تبیان، دستیار زندگی
یرواند نهاپتیان به سال ۱۲۹۶ شمسی مطابق با ۱۹۱۶ میلادی در جلفای اصفهان چشم به جهان گشود. دوران كودكی، نوجوانی، جوانی و كهنسالی را در جلفای اصفهان گذراند و در همان شهر نیز در خاك خفت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استاد یرواند نهاپتیان


یرواند نهاپتیان به سال 1296 شمسی مطابق با 1916 میلادی در جلفای اصفهان چشم به جهان گشود. دوران كودكی، نوجوانی، جوانی و كهنسالی را در جلفای اصفهان گذراند و در همان شهر نیز در خاك خفت.

استاد یرواند نهاپتیان

او می ‌گفت اصفهان تنها شهر جهان است كه مرا از خود بی خود می‌ كند. ناقوس كلیساها و اذان گلدسته‌ ها و شوریدگی این دو همیشه روح مرا صیقل می ‌دهند. هشتاد ساله بود كه ملاقاتش كردم. می‌ گفت صدها سال است كه هر صبح خورشید در میدان نقش جهان طلوع می‌ كند و من هر گاه از این میدان گذشته‌ام رنگ و بوی روزهای كودكی ‌ام را احساس ‌كرده‌ام، همان زمان ‌هایی كه همراه پدر و مادرم از آن عبور می‌ كردیم. اصفهان برای من همیشه تمامی دنیا بوده است. من همه رنگ ‌ها را در بازارهای نقش ‌جهان یافتم. اصفهان شهر من، رنگ ها را به من آموخت. استاد هرگاه از جوانی یاد می‌ كرد قطره اشكی به میهمانی چشمانش می ‌آمد. آهی می‌ كشید و می‌ گفت اصفهان شهر زیبایی است. شهر مهربانی است. شهر خاك و آفتاب و آب است. شهر كوه صفه است. می ‌گفت جلفا خانه من است. زندگی من با رنگ ساخته شده، زندگی بدون رنگ و بدون هنر، تاریك و بی ‌مفهوم است.

او می‌ گفت زندگی برای من با دیوار مساجد و با رزهای معطر و لباس ‌های رنگارنگ دختران عشایر و انعكاس پل‌ های آجری در زاینده رود، معنا پیدا می ‌كند. درختان كاج و چنار و كاروان ‌های شتر با بارهای میوه‌ كه از باغ‌ ها و مزارع اصفهان می ‌آمد همه زیبا بوده و هست و همه نقاشی است. یرواند سرشار از زندگی و سرشار از عشق بود، از اصفهان و زندگی چنان با شوق و عاشقانه می ‌گفت كه شنونده‌ای را بر سر شوق می ‌آورد؛ دوست دارم میدان نقش جهان را، میدان كهنه را با كوچه هارونیه و مسجد علی و منار بلند و آسمانی‌اش را. دوست دارم كلیسای وانك و حضرت مریم را با صدای ناقوس پُر طنینش كه هر روز می‌ نوازد. دوست دارم پل ‌های رود را. پل ‌های مارنان و سی ‌و سه پل و خواجو و پل شهرستان را، دوست دارم دهكده گَورت را و برج ‌های كبوترش را. یرواند همیشه در جستجوی هویت ایرانی بود و همواره با اعتقاد راسخ این مسأله را در تمام نقاشی‌ هایش حفظ می‌ كرد. طبیعت‌ بی‌ جان ‌های او، همدلی و هم نشینی گُل و گلیم و سفال و ... را به زیبایی در خود دارد كه به تمامی نشانه‌ای از عشق او به هویت ایرانی است.

استاد یرواند نهاپتیان

یرواند پیوندی جدا ناشدنی با طبیعت داشت و آثارش زلال، محكم، راحت و ماندنی است. او در آثارش حقیقت زندگی را نقش می ‌كند. آبرنگ ‌های او به بیننده امید، زندگی و نشاط می ‌بخشد. او می ‌خواست آثار تاریخی و میراث فرهنگی و باستانی ایران را كه یادگار گذشتگان و اجداد هنرمند ایران بوده‌اند، با نقاشی ‌هایش ثبت و حفظ كند و در حقیقت پیام هنری نسل ‌های گذشته و حاضر را به نسل ‌های بعد و آینده برساند. او فصل‌ ها و یادهای این سرزمین را به نقش كشیده. استاد انسانی مهربان بود روحی بی‌آلایش و خُلقی خوش و چهره‌‌ای گرم و صمیمی داشت. او اینك در بین ما نیست.

می‌ گفت صدها سال است كه هر صبح خورشید در میدان نقش جهان طلوع می‌ كند و من هر گاه از این میدان گذشته‌ام رنگ و بوی روزهای كودكی ‌ام را احساس ‌كرده‌ام، همان زمان ‌هایی كه همراه پدر و مادرم از آن عبور می‌ كردیم. اصفهان برای من همیشه تمامی دنیا بوده است. من همه رنگ ‌ها را در بازارهای نقش ‌جهان یافتم. اصفهان شهر من، رنگ ها را به من آموخت.

تا دیگر بار كِی این‌ گونه هنرمندی از خاك اصفهان برخیزد. به راستی فقدان این استاد بزرگ و نقاش توانا برای تمامی كسانی كه عشقی به این سرزمین دارند، بسیار دشوار خواهد بود. یرواند از هفت سالگی نقاشی را آغاز كرد. هنوز نوجوان بود كه پروفسور پوپ سركیس خاچاطوریان را برای نقاشی به اصفهان دعوت كردند و در دوران جنگ جهانی نیز الكساندر نرسسیان هنرمند ارمنی ایتالیایی به ایران آمد. آن دو استادان یرواند بودند. یرواند پس از آموزش نقاشی به ‌طور تخصصی به نقاشی با آبرنگ پرداخت و تا آخر با همین شیوه كار كرد و شهره عالم شد و صدها اثر بدیع و زیبا از خود برجای گذاشت.

استاد یرواند نهاپتیان

استاد یرواند پس از آموزش نقاشی، حدود سه سال هر روز نزد استاد مسلم مینیاتور ایران استاد حاج مصور الملكی در محله كاشی‌ پزهای اصفهان می ‌رفت و به آموزش تحصیل نقاشی مینیاتور می ‌پرداخت كه بعدها در نقاشی آبرنگ و گاهی نقاشی ‌های رنگ و روغن از آن استفاده ‌كرد. از یرواند تعدادی اثر قلم ‌گیری به شیوه مصورالملكی باقی ‌مانده است. یرواند هم چنین در شناخت آثار باستانی مطالعه بسیار داشت و یكی از كارشناسان برجسته سكه‌های باستانی ایران به ‌شمار می‌آمد. او بعدها خط نستعلیق و كوفی را نیز فرا گرفت و اغلب با قلم آهنی، خط نستعلیق را به ‌صورت چلیپا مشق می ‌كرد. یرواند نهاپتیان یكی از شخصیت ‌های موثر در شكل‌ گیری مكتب نقاشی آبرنگ معاصر اصفهان بود. قلم و هنر او جایگاه خاصی در این میان هم سبكانش داشت و شاید برجسته ‌ترین آن‌ ها. طبیعت بی‌ جان، مناظر اصفهان، كارگاه‌ های سنتی، مسگری ‌های، عصارخانه‌ ها، كوچ عشایر، كاروان‌ های رفته در كویرها، مساجد، كلیساها و بازارهای شهر تنها بخشی از سوژه های دلنشین‌ او را شامل می ‌شوند. كه تعداد بسیاری از آن ‌ها آثاری در موزه‌ های ایران و جهان نگهداری می ‌شود.

بخش هنری تبیان


منبع: دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس / عنایت‌الله نظری نوری