همنشینی مجسمه با مبلمان شهری
تا چندی پیش تنها فعالیت مجسمهسازی شهری خارج از پایتخت محدود به آثار حجمی تكراری بود كه از الگوی خاصی در طراحی تبعیت میكردند. تكرار این مكررات نه تنها ركود فضاهای تصویری را در شهرهای مختلف به ارمغان میآورد بلكه امكان تجربههای نو را از مجسمهسازان میگرفت. علاوه بر این آنچه در این میان بیش از همه نگران كننده بود عدم رشد درك تصویری شهروندان این شهرها بود كه بیش از آن كه زاییده بضاعت اندك دانش بصری آنها باشد نتیجهی ایدهای تكراری و اصرار كارفرمایان و اجراهای بد مجریان و صنعتگران است كه به تكثیر این آثار میپردازند.
این عوامل و در امان ماندن از نقد دیگران این اجازه را نیز نمیداد كه حتی مسئولین و كارفرمایانی كه به این معضل آگاهی داشتند دست به تجربههای تصویری جدیدتری بزنند. با این تفاصیل جای گلایه نیست كه مبلمان شهری در جامعه از رشد كیفی كمی برخوردار گردد.
مجموع این امور نیز موجب شده است تا دستاندركاران طراحی شهری برای رهایی از هرگونه بحث و مجادلهای شیوهی پیشین را پیش گیرند و به همین دلیل در گذر از جغرافیای شهرها نمادها و آثار ثابت و هم شكل همچنان كه هنوز مشاهده میشود در میادین، پاركها، معابر و... خودنمایی میكنند.
مجموع این امور نیز موجب شده است تا دستاندركاران طراحی شهری برای رهایی از هرگونه بحث و مجادلهای شیوهی پیشین را پیش گیرند و به همین دلیل در گذر از جغرافیای شهرها نمادها و آثار ثابت و هم شكل همچنان كه هنوز مشاهده میشود در میادین، پاركها، معابر و... خودنمایی میكنند. اما خوشبختانه به نظر میرسد در بعضی از شهرستانها، مسئولین به این مهم آگاهی یافتهاند و تلاش میكنند تا با شكستن این قاعدهها جلوههای بصری تازهای را برای شهروندان و گردشگران شهرها و ارمغان بیاورند و رفتهرفته خلا موجود را پر كنند. از جمله چنین است فعالیتهایی كه در بها دادن به نقش مجسمه در معماری منظره شهرهای اصفهان، شیراز، سمنان و... داده میشود
اما خوشبختانه به نظر میرسد در بعضی از شهرستانها، مسئولین به این مهم آگاهی یافتهاند و تلاش میكنند تا با شكستن این قاعدهها جلوههای بصری تازهای را برای شهروندان و گردشگران شهرها و ارمغان بیاورند و رفتهرفته خلا موجود را پر كنند. از جمله چنین است فعالیتهایی كه در بها دادن به نقش مجسمه در معماری منظره شهرهای اصفهان، شیراز، سمنان و... داده میشود. طبعاً این جسارت مستلزم همكاری و كارشناسی متخصصانی است كه در حوزههای مختلف رشتههای مهندسی، معماری و هنری صورت گرفته است.
از طرفی این همكاری نیازمند حمایت مسئولینی است كه در كادر شورای شهر به خدمت مشغولند. بدیهی است سرانجام این حمایت منجر به تكوین و پیدایش فضایی جدید با این الگو خواهد شد كه میتواند با نیازهای جامعه معاصر همخوان نیز باشد. چرا كه وجود این تصاویر جدید سؤالهای تازهای را نزد شهروندان مطرح مینماید و پاسخ به این سؤالها باعث ایجاد احترام به اهالی این شهرها و سبب ارتقا دانش بصری مخاطبان خواهد شد و صد البته به كارگیری این دیدگاه در شهرهای دیگر میتواند این فرصت را پیش آورد كه در هر شهری چیدمانهای متفاوتی را مشاهده كرد. اما آنچه در این خصوص باید كارشناسی شود متناسب بودن نوع آثار از نظر جنسیت؛ ابعاد، كیفیت اجرا، همخوانی با محیط اطراف، هماهنگی عناصر با یكدیگر و... میباشد كه این خود مستلزم تدوین اصول و مبانی طراحی فضاهای شهری است كه با فعالیتهای صورت گرفته میدان بحث تخصصی در این زمینه گشوده شده است و مطمئناً با توقف این تحولات این میدان نیز خالی خواهد ماند. و سرانجام تغییر سنتهای تصویری گذشتگان هم برای مخاطب قابل درك نخواهد بود و هم برای مسئولین امكان عملی نخواهد داشت.
بنابراین توجه و حمایت از كسانی كه میكوشند كارهای جدیدتری را به نمایش بگذارند ضروری به نظر میرسد. بدیهی است تایید و یا رد این دیدگاه نیازمند فرصتی است كه در گذر زمان به دست خواهد آمد.
بخش هنری تبیان
منبع:
دو هفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس / حمیدرضا عینی