لطیفه
چمن مصنوعی
چوپانی با گوسفندهایش دعوا می کند، برای چرا آن ها را می برد در چمن مصنوعی.
سخت ترین کار
از فسقلی می پرسند: سخت ترین کاری که در زندگی ات می کنی چیست؟
می گوید: پر کردن نمکدان.
می گویند: چطور؟
می گوید: چون سوراخ هایش خیلی ریز است.
خورشید بی فایده
ازفسقلی می پرسند ماه بهتر است یا خورشید؟
می گوید: ماه
می گویند: چرا؟
می گوید: چون ماه شب های تاریک را روشن می کند اما خورشید در روز کاری نمی کند!
قیمه بادمجان
مشتری به گارسون: آقای عزیز! این چه جور قیمه بادمجانی است؟... لپه ها یک طرف قرار دارند. گوشت ها، یک طرف با نظم صف کشیده اند. بادمجان ها این طرف جمع شده اند و پشت گوجه فرنگی ایستاده اند!
حق دارید قربان... علتش این است که آشپز ما قبلاً مامور راهنمایی و رانندگی بوده!
موضوع
سحر: مامان! مامان! سامان انگشت اولش را کرد توی ظرف ماست.
مامان: دخترم! خواهش می کنم درباره ی یک موضوع دیگر حرف بزن.
خب، سامان انگشت دومش را کرده توی ظرف ماست.
سفارش
مردی به رستوران گران قیمتی رفت. وقتی پشت میز نشست، متوجه شد که هیچ پولی همراه ندارد.
پیشخدمت با کاغذ و قلم آمد و پرسید: سفارش شما چیه قربان؟
مرد گفت: سفارش می کنم هر هفته بچه هایتان را ببرید پارک!
فرآوری:نعیمه درویشی
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع:دنیا نت،مجله ی رشد