موفق اما تنهای تنها
خیلیها ماجرای ازدواج را از دیدگاه اجتماعی بررسی کرده و آن را به سبب اینکه موجب تشکیل خانواده و بسط و گسترش جوامع میشود لازم و ضروری میدانند و در کنار آن میگویند در صورت خلل به این سنت دیرینه و فطری، جامعه با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد، اما در این نوشته میخواهیم درباره ابعاد فردی و شخصی تاخیر در ازدواج صحبت کنیم چیزی که به نظر میرسد لازم باشد جامعهشناسان در دنیای فردگرای امروز بیشتر به آن بپردازند.
برخی افراد مجرد عامل تاخیر در ازدواج جوانان را که این سالها بیشتر و بیشتر میشود میل به رشد فردی و کسب موفقیتهای اجتماعی میدانند و اینکه ازدواج مانع دستیابی به بسیاری از این موفقیتها ست.
سودابه. م یکی از کسانی است به زعم خود و اطرافیانش بسیار موفق است و به قول خودش به هرچیزی که میخواسته رسیده است. با او که در سن 37 سالگی به سر میبرد و هنوز ازدواج نکرده به گفتوگو نشستیم. سودابه که در ابتدای گفتوگو از زندگی مجردیاش راضی به نظر میرسید گفت تقریبا بیست و پنج سالم بود که فهمیدم نمیخواهم ازدواج کنم تا آن موقع فکر میکردم اگر کسی که کاملا شرایط دلخواهم را داشته باشد پیدا شود حتما ازدواج میکنم اما بعد از مدتی فهمیدم چنین شخصی وجود ندارد و نمیتوانم کسی را که از هر نظر همانی باشد که میخواهم پیدا کنم البته اوایل فکر میکردم شانس این را نداشتهام که فرد مورد علاقهام را پیدا کنم اما بعدتر فهمیدم یا باید قید بعضی از خواستههایم را بزنم یا اینکه فکر ازدواج کردن را از سرم بیرون کنم که من دومی را انتخاب کردم.
از سودابه میپرسم حالا که چندین سال از آن تصمیم گذشته از انتخابش راضی است؟ جواب میدهد شرایط الان آنقدر سخت هست که گاهی اوقات از تصمیم پشیمان می شوم، این احساس هرسال بیشتر و پر رنگتر میشود. البته خدا را شکر از خیلی از زنهای هم سن خودم جلوتر هستم و زندگی مستقل و خوبی دارم اما همه انسانها در زندگیشان همراه میخواهند، یعنی الان احساس میکنم کسی را میخواهم که برایش اولین اولویت باشم، البته دوستان زیادی دارم، خانوادهام هم حمایت معنوی زیادی از من میکنند اما من اعتقاد دارم که هر انسانی دایرهای به شعاع دو متر دور خودش دارد، خانواده دوستان و فامیل همه بیرون از این دایره قرار دارند و نهایتا میتوانند مماس با سطح بیرونی دایره با فرد ارتباط داشته باشند اما به نظرم تنها کسی که میتواند وارد دایره شود همسر انسان است ولی من زمانی تصمیم گرفتم که درون این دایره تنها باشم.
میخواهم بپرسم این تنهایی درون دایره چه مزایا و معایبی دارد که ادامه میدهد حالا میتوانم خودم تنها از تمام فضای دایرهام استفاده کنم میتوانم تصمیم بگیرم که دایرهام را هرجا خواستم ببرم مجبور نیستم به شرایط کس دیگری فکر کنم مثلا حالا در طول ماه چندین مسافرت کاری میروم اما خوب تنهایی هم هست، البته مشکل فقط تنها بودن نیست که اگر تنها بودن تنها دغدغه بود راحتتر میشد تجرد را تحمل کرد، مشکلات بیشتر بر میگردد به نگاه خانواده و جامعه، حتی طرز تفکر دوستان نزدیکت که همه باعث میشود کسی که تصمیم میگیرد مجرد بماند یا خیلی دیر ازدواج کند باید به جان بخرد. تا وقتی جوانتر و زیباتر و بانشاط تر هستی همه چیز خیلی راحتتر میگذرد اما با بالا رفتن سن مشکلات یکی یکی خودشان را نشان میدهند. البته من هنوز هم فکر میکنم اگر ازدواج میکردم به احتمال زیاد موقعیت علمی، اجتماعی و مالی فعلیام را نداشتم یا خیلی سختتر به اینجا میرسیدم اما بعضی وقتها به این فکر میکنم که خب گیرم یکی دو سال با تاخیر دکتری میگرفتم مگر اتفاق خاصی میافتاد؟
شرایط الان آنقدر سخت هست که گاهی اوقات از تصمیم پشیمان می شوم، این احساس هرسال بیشتر و پر رنگتر میشود. البته خدا را شکر از خیلی از زنهای هم سن خودم جلوتر هستم و زندگی مستقل و خوبی دارم اما همه انسانها در زندگیشان همراه میخواهند، یعنی الان احساس میکنم کسی را میخواهم که برایش اولین اولویت باشم
البته این را هم بگویم که بخش بزرگی از دلایل مجرد ماندن طولانی مدت دخترها را ویژگیهای جامعه مردان تشکیل میدهد حالا این ویژگیها میتواند مربوط به مسائل اقتصادی شود یا مسائل شخصیتی. مثلا وقتی پسری تا سنین بالا نمیتواند شرایط اقتصادی خوبی برای ازدواج داشته باشد ناخودآگاه دختران هم تصمیم میگیرند دیرتر ازدواج کنند بعد که زمان میگذرد، سنی فرا میرسد که دختران و پسران به تنهایی و تجرد عادت کردهاند و دیگر نمیتوانند کس دیگری را به راحتی وارد دنیای خودشان کنند اینجا است که وسواس انتخاب بیشتر میشود و آستانه تحمل و گذشت افراد هم پایین میآید.
حرفهای سودابه باعث میشود که از یک کارشناس بخواهیم درباره آنها توضیح بدهد.دکتر مجید ابهری، جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی در گفتوگوی اختصاصی با تبیان میگوید: ازدواج یکی از مراحل اصلی گذار زندگی است، حالا برای گذراندن موفق این مرحله رسیدن به بلوغ یکی از لوازم اولیه است. البته از نگاه رفتارشناسی تنها بلوغ جسمی نمیتواند زمینه مساعد برای ازدواج را فراهم کند در واقع در یک ازدواج موفق بلوغ اجتماعی و فکری لازم بوده و دختر یا پسر با داشتن مثلث بلوغ جسمی، فکری و اجتماعی آماده پذیرش مسئولیت برای زندگی میگردند اما با توجه به شرایط اقتصادی حاضر و تشریفات آزاردهنده در زمینه ازدواج مانند شیربها و مهریه سنگین و جهیزیه و امثال اینها همراه با بیکاری و تورم و مشکلات مسکن ازدواج خیلی سخت شده است.
تا جایی که در حال حاضر آمار ازدواج نسبت به دهه گذشته کاهش چشمگیری داشته اما سن ازدواج افزایش یافته است زیانهای افزایش سن در ازدواج عبارتند از دشواری انتخاب که ناشی از تنوع سلیقه بر اساس گذر عمر میباشد، بالا رفتن توقعات، ظریف شدن معیارهای انتخاب اعم از مادی و معنوی که موجب میشوند از دواجهای دیر هنگام به وقوع بپیوندد. پسران در انتظار تهیه خانه، شغل و اتومبیل میمانند و دختران در انتظار همسرانی هستند که تمام امتیازات مادی و معنوی را داشته باشند که ناگهان سن از حد مجاز گذشته و از نگاه رفتاری فرد آماده پذیرش ازدواجهای تصادفی میگردد چرا شرایط اجتماعی عرصه را بر جوانان مجرد تنگ می کند. کاهش علاقه به داشتن فرزند یا گرایش به تک فرزندی نیز ازعوارض ازدواج در سنین بالا بوده و متاسفانه با توجه به مشکلات جسمی و روحی و عصبی، بسیاری از والدین امید دیدن ثمره زندگی خود را از دست میدهند. از طرفی باریک شدن سلیقه عاطفی در ازدواجهایی با سنین بالا باعث افزایش حساسیتها گشته و کشمکشهای گفتاری و طلاق را در پی خواهد داشت.
ابهری، افزایش، روند گرایش دختران یا پسران به زندگی مجردی را باعث به وجود آمدن خانواده های تک سلولی دانست وگفت: خو گرفتن به زندگی دانشجویی در دوران تحصیل و یا به زندگی مجردی در دوران اشتغال، و هم چنین عادت به محیط شهرهای بزرگ، دختران را از بازگشت به محل زندگی و خانواده خود باز می دارد، بنابراین عارضه ی خانواده های تک سلولی و تک هسته ای که همان زندگی مجردی دختران و یا پسران می باشد می تواند خطری برای خانواده ها در آینده ای نه چندان دور باشد .
دکتر ابهری درباره اینکه چرا جوانان فکر میکنند ازدواج مانع موفقیتشان است گفت: جوانان باید توجه داشته باشند که چگونگی ازدواج خیلی مهم است ما هرگز نمیگوییم در سنین پایین با هرکس که شد ازدواج کنند بلکه میگوییم اگر در انتخابشان دقت کنند ازدواج نه تنها مانع موفقیت نیست بلکه میتواند تضمین موفقیت باشد. کسی که در سنین مناسب ازدواج می کند که به نظر من برای دختران 20-28 و برای پسران 28-35 سالگی است، دست به انتخاب نزند به احتمال زیاد در نهایت تن به ازدواجی میدهد که بسیار دورتر از معیارهایی بوده که به خاطرشان خواستگارها را رد میکرده است.
مصاحبه: فاطمه رجبی بخش اجتماعی تبیان