تبیان، دستیار زندگی
یکی از رسالت هاى مهم «مهدى موعود» علیه‏السلام، احیاى قرآن و زنده كردن تعالیم اسلام است زیرا مى‏دانیم آن حضرت هنگامى ظهور خواهد كرد كه از قرآن جز اثرى و از اسلام جز اسمى باقى نماند. ممكن است كسى بگوید مگر اسلام ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

احیاء كننده اسلام



یكى از رسالت هاى مهم «مهدى موعود» علیه‏السلام، احیاى قرآن و زنده كردن تعالیم اسلام است زیرا مى‏دانیم آن حضرت هنگامى ظهور خواهد كرد كه از قرآن جز اثرى و از اسلام جز اسمى باقى نماند. ممكن است كسى بگوید مگر اسلام و قرآن مى‏میرد كه امام زمان علیه‏السلام، آن را زنده مى‏كند؟ با این كه امام صادق علیه‏السلام، در یكى از سخنان ارزشمند خود، جاوید بودن «قرآن‏» را به دوام و استمرار نوامیس حیرت‏انگیز طبیعت تشبیه كرده و فرموده است:

« ان‏ القران حى لم یمت و انه یجرى كما یجرى‏ اللیل والنهار و كما یجرى ‏الشمس والقمر»؛ قرآن كتاب زنده‏اى است كه مرگ و نیستى در آن راه نمى‏یابد و مانند شب و روز و آفتاب و ماه، سارى و جارى است. (1)

البته حقایق دینى و اصول كلى كه دین ذكر كرده است مردنى نیست و هرگز نمى‏میرد. چیزى در اجتماع قابل مردن و یا منسوخ شدن است كه یك اصل بهترى جاى آن را بگیرد. مثلا «هیأت بطلمیوس‏» به عنوان یك اصل علمى مدتى در دنیا زنده بود، بعد حقایق و اصول دیگرى در هیات و آسمان ‏شناسى پیدا شد و هیأت بطلمیوس را از بین برد اما این معنى درباره اسلام با توجه به خاتمیت آن صادق نیست.

پس این كه در روایات وارد شده است كه « قرآن یا سنت مى‏میرد باید كسى یا كسانى باشند كه آن را زنده كنند»، به چه معنى است؟

حضرت على علیه‏السلام، در نهج‏البلاغه از دوستان و یاران با وفاى خویش چون عمار و ابن ‏تیهان ‏و ذوالشهادتین به این صفت‏ یاد كرده است كه آنها دین را زنده كردند.

«واحیواالسنة و اماتواالبدعة‏» ؛ آنها سنت پیامبر را زنده كردند و بدعت را میراندند. (2)

و درباره امام زمان علیه‏السلام، با این تعبیر فرموده است كه: « و یحیى میت‏الكتاب والسنة‏»؛ قرآن و سنت مرده را زنده مى‏كند. (3)

پس آنچه مى‏میرد حقیقت دین نیست، بلكه غرض آن است كه دین در میان مردم مى‏میرد. آرى وقتى كه به دستورات دین در جامعه عمل نشود و قوانین آن پیاده نگردد، مى‏توان گفت كه دین در آن جامعه مرده است. چرا كه مردن یك قانون متروك شدن آن است و این كه امام زمان علیه‏السلام، آن را زنده مى‏كند به این معنى است كه تعالیم اسلام و قوانین متروكه قرآن را به جریان مى‏اندازد و آن را در جامعه پیاده مى‏كند. به عبارت دیگر آنقدر وصله‏ها و بدعت ها به دین بسته مى‏شود كه حقیقت آن زیر پرده‏هاى ضخیم اوهام پنهان مى‏گردد و غبار كهنگى بر چهره‏اش مى‏نشیند و آن را فرسوده مى‏سازد. یكى از اقدامات اساسى حضرت ولى امر پیراستن اسلام از این وصله‏ها، بدعتها، خرافات و تحریف ها و تفسیرهاى نادرست و تلقى‏هاى غلطى است كه به مرور زمان در اسلام پدید آمده و مى‏آید.

بنابراین ایشان اسلام را تجدید بنا مى‏كنند و لباس نو بر قامت آن مى‏پوشانند و گرد فرسودگى و كهنگى را از سیماى آن مى‏زدایند و سنت هاى مرده و فراموش شده را احیاء مى‏نمایند و مجموع این نوسازى‏ آنچنان‏ وسیع ‏و دگرگون‏ كننده خواهد بود كه در برخى از روایات از آن به « دین جدید» تعبیر شده است و سپس با پیاده كردن تعالیم اسلام در جامعه، فكر دینى را در میان مردم زنده مى‏كنند و در نتیجه دین مردم زنده مى‏شود و آنها نیز دین را زنده نگه مى‏دارند و بدعت را مى‏میرانند.

آیا با این همه اختلاف و تشتت آرا و تعدد اسباب انحراف، قرآن كه اساسى‏ترین ‏پایه ‏اسلام ‏است‏ اساسش به خطر نخواهد افتاد؟ و احكام آن متروك نخواهد شد؟ مسلماً هر فرقه و گروهى آن را مطابق عقیده و سلیقه خود تاویل و توجیه خواهند كرد و عقاید باطل خود را به اسلام و دین منتسب خواهد كرد. پس با این همه اختلاف مذهب ها و مسلك ها و فرقه‏ها از قرآن چه باقى خواهد ماند مسلماً همان روزى خواهد بود كه على علیه‏السلام، آن را پیش ‏بینى كرده و فرمود: عصرى از پرده زمان رخ مى‏نماید كه در آن از قرآن و اسلام جز اسم و رسم چیزى باقى نمى‏ماند.» (4)

ناگفته نماند هر چند وجود قرآن - طبق وعده الهى - از تحریف و تفسیر مصون مانده و تا حدودى جلو این دگرگونیها را گرفته است ولى باید اعتراف كرد كه بسیارى از مفاهیمش نزد گروه كثیرى از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده كه مى‏توان گفت چندان شباهتى به اسلام اصیل عصر پیامبرصلى‏الله وعلیه ‏و آله، ندارد.

در چنین زمانى است كه مهدى موعود علیه‏السلام، قیام مى‏كند و تمام بدعتها و تحریفها و رسومات جاهلى را از بین مى‏برد و زنگار تفسیرهاى نادرست را مى‏زداید. گرد و غبار كهنگى و فرسودگى را از آن پاك مى‏كند و دستهاى آلوده مغرضان و منحرفان را از آن كوتاه مى‏نماید و احكام خدا را همان طورى كه صادر شده، جارى مى‏سازد.

پس عمل آن حضرت در بیان و تبلیغ دین دو صورت پیدا مى‏كند:

یكى از بین بردن بدعتها و احیاى سنت هاى متروكه و دعوت جدید به اسلام و قرآن خواهد بود.

دوم اظهار حقایق و تاویلات و تنزیلات قرآن كه تا آن زمان بیان نشده است.

در هردو صورت مردم چون تعالیم وى را بر خلاف عقاید و عادات خود مى‏بینند، آن را « دین جدید» مى‏نامند در صورتى كه كتاب ایشان همان قرآن است و دعوت ایشان نیز به اسلام و قرآن خواهد بود.

اكنون روایاتى كه در این ‏باره رسیده است، نقل مى‏شود تا حقیقت موضوع كاملا روشن گردد.

1. امام صادق علیه‏السلام  فرمود:

« اذا خرج‏ القائم یقوم بامر جدید و كتاب جدید و سنة جدیدة و قضاء جدید...» ؛ هنگامى كه قائم خروج كند امر تازه و كتاب تازه، روش تازه و داورى تازه‏اى با خود مى‏آورد. (5)

2. و نیز آن حضرت فرمود: هرگاه قیام كند:

«جاء بامر جدید كما دعا رسول‏الله صلى‏الله علیه ‏و آله فى بدوالاسلام‏» به امر جدید خواهد آمد چنان كه پیامبراكرم در ابتداى امر به امر جدید دعوت كرد. (6)

3. امام باقرعلیه‏السلام مى‏فرماید: « فوالله لكانى انظر الیه بین‏ الركن والمقام یبایع ‏الناس بامر جدید و كتاب جدید و سلطان جدید من ‏السماء... »؛ به خدا قسم گویا مى‏بینم او را كه در بین ركن و مقام از مردم بیعت مى‏گیرد به امر تازه و كتاب تازه كه بر عرب سخت است و سلطنتى تازه از آسمان.

4. و در روایتى دیگر از امام صادق علیه‏السلام  مى‏خوانیم كه فرمود: « اذا خرج‏ القائم جاء بامر جدید كما دعى رسول‏الله فى بدءالاسلام الى امر جدید» ؛ هنگامى كه قائم ظهور مى‏كند آئین جدیدى با خود مى‏آورد، همچنان ‏كه رسول خدا در آغاز اسلام، مردم را به آیین جدید دعوت مى‏كرد. (7)

ناگفته پیداست كه تازه بودن امر نه به این معنى است كه مذهب جدیدى با خود مى‏آورد بلكه آنچنان اسلام را از میان انبوه خرافات و تحریف ها و تفسیرهاى ناروا، بیرون مى‏آورد كه كاملا به صورت نو جلوه مى‏كند.

و همچنین جدید بودن كتاب نیز به این معنى نیست كه آن حضرت با كتاب جدید آسمانى سواى قران ظاهر مى‏شود زیرا امام حافظ دین است نه پیامبر و آورنده دین و كتاب جدید. بلكه قرآن اصیل فراموش شده را چنان از زنگار تحریف ها و تفسیرهاى نادرست پاك مى‏كند كه كاملا به نظر تازه مى‏نماید.

شاهد این مطلب علاوه بر صراحت قرآن و احادیث فراوان درباره ختم نبوت و مصون بودن قرآن از هر گونه تحریف، احادیث متعددى است كه در آنها تصریح شده است كه امام زمان با همان روش پیامبر اسلام و كتاب و سنت و آیین او قیام خواهد كرد.

5. یكى از دوستان امام صادق علیه‏السلام  به نام «عبدالله بن عطا» مى‏گوید: از آن حضرت پرسیدم سیره و روش مهدى چگونه است؟ فرمود:

« یصنع ما صنع رسول‏الله صلى ‏الله علیه و آله، یهدم ما كان قبله كماهدم رسول‏ الله، امرالجاهلیة و یستانف الاسلام جدیدا» ؛ همان كارى را كه رسول خدا انجام داده انجام مى‏دهد، بدعت هاى موجود را ویران مى‏كند همچنان ‏كه رسول خدا اساس جاهلیت را ویران ساخت و اسلام را نوسازى مى‏نماید. (8)

6.امام ‏صادق علیه‏السلام فرمود:

«اذا قام ‏القائم دعاالناس الى‏الاسلام جدیدا و هداهم الى امر قد دثر و ضل عنه ‏الجمهور و انما سمى ‏القائم مهدیا لانه یهدى الى امر مضلول عنه و سمى ‏القائم لقیامة بالحق‏» ؛ وقتى قائم قیام كند مردم را از نو به اسلام فراخواند و آنان را به امرى كه پوشیده شده، رهنمون شود و عامه مردم از او به گمراهى افتاده‏اند و از آن جهت قائم مهدى نامیده شده كه راهنمایى مى‏كند به امرى كه از مردم گمشده است و بدین جهت قائم نامیده شده است كه قیام و به حق است. (9)

این حدیث صراحت دارد به این كه دعوت او به اسلام است ولیكن از نو دعوت مى‏كند زیرا كه بسیارى از امور از مردم پوشیده و از دست آنها خارج شده است. به این معنى گرد فرسودگى و كهنگى را آنچنان از سیماى اسلام مى‏زداید و تعالیم واقعى اسلام را از نو زنده مى‏كند كه گویا آن حضرت مردم را به آیین جدید فرا مى‏خواند.

7. نعمانى در كتاب الغیبة از ابوبصیر و او از كامل از امام باقرعلیه‏السلام  روایت كرده كه فرمود: «ان قائمنا اذا قام دعى‏الناس الى امر جدید كما دعى‏ الیه رسول‏الله و ان ‏الاسلام ‏بدا غریبا و سیعود غریبا كما بدا فطوبى للغرباء» ؛ وقتى قائم ما قیام مى‏كند مردم را به امر تازه‏اى دعوت مى‏نماید چنان كه پیغمبرصلى‏الله ‏علیه ‏و آله، مردم را بدینگونه دعوت نمود، اسلام در حال غربت ظاهر شد و به زودى مانند روز اول غریب مى‏شود، پس خوش به حال غربا. (10)

8. و نیز در آن كتاب از ابوبصیر روایت نموده كه امام صادق علیه‏السلام  فرمود:

«الاسلام بدا غریبا و سیعود غریبا كما بدا فطوبى للغرباء» ؛ اسلام با غربت ظاهر شد و به زودى نیز غریب مى‏شود چنان كه بود، پس خوشا به حال غرباء.

راوى مى‏گوید: عرض كردم آقا این مطلب را براى من شرح دهید، فرمود: « یستانف‏ الداعى منا دعاء جدیدا كما دعى رسول‏الله صلى‏الله علیه و آله‏»؛ دین و احكام اسلامى روزى چنان غریب و بى‏ارزش مى‏شود و بر اثر سلطه دشمنان و جعل قوانین بشرى در برابر آن، طورى از نظر مى‏افتد كه مانند روز نخست مردم از آن بى‏خبر مى‏شوند، پس خوشا به حال غریبان، یعنى عمل ‏كنندگان به اسلام در آن روزگار، سپس قائم آل محمد و دعوت ‏كننده اهل بیت قیام كرده با احیاء و تجدید معالم دین، احكام قرآن و دستورات تعطیل شده و از نظر افتاده اسلام مجددا مردم را به اسلام دعوت مى‏كند و تبلیغ اسلام را از سر مى‏گیرد، مثل جدش پیغمبر كه هنگام ظهورش تمام دستورات دینى سابق فراموش شده بود و او مردم را به اسلام و دین خدا دعوت مى‏نماید. (11)

9. و در روایتى از رسول خدا صلى‏الله  علیه ‏و آله  آمده است كه: « و ان ‏الثانى عشر من ولدى یغیب حتى لا یرى ... یاذن ‏الله تبارك و تعالى له بالخروج فیظهرالاسلام به و یجدد الدین‏» ؛ دوازدهمین فرزندم از نظرها پنهان مى‏گردد و دیده نمى‏شود و زمانى بر پیروان من خواهد آمد كه از اسلام جز نام و نقشى باقى نماند. در این هنگام خداوند بزرگ به او اجازه مى‏دهد و اسلام را با او آشكار و تجدید مى‏كند. (12)

10. فضل‏ بن ‏یسار از امام صادق علیه‏السلام  روایت نموده كه فرمود: «ان قائمنا اذا قام‏ استقبل من جهلة ‏الناس مما استقبله رسول‏الله من جهال ‏الجاهلیه‏» ؛ هنگامى كه قائم ما قیام مى‏كند با مردم نادانى روبرو مى‏گردد كه در نفهمى از جهال جاهلیت كه پیغمبر با آنها مواجه بود، بدترند.

عرض كردم چطور؟ فرمود: وقتى پیغمبر مبعوث شد مردم بت هایى از سنگ و صخره‏ها و چوب هاى تراشیده پرستش مى‏كردند و زمانى كه قائم قیام مى‏كند مردم كتاب خدا ( قرآن) را به میل خود تاویل نموده و به آن استدلال مى‏كنند، آنگاه فرمود آگاه باشید به خدا قسم عدل قائم (چنان گسترش مى‏یابد كه) مانند سرما و گرما به داخل خانه‏هاى مردم نفوذ مى‏كند. (13)

11. پیامبر اكرم صلى‏الله علیه ‏و آله، درباره سیرت و روش كلى او فرمودند:

«القائم من ولدى اسمه اسمى و كنیة كنیتى و شمائله شمائلى و سنتهُ سنتى یقیم ‏الناس على ملتى و شریعتى و یدعوهم الى كتاب‏الله عزوجل‏»؛ قائم از فرزندان من، هم نام و هم كنیه من است، خوى او خوى من، سیرت او سیرت من مى‏باشد. مردم را بر ملت و دین من وادار مى‏نماید و آنان را به سوى كتاب خدا ( قرآن) فرا مى‏خواند. (14)

12. در روایتى از امام ‏صادق علیه ‏السلام آمده است:

« اذا قام ‏القائم سار بسیرة رسول‏الله الا انه یبین ‏آثار محمد صلى‏الله علیه ‏و آله‏» ؛ وقتى قائم قیام كرد به سیرت رسول خدا رفتار مى‏كند ولیكن آثار محمد صلى ‏الله علیه و آله، را تفسیر و بیان مى‏نماید. (15)

13. شیخ طوسى در كتاب تهذیب با سند خود از محمد بن مسلم روایت مى‏كند كه گفت: « از امام باقرعلیه‏السلام  پرسیدم قائم چگونه در میان مردم رفتار مى‏كند؟ فرمود: « یسیر بسیرة ما سار به رسول‏الله حتى یظهرالاسلام‏» ؛ به روش پیامبر عمل مى‏نماید تا این كه اسلام را آشكار مى‏سازد.

عرض كردم: روش پیامبر چگونه بود؟ فرمود:

«ابطل ما كانت فى ‏الجاهلیة و استقبل الناس بالعدل و كذلك ‏القائم اذا قام یبطل ما كان فى‏الهدنة مما كان فى ایدى ‏الناس و یستقبل بهم ‏العدل‏» ؛ پیامبر آثار كفر جاهلیت را از میان برد و با مردم به عدالت رفتار كرد. قائم هم موقعى كه قیام مى‏كند هر اعمال نامشروع و بدعتى را كه هنگام صلح و سازش با بیگانگان اسلام در میان مسلمین مرسوم گشته از میان مى‏برد و مردم را به عدالت ‏گسترى رهبرى مى‏نماید. (16)

این احادیث كاملا دلالت دارند بر این كه آن حضرت اسلام را از نو تجدید خواهد كرد و سنت هاى مرده و فراموش شده را از نو بازسازى خواهد نمود و از این روایات استفاده مى‏شود، حضرت مهدى(عج) دست ‏به یك انقلاب وسیع دینى و فرهنگى خواهد زد و تمام بدعت ها و انحرافاتى را كه به مرور زمان در اسلام پدید آمده است از بین خواهد برد و اسلام را از نو زنده خواهد كرد و تخریب بعضى از بناها ومساجد هم طبق همین اصل انجام خواهد گرفت.

14. امام ‏صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: « القائم ‏یهدم‏ المسجدالحرام حتى یرده الى اساسه و مسجدالرسول الى اساسه و یرد البیت الى موضعه و اقامه على اساسه‏»؛ قائم، مسجدالحرام و مسجدالنبى را خراب كرده و بر اساس  ساخت اول آن مى‏سازد. در خانه خدا را در جاى خود بنا مى‏كند و در جاى خود برپا مى‏دارد. (17)

16.امام ‏حسن‏عسكرى علیه‏السلام  فرمود:

«اذا قام ‏القائم ‏امر بهدم ‏المنار والمقاصیرالتى فى‏المساجد»؛ هنگامى كه قائم قیام كند دستور مى‏دهد مناره‏ها و اتاق هایى را كه در مساجد مى‏سازند، خراب نماید.

راوى مى‏گوید، با خود گفتم: چرا قائم چنین كارى مى‏كند؟ ناگاه امام حسن عسكرى علیه‏السلام  روكرد به جانب من و فرمود:

«معنى هذا انها متحدثة مبتدعه لم‏ یبنها نبى ولا حجة‏»؛ معنى این كار این است كه اینها چیز تازه و بدعتى است كه پیغمبر و امام آن را نساخته است.

یعنى تمام انحرافاتى كه در زمینه‏هاى مختلف در تعالیم ‏اسلامى به وجود آمده است و پیرایه‏هایى كه به اسلام بسته شده است همه را از بین مى‏برد و اسلام را از نو تجدید بنا مى‏نماید.

این احادیث صراحت دارد به این كه امام قائم اسلام را دوباره تازه مى‏كند و احكام و سنتهاى مرده و فراموش ‏شده را زنده مى‏نماید و قرآن را با تفسیر و تاویل و تنزیل اصلى خود انتشار مى‏دهد و منظور از كتاب جدید و سنت جدید همین معنى است نه این كه كتاب تازه و دین تازه مى‏آورد چنانكه برخى از فِرق ضاله - گمراه-  این اخبار را براى خود مستمسك قرار داده‏اند.

17. چنان كه امام ‏باقرعلیه‏السلام  فرمود: «لاتذهب ‏الدنیا یبعث‏الله رجلا منا اهل ‏البیت ‏یعمل بكتاب ‏الله‏» ؛ دنیا به آخر نخواهد رسید تا این كه خداوند از ما اهل ‏بیت مردى را برانگیزاند كه عمل به كتاب خدا (قرآن) كند. (18)

در نهایت نتیجه می گیریم که یکی از مهمترین وظایف امام زمان علیه السلام احیاء احکام و سنن دین مبین اسلام می باشد. در این دوران طولانی که امام حاضری در دسترس نبوده است در احکام و سنن، نوآوری های بسیاری به وقوع پیوسته است که متاسفانه برخی از آن ها ضرر قابل توجهی به دین وارد نموده اند. امام عصر پس از ظهور، بدعت های نابجا و مضر را از دین خارج کرده و اسلام واقعی را به شیفتگان و تشنگان حقیقت معرفی می نماید. امید که  در آینده ای نزدیک نظاره گر دوران درخشان امامت حضرت ولی عصر(عج) باشیم.


پى‏نوشت ها:

1. الخویى، السید ابوالقاسم، تفسیرالبیان، چاپ نجف.

2. نهج‏البلاغه، شرح و ترجمه فیض‏الاسلام، خطبه 182.

3. نهج‏البلاغه، شرح و ترجمه فیض‏الاسلام، خطبه 138.

4. المجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 90.

5. الحرالعاملى، محمد بن ‏الحسن، اثبات‏الهداة، ج‏3، ص 542، ح 521 .

6. المفید، محمد بن ‏محمد بن نعمان، ارشاد، خطبه‏343.

7. المجلسى، محمدباقر،همان، ج 52، ص 338.

8. همان، ص 352.

9. المفید، محمد بن‏ محمد بن نعمان، الارشاد، ص‏343.

10. النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص‏172/  المجلسى، محمدباقر،همان، ج 52، ص‏366.

11. الصافى الگلپایگانى، لطف ‏الله، منتخب‏الاثر، ص 98.

12. المجلسى، محمدباقر،همان، ج‏36، ص‏283.

13. الحرالعاملى، محمد بن الحسن، همان، ج‏3، ص 482.

14. المجلسى، محمد باقر، همان،ج 52، ص‏352.

15. الطوسى، محمد بن ‏الحسن، تهذیب الاحكام، ج 2، ص 52/  الحرالعاملى ، محمد بن الحسن، همان، ج‏3، ص 454/ المجلسى، محمدباقر،ج 52، ص 381.

16. المجلسى، محمدباقر، همان، ج 52، ص‏332.

17. المفید، محمد بن محمد بن نعمان ،همان ، ص 344.

18. الحرالعاملى، محمد بن الحسن،همان، ج‏3، ص 588.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.