تبیان، دستیار زندگی
قبل از این زیارت، داود را به غایت حسن و جمال دیده بودم به اندازه‏اى که در بین مردم مشهور به صاحب جمال‏تر از او کسى نبود، ولى در این زیارت وى را زار و نزار و رنگ پریده و لاغر دیدم، به او گفتم: این چه حال است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستان توبه داوود طایی


فضیل عیاض که خود داستانى عجیبى دارد به در خانه داود طایى آمد، صداى ناله جانسوز او را از درون خانه شنید، فضیل فریاد زد: اى داود! اگر حدیث رسول خدا را که فرمود...

عبادت

«لایَدْخُلُ النّارَ مَنْ بَکى مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ.»

داخل آتش نمى‏شود کسى که از ترس خدا بگرید

را صحّت ورود یافته و این که قطره‏اى از این اشک، آتش عذاب را خاموش مى‏کند درست مى‏پنداشتى این همه گریه و زارى نمى‏کردى، تو را چه مى‏شود و چرا این گونه با کشتى چشم در دریاى اشک روانى؟ در به رویم باز کن که به زیارتت آمده‏ام.

داود جواب داد: مرا خوف و خشیت از حق، از ملاقات با اشخاص باز داشته، فعلًا در راه محبوب و براى تصفیه جان و تزکیه نفس و صفاى قلب و زدودن کدورتِ‏ روان مشغول خودم!

زنى در همسایگى داود بود، به درب خانه آمد و به فضیل گفت: حوصله کن تا وقت نماز برسد و او براى نماز جماعت عزیمت مسجد کند، او را آن وقت زیارت کن که وى در خرج کردن وقت انسانى بسیار منظّم و دقیق است.

وقت نماز رسید داود به مسجد رفت و فضیل هم دنبال او به مسجد شد، سپس با اجازه داود به خانه داود درآمد. کوزه شکسته‏اى از آب دید که آبش تابش آفتاب خورده و اطاقى معمولى و ساده و اثاثى مختصر و در حدّ قناعت.

به داود گفت: این کوزه را از آفتاب بردار و جایى بگذار تا آبش خنک شود، داود گفت: آن قدر به خود اطمینان ندارم که آب سرد میل مرا به طرف لذّات دنیا زیاد نکند.

گفت: اى داود! خانه را بپرداز، گفت: عمارت دنیا از تمتّعات طبع است و همین مرا بس است که حال اسراف و زیاده روى ندارم.

فضیل مى‏گوید: قبل از این زیارت، داود را به غایت حسن و جمال دیده بودم به اندازه‏اى که در بین مردم مشهور به صاحب جمال‏تر از او کسى نبود، ولى در این زیارت وى را زار و نزار و رنگ پریده و لاغر دیدم، به او گفتم: این چه حال است؟

گفت: اى فضیل! هشت غم مرا از خورد و خوراک و سۆال و جواب باز داشته و به این روزم انداخته است:

اگر شیاطین و هوا و هوس‏هاى درونى بر گرد قلوب نمى‏چرخیدند هر آینه فرزندان آدم به اسرار عالم بالا مى‏نگریستند. رسول خدا از قبرستان عبور مى‏کردند، به دو قبر اشاره فرمودند و گفتند: صاحبان این دو قبر الآن به کیفر گناهانى که داشتند در عذابند

هشت غم داود طایى‏

غم هول مطّلع‏

1- غم هول مُطّلَع یعنى وقت مرگ، که در قرآن آمده:

کلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»

هر کسى مرگ را مى‏چشد.

أَیْنَما تَکونُوا یُدْرِککمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ»

هر کجا باشید هر چند در قلعه‏هاى مرتفع و استوار، مرگ شما را درمى‏یابد.

کلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ* وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ* وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ* وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ* إِلَى‏ رَبِّک یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ»

این چنین نیست [که مى‏پندارد]، هنگامى که جان به گلوگاه رسد،* و [کسان بیمار] گویند: درمان کننده این بیمار کیست؟* و [بیمار] یقین مى‏کند [که با رسیدن جان به گلوگاه‏] زمان جدایى [از دنیا، ثروت، زن و فرزند] فرا رسیده است!* و [از سختى جان کندن‏] ساق به ساق به هم پیچد؛* آن روز، روز سوق و مسیر به سوى پروردگار توست.

فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ* وَأَنتُمْ حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ»

پس چرا هنگامى که روح به گلوگاه مى‏رسد،* و شما در آن وقت نظاره‏گر هستید [و هیچ کارى از شما ساخته نیست!]

غم منزل گور

فشار قبر

2- قرار گرفتن در منزل گور است:

منزل بى در و پیکر، منزل تنگ و تاریک، منزل غربت، منزل وحشت، منزل‏ سرگذاشتن به خشت لحد با یک لباس چون کفن، منزلى که راه گریز به جایى ندارد و ندانم در این خانه کدام تابلو را بر بالاى سر من نصب کنند؟

رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ أو حُفْرَةٌ مِنْ حُفَر النّیرانِ.

باغى از باغهاى بهشت، یا چاهى از چاههاى آتش دوزخ.

غم جواب دو ملک‏

3- فریاد دو ملکى است که در قبر به گوشم رسد:

مَنْ رَبُّک؟

پروردگار تو کیست؟

که نمى‏دانم جوابگو هستم یا نه. این بستگى دارد به این که نهال توحید را با اعتقاد و اخلاق و عمل آبیارى کرده و بارور کرده باشم تا بتوانم پاسخگوى آنان گردم و گر نه اگر غفلت داشته و درون را بتخانه کرده باشم چه جوابى دارم بدهم؟!

غم نفخه صور

4- غم نفخه صور است:

وَنُفِخَ فِى الصُّورِ فَإِذَا هُم مِنَ الأَجْدَاثِ إِلَى‏ رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ* قَالُوا یَاوَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ»

و در صور دمیده شود، ناگاه همه آنان از قبرها به سوى پروردگارشان مى‏شتابند.* مى‏گویند: اى واى بر ما، چه کسى ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ این واقعیتى است که [خداى‏] رحمان وعده داده بود و پیامبران‏ راست گفته بودند!!

خدا را رحمت است و قهر. تجلّى رحمتش در دنیا، قرآن و رسالت و تکالیف، و در آخرت بهشت و رضوان و تجلّى قهرش در آخرت عذاب الیم و دوزخ همیشگى است. و این آخرین مرحله است که من ندانم در آن آخرین مرحله عاقبتم به کجا منتهى مى‏گردد؟!

اى فضیل! در آن وقت بدن به من برگردانده شود و در قبر آماده‏ام کنند که به محشر بیایم، چون آماده شوم ندانم به چه حال وارد شوم؟ که قرآن را در این زمینه دو آیه است:

یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّت وُجُوهُهُمْ أَکفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کنْتُمْ تَکفُرُونَ* وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»

در روزى که چهره‏هایى سپید و چهره‏هایى سیاه شود، اما آنان که چهره‏هایشان سیاه شده [به آنان گویند:] آیا پس از ایمانتان کافر شدید؟ پس به کیفر آن که کفر مى‏ورزیدید، این عذاب را بچشید.* و اما آنان که چهره‏هایشان سپید گشته، همواره در رحمت خدایند و در آن جاودانه‏اند.

غم محشر

5- چون وارد محشر شوم ندانم زمام امرم را به ساربان آتش دهند که خود براى خود پرداخته‏ام و یا ملائکه رحمت براى نداى:

ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ»

[به آنان گویند:] با سلامت و امنیت وارد آن جا شوید.

به سراغم آیند.

غم موقف حساب‏

6- موقف حساب است که:

إِنَّ اللّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِن تَک حَسَنَةً یُضَاعِفْهَا وَیُۆْتِ مِن لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیماً»

یقیناً خدا به اندازه وزن ذرّه‏اى [به احدى‏] ستم نمى‏کند و اگر [هم وزن آن ذرّه‏] کار نیکى باشد، آن را دو چندان مى‏کند و از نزد خود پاداشى بزرگ مى‏دهد.

نامه اعمال

غم ترازوى اعمال‏

7- به وقت قرار گرفتن در برابر میزان و ترازوى سنجش اعمال است:

وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ* وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولئِک الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُم بِمَا کانُوا بِآیَاتِنَا یَظْلِمُونَ»

میزان [سنجش اعمال‏] در آن روز حق است؛ پس کسانى که اعمال وزن شده آنان سنگین و با ارزش باشد، رستگارند.* و کسانى که اعمال وزن شده آنان سبک و بى‏ارزش باشد، به سبب اینکه همواره به آیات ما ستم مى‏ورزیدند، به خود زیان زده [و سرمایه وجودشان راتباه کرده‏] اند.

فَأَمَّا مَنْ أُوتِىَ کتَابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هَاۆُمُ اقْرَۆُا کتَابِیَهْ»

اما کسى که پرونده‏اش را به دست راستش دهند، مى‏گوید: [اى مردم!] پرونده مرا بگیرید و بخوانید.

وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کتَابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کتَابِیَهْ»

و اما کسى که پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، مى‏گوید: اى کاش‏ پرونده‏ام را دریافت نمى‏کردم.

غم قهر خدا

8- خدا را رحمت است و قهر. تجلّى رحمتش در دنیا، قرآن و رسالت و تکالیف، و در آخرت بهشت و رضوان و تجلّى قهرش در آخرت عذاب الیم و دوزخ همیشگى است. و این آخرین مرحله است که من ندانم در آن آخرین مرحله عاقبتم به کجا منتهى مى‏گردد؟!»

در روزى که چهره‏هایى سپید و چهره‏هایى سیاه شود، اما آنان که چهره‏هایشان سیاه شده [به آنان گویند:] آیا پس از ایمانتان کافر شدید؟ پس به کیفر آن که کفر مى‏ورزیدید، این عذاب را بچشید.* و اما آنان که چهره‏هایشان سپید گشته، همواره در رحمت خدایند و در آن جاودانه‏اند

هوا و هوس عامل سقوط انسان‏

امیرالمۆمنین علیه السلام فرمود:

أکثَرُمَصارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِعِ.

بیشتر زمین خوردنهاى عقول و ورشکسته شدن خردها مربوط به برق و صاعقه شهوات و هوا و هوس است.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

لَوْلا أنَّ الشَّیاطینَ یَحُومُونَ عَلى قُلُوبِ بَنى آدَمَ لَنَظَرُوا إلى مَلَکوتِ السَّماءِ.

اگر شیاطین و هوا و هوس‏هاى درونى بر گرد قلوب نمى‏چرخیدند هر آینه فرزندان آدم به اسرار عالم بالا مى‏نگریستند.

رسول خدا از قبرستان عبور مى‏کردند، به دو قبر اشاره فرمودند و گفتند: صاحبان این دو قبر الآن به کیفر گناهانى که داشتند در عذابند، سپس فرمودند:

لَولا تَکثیرٌ فى کلامِکمْ و تَمْریجٌ فى قُلُوبِکمْ لَرَأیْتُمْ ما أرى‏ و لَسَمِعْتُمْ ما أسْمَعُ.

اگر جز به حق سخن نمى‏گفتید و اگر قلب شما چراگاه صفات ناپسند نبود هرآینه آنچه من مى‏دیدم مى‏دیدید و هر چه من شنیدم مى‏شنیدید.

امیر المۆمنین علیه السلام فرمود:

فَاعْمَلُوا وَالْعَمَلُ یُرْفَعُ، وَالتَّوْبَةُ تَنْفَعُ و الدُّعاءُ یُسْمَعُ، وَالْحالُ هادِئَةٌ وَالْأقْلامُ جارِیَةٌ وَبادِرُوا بِالْأعْمالِ عُمُراً ناکساً، أوْمَرَضاً حابِساً، أوْمَوْتاً خالِساً.

پس عمل کنید حالى که عمل به جانب حق بالا مى‏رود و توبه سود مى‏دهد و دعا مستجاب مى‏شود و زمان زمانِ آرامش و قلم کاتبان عمل در کار است و به بندگى و طاعت بشتابید پیش از آن که جوانى به پیرى رسد و بیمارى شما را از کار بیندازد، یا مرگ شما را برباید، که مرگ نابود کننده لذّت‏ها و تیره کننده خوشى‏ها و دور کننده اهداف است.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : سایت پرسمان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.