تربیت اثر بخش 11
معلمین عزیز، حال که با مراحل روش (3) آشنا شدید، بهتر است در این مقاله با فوائد و کاربردهای آن در مدارس آشنا شویم.
فوائد و دستاوردهای حل مسأله (روش 3) در مدارس
دوستان عزیز، با توجه به مراحل حل مسأله که به آن ها پرداختیم، شاید سۆالی از طرف شما مطرح شود که «آیا این روش ارزش یاد گرفتن و وقت گذاشتن برای آن را دارد؟» برای پاسخ به این سۆال، برخی از فوائد حل مسأله را در زیر میآوریم:
- وقتی اختلافات طوری حل شوند که هیچکس نبازد، رنجشی دیگر به وجود نمیآید.
- هرگاه دو نفر روی اختلافشان کار کنند و به راهحلی برسند، رابطه بین آن ها استحکام مییابد.
- هرگاه در اختلافی، یک نفر برنده و یک نفر بازنده باشد، در شخص برنده، احساس گناه به وجود میآید.
- به گزارش معلمین وقتی دانشآموزان برای انجام راهحلهای روش (3) برانگیخته میشوند به دلیل شرکت کردن در تصمیمگیری است.
- همه افراد در مقابل کنترل و تصحیح توسط دیگران، رنجیده شده و مقاومت میکنند و احساس خصومت در آن ها به وجود میآید.
- وقتی دانشآموزان در تصمیمگیری شرکت میکنند، در مورد آن، احساس تعهد میکنند و خود را مسئول میدانند.
- حل مسأله، تفکر خلاق، قدرت مغزی و تجربه معلم و شاگرد را تواماً به کار میگیرد بنابراین راهحلهای خلاق و منحصر به فردی به وجود میآید.
ولی در روش (3)، ترغیب جزء ساختار فرآیند حل مسأله است (در مرحله سوم) و وقتی یک تصمیم به عنوان راهحل نهایی مورد پذیرش دو طرف قرار میگیرد، ترغیب لازم نیست. بنابراین در روش (3) در وقت صرفهجویی میشود.
در روش (3)، زور که باعث کاهش رابطه میشود، از بین میرود. پس در این وضعیت معلم و دانشآموز بدون هیچگونه فشار و استرسی به کار خود ادامه میدهند.
روش (3) روابطی توأم با احترام متقابل، توجه متقابل و اعتماد متقابل را به وجود میآورد و احساس گرمی را بین معلم و شاگرد ایجاد میکند.
در روش (1) و (2) با مسائل به صورت سطحی برخورد میشود ولی در روش (3) معلمین به جای حدس زدن در مورد انگیزههای پنهان رفتار دانشآموز، به علل واقعی پی میبرند و علاوه بر این معلمین اختلافنظر با دانشآموزان را بر اساس نیازهای برآورده نشده خودشان بازبینی میکنند، در نتیجه مسأله واقعی کمکم به سطح میآید. بنابراین تا مسأله واقعی شناخته نشود، راهحلها هر چقدر هم عالی باشند نامناسب هستند.
یکی از هدفهای اولیه مدارس به وجود آوردن حس مسئولیت و رشد در دانشآموزان میباشد. در حالی که با کنترل و جهت دادن به کودکان و جوانان با کاربرد زور (با تنبیه یا تهدید به تنبیه و با پاداش یا قطع پاداش) که موقعیت مسئول بودن را از بچهها میگیرد و آن ها را در وابستگی و عدم رشد نگه میدارد و به طور خلاصه به دانشآموز میفهماند که او غیرمسئولتر، بیتوجهتر و رشد یافتهتر از آن است که بتواند خودش ذاتاً رفتاری مسئولانه، با توجه و بالغتر داشته باشد ولی در مقابل روش (3) به دانشآموز علامت میدهد که آن ها قادرند رفتاری رشد یافته و قابل اعتماد داشته باشند و قادر به درک دیگران و تغییر در رفتارشان در صورت مزاحمت برای دیگران را دارند.
کاربردهای عملی روش (3)
کاربردهای روش (3) نامحدود هستند. اختلاف در انواع مدارس و تمام کلاسها وجود بروز میکند. این اختلافات میتواند بین یک معلم و یک شاگرد، بین معلم و تمامی کلاس، بین دو دانشآموز یا دو گروه از دانشآموزان، بین دو معلم، بین یک معلم و یکی از والدین، بین معلمین و مدیران و دیگر کارکنان مدرسه. به طور کلی هرجا انسانها با یکدیگر ارتباط دارند چه فردی و چه گروهی، اختلاف اجتنابناپذیر است.
اما در مدارس این اختلافات به طور مکرر و مداوم هستند زیرا مدرسه تنها مۆسسهای است که مجموعه نامتجانسی از انسانها را در تمام سنین، تمام درجات و مهارتهای فرهنگی، و تمام سطوح قدرت، تمام درجات رشد اجتماعی و عاطفی و تمام استعدادهای مختلف را در خود جای میدهد. و کاستن از حجم اختلافات مدارس به علت گوناگونی جمعیت تقریباً غیرعملی است.
همچنین در صورتی مدارس مۆثر هستند که افراد آن برای حل سازنده اختلافات پرورشیافته باشند. این افراد شامل معلمین، دانشآموزان، والدین دانشآموزان، کارکنان مدارس، کارکنان دفتری و مدیران میباشند.
در این بخش کاربرد روش (3) را در ارتباطات مختلف ارائه میدهیم. امیدواریم که دوستان عزیز نمونههای واقعی از کاربرد روش (3) را برای ما ارسال کنند.
1- حل اختلافات تدریس - آموختن با روش (3)
نسبتاً اختلافات بسیاری که بین معلم - شاگرد اتفاق میافتد، به نوع رابطه معلم و شاگرد در ناحیه تدریس - آموختن برمیگردد. معلمین بیش از هر زمان دیگری در این ناحیه نقش جدی و مقتدرانهای ایفا میکنند. با عملی کردن روش (3) میتوان از اختلافات مربوط به آن کاست. برای این کار باید:
2- چگونگی حل اختلافات بین دانشآموزان با روش (3)
اختلافات بین دانشآموزان موجل کاهش زمان تدریس – آموختن طرفهای درگیر میشود و همچنین برای کل دانشآموزان مزاحمت ایجاد میکند.
در عمل آرزوی دور بودن از چنین اختلافاتی ممکن نیست زیرا دانشآموزان در هر سنی گرفتار عدم توافق، بگو مگو، کشمکش، جنگ و حتی کتککاری هستند.
معمولاً معلمین این اختلافات را با اقتدار یعنی زور، تهدید به تنبیه یا تنبیه عملی حل و فصل میکنند ولی خود معلمین اعتراف میکنند که در این موارد، شدیداً احساس بیتأثیری و بیکفایتی دارند. در زیر علاوه بر نکات قبلی، مواردی را میآوریم:
با توجه به مسائل بالا، اینگونه نیست که همیشه در اجرای روش (3) همان طوری که ما انتظار داریم، پیش برود ولی در خیلی از موارد، روش (3) میتواند اختلافات را حل کند. و در مجموع روش (3) باعث میشود که تغییرات سازنده رفتاری ایجاد شود در صورتی که قبلاً بچهها را دستکم میگرفتیم و جوی از محلت و اعتماد ایجاد شود و شانس ارضاء نیازهای اساسی آنها فراهم شود.
3- استفاده از روش (3) برای تدوین قوانین کلاسی
وجود قوانین در همهجا و همه شئون زندگی انسان از زندگی خانوادگی تا شرکتها و مۆسسات در آخر در جامعه لازم و ضروری است.
بدون وجود قوانین و مقررات مردم نمیتوانند روابط اجتماعی خود را پیش ببرند. در مقابل انواع قوانین، متغیر هرج و مرج وجود دارد.
این مطلب بیشتر از همهجا در مدارس و کلاسها، صدق میکند. بنابراین قوانین در کلاس نقش مهمی را ایفا میکند و نبود آن میتواند عوارضی داشته باشد که عبارتند از:
معلمین محترم، در این مقاله در مورد پیدا کردن راهحلها و قوانین صحبت شد، ولی سۆالی که مطرح میشود این است که آیا همیشه این راهحل و قوانین توسط دانشآموزان اجرا میشود یا نه و با چالشهای آن چگونه برخورد شود. در مورد این موضوع در مقاله آتی صحبت خواهیم کرد.