تبیان، دستیار زندگی
بعضی اوقات، زوجین به جایی می رسند که گویی دیگر تحمل یکدیگر را ندارند! آن عشق اولیه ی آتشین، نابود شده است و آنها حتی به یاد نمی آورند که روزی از ازدواج با یکدیگر خوشحال بودند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قابل توجه زوج های پریشان


چه چیز باعث می شود که آن عشق آتشین اولیه به جایی برسد که زوجین به فکر طلاق و جدایی دائمی بیفتند؟ آیا آن علاقه نابود شده است؟ چه عواملی باعث شده که فرآیند عشق تا نفرت طی شود؟

اول بخوانید بعد طلاق بگیرید!

بعضی اوقات، زوجین به جایی می رسند که گویی دیگر تحمل یکدیگر را ندارند! آن عشق اولیه ی آتشین، نابود شده است و آنها حتی به یاد نمی آورند که روزی از ازدواج با یکدیگر خوشحال بودند.

در این مقاله بعضی از عواملی که بر طلاق تأثیر گذارند بررسی می شود:

عوامل مۆثر برطلاق:

عوامل اجتماعی

از جمله عواملی که بر وقوع طلاق در بین زوجین تأثیر گذارست، عوامل اجتماعی است. عوامل اجتماعی در مجموع به عواملی گفته می شود که در جامعه وجود دارد و شامل مناسبات اجتماعی است که به زندگی زن و شوهر تأثیر می گذارد این عوامل اجتماعی اقسام مختلفی را شامل می شود از جمله:

دگرگونی های سریع اجتماعی: هنگامی که یک جامعه دچار تحولات سریع و اساسی می شود بعضی افراد می توانند خود را با آن تطبیق دهند و در نتیجه در خود احساس انزوا و بی اعتمادی به جهان خارج دارند. نوعی از خود بیگانگی که فرد گویی نمی داند در کجاست و باید چه بکند؟ در چنین شرایطی اولین چیزی که زیر سۆال می رود و مورد تردید واقع می شود رسوم و ارزش هاست. فرد به چالش با سنت های قدیمی می پردازد و آنها را مورد بحث و سۆال قرار می دهد و گاهی نیز آنها را نمی پذیرد. مثلا: پسر مجردی که احساس می کند اگر از خانواده جدا شود و تنها و مستقل در خانه ای دیگر زندگی کند، مدرن شده است!

رشد گرایش های برابر خواهی در جامعه: در ازدواج سنتی، مرد با اعمال اقتدار مسئول تأمین مالی خانواده بود و زن وظیفه ی خانه داری و پرورش فرزندان را برعهده داشت ولی امروزه مسئولیت ها یا تقسیم شده است و یا برپایه ی ویژگی های فردی – نه جنسیتی – تعیین می شود. پیامد این دگرگونی کاملا آشکار است. هنگامیکه نیازهای شخصی و اهداف فرد برآورده میشود وی ممکن است از خود بپرسد: "چرا باید به رابطه ای ادامه دهم که تمام بار مسئولیتش بردوش خودم است؟" در نتیجه ی چنین تفکری است که می بینیم سن ازدواج در دختران به شدت بالا رفته است. خیلی از آنها می گویند وقتی من تحصیلات و شغل عالی دارم و می توانم خودم را تأمین کنم چه نیازی به آقا بالا سردارم؟!!

در تعالیم دین مبین اسلام از طلاق به عنوان حلالی که مبغوض و منفور خداوند است یاد شده است. و اگر نبود شرایطی که طلاق واقعا آخرین راه حل است هرگز حلال نمی شد

نگاهی به تعالیم اسلامی و زندگی عملی حضرت علی (ع) و فاطمه الزهرا(س) به خوبی بیانگر این است که اسلام با تعیین و تقسیم وظایف زوجین مانع از رشد تفکر برابری خواه منفی و در نتیجه طلاق شده است.

آنگاه که پیامبر اسلام (ص) کارای بیرو از منزل را به حضرت علی و کارهای داخل منزل را به دخترشان سپردند حضرت فاطمه (س) فرمودند: فقط خدا می داند که چقدر از اینکه پدرم را از رویا رویی با مردان معاف داشت خوشحال شدم!

البته باید توجه داشت که اسلام با کار زن در خارج از منزل مشکلی ندارد ولی اگر اصل برکار بیرون باشد و اداره ی امور منزل و تربیت فرزندان در درجه ی دوم اهمیت برای زن قرار گیرد آنگاه باید شاهد روند رو به رشد طلاق باشیم. چیزی که در کشورهای غربی در نتیجه ی این برابری شغلی !! ایجاد شده است و منجر به از هم پاشیده شدن بنیان خانواده گردیده است.

قبح طلاق از بین رفته است: البته هنوز هم هستند کسانی که طلاق را عملی ننگین و ناپسند می شمارند اما متاسفانه این حلال مبغوض این روزها خیلی مبغوض خانواده ها نیست!! دیگر کمتر مادری به دخترش می گوید: "با لباس سفید برو و با کفن برگرد!"  اخیرا یک درمانجو در جلسه مشاوره می گفت: "مطمئنم ما هم طلاق می گیریم همانطور که همه همین کار را می کنند!"

طلاق

در حالیکه در تعالیم دین مبین اسلام از طلاق به عنوان حلالی که مبغوض و منفور خداوند است یاد شده است. و اگر نبود شرایطی که طلاق واقعا آخرین راه حل است هرگز حلال نمی شد.

عوامل شخصی:

**برداشت های نادرست و انتظارات غیر واقع بینانه از ازدواج می تواند منجر به جدایی زوجین گردد. از جمله برداشت های نادرست 12 انتظار نابود کننده ی زندگی زناشویی است که در ذیل می آید:

1.عشق ما (یعنی عشق رمانتیک و هیجانی) هرگز فروکش نخواهد کرد.

2.همسرم باید بتواند افکار احساسات و نیازهای مرا پیش بینی کند.

3.هنگام خشم همسرم هرگز به من آسیب نمی رساند.

4.اگر واقعا مرا دوست دارد باید همیشه سعی کند مرا خرسند نگه دارد (یعنی تمام نیازها و خواسته های مرا برآورد)

5.عشق یعنی اینکه هرگز از همسرت خشمگین نشوی.

6.عشق یعنی بخواهیم همیشه (در طول روز و همه جا) با هم باشیم.

7.علاقه مندی ها، اهداف و ارزش های ما همواره مانند هم باقی خواهند ماند.

8.همسرم همیشه با من بی پرده رک و درستکار خواهد بود.

9.چون عاشق هم هستیم همسرم همواره به من احترام می گذارد. مرا درک می کند و بی توجه به آنچه که من انجام میدهم مرا می پذیرد.

10.اگر همسرم مرا ناراحت کند یا از من انتقاد نماید بسیار وحشتناک خواهد بود

11.از میزان علاقه ی جسمی، مهر و محبت و تعهد و وفاداری ما هرگز نباید کاسته شود.

12.ما باید همیشه در مسائل مهم با یکدیگر اتفاق نظر داشته باشیم.

هر یک از انتظارات نادرست بالا، نومیدی، دلسردی، ناکامی و خشم همسران را در پی دارد.

**از عوامل دیگر مۆثر در افزایش نرخ طلاق، ارزش ها و اهدافی است که افراد در رابطه زناشویی دنبال می کنند. مثلا افراد بسیاری بنابه اقرار خودشان با هدف خوشبختی ازدواج می کنند. در نتیجه هنگامیکه خشنودی از زندگی زناشویی موقتا کاهش یابد تنها چاره آنان طلاق است!

**تاریخچه ی روانشناختی و شخصی ویژه ی هر فرد: اگر همسر شما در خانواده ای رشد یافته باشد که الگوهای کارآمد حل تعارضات زناشویی را دیده باشد این احتمال افزایش می یابد که بتوانید در زندگی زناشویی خود نیز از عهده ی دشواریها و پیچیدگی های برنامه های زندگی روزمره برآیید. همچنین عدم سلامت روانی و داشتن پریشانیهای شدید روانی هم برفرد و هم بررابطه زناشویی اش تأثیر منفی می گذارد.

نتایج پژوهش نشان می دهد که همسران پریشان برای حل رضایت بخش مشکلاتشان دچار مشکل هستند. بنابراین طلاق پیامد مستقیم مهارت های

نابسنده ی حل اختلاف است

عوامل رابطه ای:

عوامل رابطه ای شالوده ی بسیاری از مداخلات زناشویی درمانی اند. دشواریهای رابطه ای که منجر به طلاق می شود اینها هستند:

اول: کم بودن میزان رفتارهای خوشایند همسران پریشان و یا زیاد بودن میزان رفتارهای ناخوشایند شان. یعنی به طور منطقی رضایت زناشویی زوجین تابعی است از نسبت خوشایندی به ناخوشایندی. به عبارت دیگر هر چه نارضایتی بیشتر احتمال طلاق هم بیشتر!

دوم: همسران پریشان در زمینه ی ارتباط نیز دچار مشکلند به ویژه اینگونه همسران به کرات درگیر الگوهای ارتباطی بی حاصلند حال هر چه این مشکلات شدیدتر احتمال فروپاشی نیز بیشتر.

سوم: وجود اختلاف به خودی و خود نشان دهنده ی زوجین پریشان نیست، بلکه واکنش همسران به اختلاف است که اهمیت دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که همسران پریشان برای حل رضایت بخش مشکلاتشان دچار مشکل هستند. بنابراین طلاق پیامد مستقیم مهارت های نابسنده ی حل اختلاف است.

نتیجه گیری:

عوامل فراوانی بر تصمیم همسران بر طلاق اثر می گذارد. زوجین به دلیل نیازهای شخصی و نیز عوامل اجتماعی – فرهنگی ازدواج می کنند. مشکلات رابطه ای ممکن است به تنهایی برهمه ی این عوامل، اثرات منفی داشته باشد. برای فهم رفتار فرد در یک رابطه باید کارکرد آن رفتار را در چارچوب همان رابطه درک کنیم. تا از خیلی از مشکلات بعدی از جمله طلاق پیشگیری گردد.

فاطمه السادات رادفر

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع:

1.سیره پیامبر اکرم (ص) – محسن قرائتی

2. زندگانی فاطمه زهرا (س) – سید جعفر شهیدی

3. زناشویی درمانی – برنشتاین

4. مدلهای خانواده درمانی – گریفین و گرین

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.