌ از سخنان‌ خود، نعمت‌ فقر و ناداری‌ و ضرورت‌ خودسازی‌ را برای‌ طالبان‌ علم‌ این‌ گونه‌ بیان‌ می‌فرماید: «فقر طلبه‌ درآغاز تحصیل‌، مصلح‌ اوست‌.

 اگر اصلاح‌ شد و خود را از بند قیودات‌ مادی‌ و امکانات‌ بیش‌ از حد دنیوی‌ رها ساخت‌، زرِ و برِ اطرافش‌ و امکانات‌ چشمگیر ظاهری‌، توانایی‌ زمین‌ زدن‌ او را نخواهند داشت‌.

درس‌ خواندن‌ و انباشته‌ کردن‌ معلومات‌، بدون‌ توجه‌ به‌ خودسازی‌ و مراقبت‌ از گوهر وجود خویش‌، موجب‌ ضربه‌ خوردن‌ و هلاکت‌ آدمی‌ خواهد شد، هر چند به‌ مقام‌ اجتهاد برسد.

زیرا علم‌ بدون‌ تهذیب‌ نفس‌، زهر است‌ و کشنده‌ جان‌ و آبرو و شخصیت‌ افراد.» خاطرات‌ سالهای‌ بسیار دور و حکایات‌ فراوان‌ از سرگذشتها، وجود این‌ اندیشمند پارسا و عالم‌ فهیم‌ را به‌ سان‌ دایرة‌المعارفی‌ بزرگ‌ کرده‌ است‌.

از جمله‌ این‌ حکایتها می‌توان‌ به‌ این‌ ماجرا اشاره‌ کرد: «یکی‌ از فضلا در کنار درس‌ و بحث‌ خود کشاورزی‌ می‌کرد و با استفاده‌ از ارث‌ پدری‌، که‌ قطعه‌ زمینی‌ بود و تحت‌ اجاره‌ وی‌ قرار داشت‌، با کارگران‌ مشغول‌ کار می‌شد.

او انسانی‌ پاک‌، ساده‌ و با صفا بود که‌ خود را از فریب‌ و نیرنگ‌ و مکر و ریا دور ساخته‌ بود، به‌ طوری‌ که‌ برخی‌ از سادگی‌ و صمیمیت‌ او سوء استفاده‌ کرده‌، او را فریب‌ می‌دادند و گاهی‌ در آخر سال‌ پول‌ اجاره‌ زمین‌ هم‌ برای‌ او فراهم‌ نمی‌شد، آن‌ صفات‌ پسندیده‌ و نیک‌ موجب‌ شده‌ بود، همین‌ که‌ پای‌ طاقچه‌ و نزدیک‌ بخاری‌ می‌نشست‌، پول‌ برای‌ او ریخته‌ می‌شد و یا برخی‌ اوقات‌ چون‌ کتاب‌ را می‌گشود، چند اسکناس‌ مشاهده‌ می‌کرد.

این‌ برکات‌ بدین‌ خاطر بود که‌ خود را وقف‌ مادیات‌ نکرده‌ بود. از این‌ رو، خداوند بدین‌گونه‌ جبران‌ می‌کرد. اخیراً او را دیدم‌ و از او سؤال‌ کردم‌ که‌ هنوز پول‌ از طاقچه‌ برایت‌ ریخته‌ می‌شود؟! گفت‌: بد شدیم‌ و دیگر از آن‌ پولها خبری‌ نیست‌. گفتم‌: بد نشدی‌، دیگر احتیاج‌ نداری‌ و الاّ باز هم‌ ادامه‌ پیدا می‌کرد.


منابع:

کتاب آیت بصیرت

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه تبیان