تبیان، دستیار زندگی
در مقالات گذشته به شرح تمدن های بین النهرینی از ابتدای تاریخ پرداخته شد. بعد از شرح تمدن سومر، اکد، سومرنو، بابل و آشور، اکنون به تفسیر هنر و تمدن آخرین سلسه قدرت در بین النهرین و قبل از تسخیر این سرزمین توسط مادها یعنی تمدن بابل نو پرداخته خواهد شد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بابل نوین، واپسین تمدن بین النهرین


در مقالات گذشته به شرح تمدن های بین النهرینی از ابتدای تاریخ پرداخته شد. بعد از شرح تمدن سومر، اکد، سومرنو، بابل و آشور، اکنون به تفسیر هنر و تمدن آخرین سلسه قدرت در بین النهرین و قبل از تسخیر این سرزمین توسط مادها یعنی تمدن بابل نو پرداخته خواهد شد.


بابل نوین، واپسین تمدن بین النهرین

امپراتوری آشور هیچگاه شاهد امنیت و آرامش کامل نبود و بیشتر پادشاهان آن مجبور بودند با یاغیانی که در بخش های بزرگی از خاور نزدیک سر به شورش برمی داشتند به مقابله برخیزند. سده هفتم پیش از میلاد، روزگار اوجگیری پیوسته مخالفت با حکومت آشور بود و در آخرین سالهای پادشاهی " آشور بانیپال" ، امپراتوری آشوری در راه از هم پاشیدگی و زوال گام نهاد.

در زمان سلطنت پسر و جانشین وی ، امپراتوری آشور در اثر یورش های همزمان " مادها" از شرق و " بابلیان" برخاسته از جنوب ، سقوط کرد.

بابل یکبار دیگر برپاخاست و در یک دوره ی احیای کوتاه مدت در زمان سلطنت " چالدین" (Chaldean)   (612-538 پیش از میلاد) فرهنگ کهنِ بین النهرینی جنوبی ، علی الخصوص در دوره حکومت پادشاه افسانه ای آن سرزمین، یعنی " بخت النصر" ( نبوکد نصر یا نبوچادنزار دوم) ( 604- 562 پیش از میلاد) که شرح احوال و اعمالش در کتاب " دانیال نبی" آمده است ، رونق گرفت. " بخت النصر" یکبار دیگر بابل را به شهری افسانه ای و " باغهای معلق" مشهور آن را به یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان تبدیل کرد.

از معبدی که برای " بِل" ( انلیل) خالق و فرمانروای زمین و " خدای طوفان" – برج بابل عبریان- ساخته شده بود ، امروزه فقط بخش کوچکی از زیگورات آن باقی مانده است. لیکن " هرودوت" ، سیاح یونان باستان و " پدر تاریخ" ، گزارش مختصری از بازدیدی که در سده پنجم پیش از میلاد از مجموعه این معبد به عمل آورده بود از خود به یادگار نهاده است:

"در یک بخش شهر کاخ شاهان بود که دور تا دورش دیواری بزرگ و محکم کشیده بودند. در بخش دیگر ، صحن مقدس " زئوس- بل" یعنی محوطه محصوری به وسعت 400 متر مربع با دروازه های بزرگی از جنس برنج یکدست دیدم که تا زمان حیات من برجای مانده بود . در وسط صحن، برجی از سنگ به درازا و پهنای یک پنجم کیلومتر و روی آن برج دومی ، روی آن برج سومی و الی آخر تا برج هشتم ساخته شده بود. راه صعود به قله این برج در بیرون از صحن واقع شده بود و آن پلکانی است که دور تا دور همه برجها می پیچید و وقتی صعود کننده تا نیمه راه برسد یک استراحتگاه می بیند و می نشیند زیرا اشخاص پیش از رسیدن به قله ، خیلی مایلند چند دقیقه ای در این استراحتگاه بنشینند. در بالا ترین برج، یک معبد وجود دارد و در داخل معبد تختخوابی بس بزرگ، با زیورهای گران و میزی از زر در کنارش دیده می شود... اینان نیز مدعی اند که خدا شخصا به این معبد می آید و روی تختخواب می خوابد، ولی من به این سخن باور ندارم."

بابل یکبار دیگر برپاخاست و در یک دوره ی احیای کوتاه مدت در زمان سلطنت " چالدین" (Chaldean)   (612-538 پیش از میلاد) فرهنگ کهنِ بین النهرینی جنوبی ، علی الخصوص در دوره حکومت پادشاه افسانه ای آن سرزمین، یعنی " بخت النصر" ( نبوکد نصر یا نبوچادنزار دوم) ( 604- 562 پیش از میلاد) که شرح احوال و اعمالش در کتاب " دانیال نبی" آمده است ، رونق گرفت. " بخت النصر" یکبار دیگر بابل را به شهری افسانه ای و " باغهای معلق" مشهور آن را به یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان تبدیل کرد.

راه ورود به مجموعه معبد دو دیواره به نام مسیر رژه روندگان با شصت پیکره باشکوه از شیرهایی که با آجرهای رنگارنگ لعابی ساخته شده بودند می گذشت. این جانوران با شکوه ، که وقف " الهه ایشتار" شده اند به نقش برجسته قالب گیری شده با لعاب زرد- قهوه ای و قرمز بر زمینه فیروزه ای یا آبی سیر رنگ شده اند. آجرهای لعابی بابلی مات و سخت اند؛ احتمالا هر آجر به طور جداگانه قالب گیری و لعاب داده می شد. این احتمال نیز وجود دارد که جانوران مزبور که قدرتمندیشان از پوزه های غران ، دم های دراز و پرگوشت و عضلات دقیقا نمایانده شده شان پیداست، در اثر کاربست این اسلوب ، سبک دارتر و تصنعی تر از نقش های برجسته ی آشوریان در شبیه سازی از مراسم شکار است.

مسیر رژه روندگان از دروازه عظیم ایشتار با آجرهای لعابی درخشان می گذشت؛ طرح این دروازه با برجهای کنگره دار جناحینش با نوع دروازه ی یافت شده در معماری کهن تر بابلی و آشور مطابقت دارد. آجر کاشی یا آجر لعابی از مدتها پیش مورد استفاده بوده است، ولی سطح آجرها حتی سطح آجرهایی که بخش هایی از پیکره ها بر آنها ظاهر می شد، تخت بود. بر سطوح دروازه ی " ایشتار" که با زحمات فراوان از نو بازسازی شده، ردیفهایی از پیکره های نیمرخ، مانند اژدهای و گاو با وقار تمام ، یک در میان نشان داده شده اند.

بابل نوین، واپسین تمدن بین النهرین

حیوانات حکاکی شده در این مجموعه مقدس، عبارت بودند از:

- اژدهای سفید و زرد با گردنی به شکل مار به یار مردوک ( مردوخ) ، خدای اصلی بابلی

- گاو زرد با موهای آبی به یاد " اداد" ، خدای طوفان

- شیر سفید و زرد ، به یاد الهه " ایشتار" ، الهه عشق و جنگ

در اینجا خصوصیت و رسمیت ویژه هنر بین النهرین به بهترین وجه ممکن به نمایش در آمده است. پیکره ها شکوهی چون چاوشان دارند و نام خدایان معابدی را اعلام می کنند که این راه مقدس بدانها منتهی می شود. روشن است که درسهای پیکرتراشی معمارانه " بوغاز کوی خرساباد" به خوبی فراگرفته شده اند و انطباق کاملی که بین پیکره و دیوار در جانوران دروازه ایشتار دیده می شود، قرینه ای نداشته است. بدون تردید در تاریخ معماری چند تزیین رنگی و ماندگار دیگر برای سطوحی اینچنین شناخته شده است ام دروازه ایشتار و باغهای معلق بابل ، نشان از دانش و بینش عمیق معماری در هنر بابل نو دارد.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع:

هنر در گذر زمان هلن گاردنر/ مترجم محمد تقی فرامرزی

تاریخ هنر جانسن/ سرمترجم: دکتر سجودی