باور كنید من نمونهام
علیرضا عباسی:
آن طرف دیوار
باران میبارد
این طرف دیوار
باران
.
کسی دارد
برای دوری آدمها
گریه میكند
محمدرضا ترکی:
عادت
پیش از آنی که به چشمان تو عادت بکنم
باید ای دوست به هجران تو عادت بکنم
یا نباید به سرآغاز تو نزدیک شوم
یا از آغاز به پایان تو عادت بکنم
بهتر آن است که چشم از تو بپوشم انگار،
تا به چشمان پشیمان تو عادت بکنم
چون زمستان و خزان از پی هم می آیند
من چگونه به بهاران تو عادت بکنم؟
بادبان می کشم و موج و خطر در پیش است
باید ای عشق به طوفان تو عادت بکنم
ساده تر نیست در آغوش عطش جان بدهم
تا به سرچشمه سوزان تو عادت بکنم؟!
ای دل غمزده دیری ست که عادت دارم
به سخنهای پریشان تو عادت بکنم!
واهه آرمن:
بر کاغذ آبی
مُشتی دانه میپاشم
دانه برای کبوتران
آبی
برای عقابها
شهاب مقربین:
هفت سر دارد
هر یک بازیچهی دستی
بر باد میرود
تنها با یکی فریاد میکشد
پیرمرد بادکنکفروش
علیرضا طبایی:
«؟»
خواب میبینم
رفتهام از نردبان آسمان بالا
خواب میچینم
***
خواب كو اما
اکبر اکسیر:
«نمونه»
باور كنید من نمونهام
دوست و دشمن اقرار میكنند من نمونهام
ملیحه هم تأیید میكند من نمونهام
اول باور نمیكردم من نمونهام
حالا باور میكنم من نمونهام
لطفا قبل از ساعت هشت
مرا به آزمایشگاه تحویل دهید
سارا محمدی اردهالی:
چیزی ته کشو
شبها تپانچهام را چک میکنم
همه چیز باید درست باشد
ماشه خوب چکانده شود
گلوله به موقع آتش کند
جذاب است
کاری را که هیچوقت انجام نخواهم داد
مو به مو مرور میکنم
فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان
منبع: وبلاگ صاحبان شعر