تبیان، دستیار زندگی
بهشتیان به یكباره مى نگرند كه دوستان آنها به مقامهاى والاترى رسیده اند، تعجب مى كنند. عرض مى كنند: پرودگارا، اینها دوستان ما بودند، ما در دنیا با هم بودیم، در یك صف نماز مى خواندیم و در یك سنگر مبارزه مى كردیم، چه شد كه آنها را بر ما برترى دادى و مقام هاى
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معیاری برای تفاوت درجات بهشتیان !


حضرت صحنه اى از قیامت را مجسم مى سازند، صحنه اى كه فرد با انجام واجبات و ترك محرمات به بهشت راه یافته. براى او جاى ندارد كه از جهنم و دركات او سخن گفته شود، چون او از خطر جهنم رهیده است و بهشتى شده است، ولى بهشتى كوتاه همتى كه به درجات پایین بهشت اكتفا كرده است و همت این را نداشته كه قدم هاى بلندترى بردارد و به درجات والاتر نایل شود. حال براى او مجسم مى سازند كه گرچه تو با انجام وظایف واجبت به بهشت راه یافتى، ولى هستند كسانى كه در بهشت از تو بالاترند و تو سعى كن به مقام آنان نایل شوى.


نماز

«یا أَباذَرٍّ؛ إِنَّ اللّهَ جَلَّ ثَناۆُهُ لَیُدْخِلُ قَوْماً أَلْجَنَّةَ فَیُعْطیهِمْ حَتّى یَمِلُّوا وَ فَوْقَهُمْ قَوْمٌ فىِ الدَّرَجاتِ الْعُلى، فَإِذا نَظَرُوا إِلَیْهِمْ عَرَفُوهُمْ، فَیَقُولُونَ: رَبَّنا إِخْوانُنا كُنّا مَعَهُمْ فىِ الدُّنْیا فَبِمَ فَضَّلْتَهُمْ عَلَیْنا فَیُقالُ: هَیْهاتَ، هَیْهاتَ، إِنَّهُمْ كانُوا یَجُوعُونَ حینَ تَشْبَعُونَ وَ یَظْمَئُونَ حینَ تَرْوُونَ وَ یَقُومُونَ حینَ تَنامُونَ وَ یَشْخَصُونَ حینَ تَحْفَظُونَ.

یا أَباذَرٍّ؛ جَعَلَ اللّهُ جَلَّ تَناۆُهُ قُرَّةَ عَیْنى فىِ الصَّلوةِ وَ حَبَّبَ إِلَىَّ الصَّلوةَ كَما حَبَّبَ إِلَى الْجائِعِ الطَّعامَ وَ إِلَى الظَّمْانِ الْماءَ وَ إِنَّ الْجائِعَ إِذا أَكَلَ شَبِعَ وَ إِنَّ الظَّمْانَ إِذا شَرِبَ رَوِىَ وَ أَناَ لا أَشْبَعُ مِنَ الصَّلوةِ.

یا أَباذَرٍّ؛ أَیُّما رَجُل تَطَوَّعَ فى یَوْم وَ لَیْلَة اثْنَتَى عَشَرَ رَكْعَةً سِوَى الْمَكْتُوبَةِ كانَ لَهُ حَقّاً واجِباً بَیْتٌ فى الْجَنَّةِ.

یا أَباذَرٍّ؛ مادُمْتَ فىِ الصَّلوةِ فَإِنَكَ تَقْرَعُ بابَ الْمَلِكِ الْجَبّارِ وَمَنْ یُكْثِرْ قَرْعَ بابِ الْمَلِكِ یُفْتَحْ لَهُ.

یا أَباذَرٍّ؛ ما مِنْ مُۆْمِن یَقُومُ مُصَلِّیاً إِلاّ تَناثَرَ عَلَیْهِ الْبِرُّ ما بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْعَرْشِ وَ وُكِّلَ بِهِ مَلَكٌ یُنادى: یَاابْنَ آدَمَ لَوْ تَعْلَمُ مالَكَ فىِ الصَّلوةِ وَ مَنْ تُناجى ما انْفَتَلْتَ»

تقسیم بندى برخى از پندهاى پیامبر

بخش اول:

در بیدار ساختن انسان و غفلت زدایى از او بود؛ زیرا او بر اساس طبیعت حیوانى اش، براى فعالیت هاى دنیوى، اشباع غرایز و تمایلات حیوانى، بیشتر انگیزه دارد، از این جهت مبدء و معاد را فراموش مى كند.

گرچه برخى از ابتدا به هدف و غایت آفرینش خود آگاهند، ولى عموم مردم از هدف آفرینش خود غافلند: نمى دانند براى چه آفریده شده اند، به كجا مى روند و چه باید بكنند. بنابراین باید آنها را بیدار ساخت و احساس مسۆولیت را در آنها برانگیخت. بخش اول موعظه هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در جهت غفلت زدایى، توجه دادن انسان به مسئولیتش بود و اینكه چه سرمایه گران بهایى در اختیار اوست كه باید از آن بهره بردارى كند.

بخش دوم:

بعد از آگاه شدن انسان به هدف و ضرورت انتخاب راهى كه آن را به هدف رهنمون سازد، لزوم فراگیرى علم و تحصیل آگاهى مطرح مى گردد؛ از این جهت در بخش دوم به تحصیل علم و وظایف عالمان الهى اشاره رفت. نیز مطرح گردید، ضرورى ترین علمها، علمى است كه هدف آفرینش و راه رسیدن به آن را مى شناساند كه آن عبارت است از معارف الهى.

حضرت صحنه اى از قیامت را مجسم مى سازند، صحنه اى كه فرد با انجام واجبات و ترك محرمات به بهشت راه یافته. براى او جاى ندارد كه از جهنم و دركات او سخن گفته شود، چون او از خطر جهنم رهیده است و بهشتى شده است، ولى بهشتى كوتاه همتى كه به درجات پایین بهشت اكتفا كرده است و همت این را نداشته كه قدمهاى بلندترى بردارد و به درجات والاتر نایل شود. حال براى او مجسم مى سازند كه گرچه تو با انجام وظایف واجبت به بهشت راه یافتى، ولى هستند كسانى كه در بهشت از تو بالاترند و تو سعى كن به مقام نان نایل شوى

بخش سوم:

در این بخش لزوم عمل به علم و وظایف و تكالیف شناخته شده، مطرح گردید و اشاره شد كه عمل در دو جهت تحقق مى یابد: جهت اول فعالیت هاى ایجابى و مثبت؛ یعنى بایدها و كارهایى كه باید انجام گیرند. جهت دوم فعالیت هاى سلبى؛ یعنى نبایدها و كارهایى (محرمات) كه باید از آنها دورى گزید.

نقطه اساسى این قسمت، لزوم درك اهمیت گناه و بازتاب آلوده گشتن به آن بود. بعد از آن سه بخش در این درس، بخش چهارم سخنان و موعظه هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مطرح مى گردد.

بخش چهارم:

انسان نباید به انجام واجبات و ترك گناهان اكتفا كند و تصور كند دیگر وظیفه اى ندارد.

گرچه رسیدن به این مرحله خیلى مهم است، ولى این تازه گام هاى اول، براى رسیدن به هدف است. بدیهى است كه بدون دورى از گناهان و انجام واجبات و در یك جمله، بدون برداشتن گام هاى اول، فرد نمى تواند قدم هاى بعدى را بردارد؛ ولى این مرحله، در مقایسه با مراحل باقى مانده، راه كوتاهى است كه طى شده است و تازه انسان مسیر بس درازى در پیش دارد. پس باید بیشتر انسان را تشویق به تلاش و فعالیت كرد و در او این انگیزه را ایجاد كرد كه تنها به انجام واجبات و ترك گناهان و محرمات اكتفا نكند.

عبادت

مقام عابدان و شب زنده داران

«یا اباذرّ؛ انّ اللّه جلّ ثناۆه لیُدخل قوماً الجنّة فیعطیهم حتى یملوا و فوقهم قوم فى الدّرجات العلى فاذا نظروا الیهم عرفوهم، فیقولون ربّنا اخواننا كنّا معهم فى الدّنیا فبم فضّلتهم علینا، فیقال هیهات، هیهات، انّهم كانوا یجوعون حین تشبعون و یظمئون حین تروون و یقومون حین تنامون و یشخصون حین تخفضون»

اى ابوذر؛ خداوند گروهى را به بهشت مى برد و آنقدر به آنان نعمت مى دهد كه خسته مى شوند، ولى چون به گروه دیگرى كه در درجات بالاى بهشت قرار دارند، مى نگرند آنها را باز مى شناسند پس مى گویند: پروردگارا اینان برادران ما هستند كه در دنیا با هم زندگى مى كردیم، چرا آنان را بر ما برترى دادى؟

در پاسخ گفته مى شود: هیهات هیهات، آنگاه كه شما سیر بودید، آنان گرسنگى مى كشیدند و آنگاه كه شما سیراب بودید، تشنه مى ماندند (روزه مى گرفتند) و وقتى شما خواب بودید، آنان ایستاده (به نماز مشغول) بودند، و چون شما در خانه هاتان مى آسودید، آنان از براى خدا بیرون مى شتافتند.

در این جملات حضرت صحنه اى از قیامت را مجسم مى سازند، صحنه اى كه فرد با انجام واجبات و ترك محرمات به بهشت راه یافته. براى او جاى ندارد كه از جهنم و دركات او سخن گفته شود، چون او از خطر جهنم رهیده است و بهشتى شده است، ولى بهشتى كوتاه همتى كه به درجات پایین بهشت اكتفا كرده است و همت این را نداشته كه قدمهاى بلندترى بردارد و به درجات والاتر نایل شود. حال براى او مجسم مى سازند كه گرچه تو با انجام وظایف واجبت به بهشت راه یافتى، ولى هستند كسانى كه در بهشت از تو بالاترند و تو سعى كن به مقام آنان نایل شوى.

شما به اعمال و وظایف واجب خود اكتفا مى كردید و پس از آن به استراحت مى پرداختید، ولى آنها به خواب نمى رفتند و مشغول عبادت و راز و نیاز با خدا مى شدند. به فرموده قرآن آنها كسانى بودند كه: «كانُوا قَلیلا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ. وَ بِالاَْسْحارِهُمْ یَسْتَغْفِرُون» اندكى از شب را به خواب مى روند و سحرگاهان از درگاه خداوند طلب آمرزش و مغفرت مى كنند

خداوند بسیارى از مردم را وارد بهشت مى سازد و نعمت هاى بى حسابى به آنها ارزانى مى كند، چنان كه تا مدتى سرگرم استفاده و لذت جویى از آن نعمت ها مى شوند. (تعبیر حضرت این است كه آنقدر نعمت در اختیار آنها مى گذارند كه خسته مى شوند. البته این تعبیر عرفى است والا در بهشت خستگى وجود ندارد، چنانكه خداوند مى فرماید:

«... لا یَمَسُّنا فیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فیها لُغُوبٌ»( فاطر / 35)

در بهشت رنج و المى به ما نمى رسد و هیچ گاه ضعف و خستگى نخواهیم داشت.

پس منظور حضرت این است كه به هر اندازه بخواهند، نعمت به آنها داده مى شود.)

این بهشتیان به یكباره مى نگرند كه دوستان آنها به مقامهاى والاترى رسیده اند، تعجب مى كنند. عرض مى كنند: پرودگارا، اینها دوستان ما بودند، ما در دنیا با هم بودیم، در یك صف نماز مى خواندیم و در یك سنگر مبارزه مى كردیم، چه شد كه آنها را بر ما برترى دادى و مقام هاى عالى ترى به آنها بخشیدى؟

به آنها جواب مى دهند: شما با آنها تفاوت زیادى دارید، وقتى شما سیر بودید، آنها گرسنگى مى كشیدند. آنگاه كه شما سیراب بودید، آنها تشنه بودند و روزه هاى مستحبى مى گرفتند. وقتى شما مشغول بهره جویى از نعمت ها و غذاهاى حلال بودید، آنها روزه مى گرفتند. گرچه شما مرتكب گناه نشدید، ولى آنان در تابستان گرم، شكم خود را از غذا و آب خالى مى كردند.

شما به اعمال و وظایف واجب خود اكتفا مى كردید و پس از آن به استراحت مى پرداختید، ولى آنها به خواب نمى رفتند و مشغول عبادت و راز و نیاز با خدا مى شدند. به فرموده قرآن آنها كسانى بودند كه:

«كانُوا قَلیلا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ. وَ بِالاَْسْحارِهُمْ یَسْتَغْفِرُون»

اندكى از شب را به خواب مى روند و سحرگاهان از درگاه خداوند طلب آمرزش و مغفرت مى كنند.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع :

سایت عرفان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.