تبیان، دستیار زندگی
قرار شده ابراهیم حاتمی کیا فیلمی از زندگی شهید چمران بسازد. فیلمی که نامش چ خواهد بود. هر چند که حرف اول اسم چمران است اما نامی است که یادآور قهرمانی از سرزمین دیگری است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درباره عنوان فیلم جدید حاتمی کیا


قرار شده ابراهیم حاتمی کیا فیلمی از زندگی شهید چمران بسازد. فیلمی که نامش "چ" خواهد بود. هر چند که حرف اول اسم چمران است اما نامی است که یادآور قهرمانی از سرزمین دیگری است.

حاتمی کیا

انتخاب نام برای فیلم یا سریال از طرف ایرانی ها، در اکثر موارد با خوش سلیقگی همراه است. شاید دلیلش این باشد که ایرانی ها، شاعرانگی ویژه ای داشته باشند. شعر از هر هنری نزد ایرانیان، جایگاه ویژه تری دارد و همین باعث می شود که در مکالمات روزمره، در نوشته ها، در حافظه ی شخصی و تاریخی و حتی در منش های زندگی ایرانی ها نوعی شاعرانگی دیده شود. برای گفت و گو در مورد انتخاب نام فیلم، شاید لازم باشد در مورد انتخاب نام کتاب ها، حرف زده شود. اما غرض این مقال اندک، نامی است که برای فیلم جدید حاتمی کیا انتخاب شده است: "چ" فیلمی درباره ی قهرمان ملی ایرانی ها و شاید قهرمانی که فراتر از مرزهای ایران هم، به عنوان اسطوره  شناخته می شود.

کارگردان ها، سبک های مختلفی برای نامگذاری فیلم هایشان دارند. برخی علاقه مند به نام هایی هستند که از واژگان بسیط گرفته شده باشد. نام هایی که اسم باشد تا مفهوم قهرمان سازی در آن تداعی شود. قهرمان هایی که گاهی اسطوره می شوند و گاهی هم نه. با این کار پیش از دیدن فیلم در مخاطب حسّی انتزاعی ایجاد می شود که بعد از دیدن فیلم و واقعیت یافتن تصویر، قهرمان و خاطره ی فیلم در ذهن مخاطب باقی بماند.

این نوع انتخاب عنوان فیلم برای فیلم های کیمیایی و مهرجویی دیده می شود. قیصر، گروهبان و سلطان، از کیمیایی و هامون، سارا و لیلا از مهرجویی نمونه ی این استفاده از اسامی خاص برای عنوان فیلم است. مفهوم شاعرانگی در عنوان فیلم های کارگردان های نسل بعد از انقلاب بیشتر به چشم می خورد. شاید در بعضی موارد ساخت ترکیب های نو و یا استفاده از ترکیب هایی که بسیار ساده هستند و در مکالمات روزمره بارها استفاده می شوند را هم مشمول این صفت شاعرانگی دانست. شاید وقتی دیگر (بهرام بیضایی)، دیشب خواب باباتو دیدم آیدا! (رسول صدرعاملی)، بچه های آسمان (مجید مجیدی)، رقص خاک (ابوالفضل جلیلی)، خانه ی دوست کجاست (عباس کیارستمی)، جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)، یک تکه نان (کمال تبریزی)، به همین سادگی (رضا میرکریمی)، از کرخه تا راین (ابراهیم حاتمی کیا) از این نمونه است.

کارگردان ها، سبک های مختلفی برای نامگذاری فیلم هایشان دارند. برخی علاقه مند به نام هایی هستند که از واژگان بسیط گرفته شده باشد. نام هایی که اسم باشد تا مفهوم قهرمان سازی در آن تداعی شود. قهرمان هایی که گاهی اسطوره می شوند و گاهی هم نه. با این کار پیش از دیدن فیلم در مخاطب حسّی انتزاعی ایجاد می شود که بعد از دیدن فیلم و واقعیت یافتن تصویر، قهرمان و خاطره ی فیلم در ذهن مخاطب باقی بماند.

و حالا حاتمی کیا برای فیلم جدیدش نام "چ" را انتخاب کرده. "چ" حرف اول چمران است قهرمانی که نه تنها نام فیلمی از زندگی اش باید با دقت انتخاب شود که فیلم هم باید شایسته ی شأن او باشد. حاتمی کیا هم کارنامه ای دارد که باید در ساخت این فیلم مراقب آن باشد. نقشی که حاتمی کیا در ساخت فرهنگ فیلم دفاع مقدس دارد، فقط نقشی تأثیرگذار نیست. نقش حاتمی کیا مثل کسی است که سبکی نقاشی ابداع می کند. حاتمی کیا وقتی مهاجر را می سازد. بیش از لذت مخاطب و منتقد، باعث اعجاب می شود. کسی که در جوانی چنین فیلمی می سازد و هیچ جایش توی ذوق نمی زند، با این که مفهومی ماورایی و متافیزیکی را روایت و تصویر می کند و فیلمش را از فیلمی جنگی و حادثه ای به فیلمی معناگرا تبدیل می کند، این پرداخت به ماورا منتقدینی که فیلم های اناری دوست ندارند را هم به ستایش وادار می کند. یا از کرخه تا راینش انگار از حلقوم تنهایی بازماندگان جنگ فریادی فرو خورده است.

حتی آژانس شیشه ای اش با این که شبیه بعدازظهر نحس سیدنی لومت است اما کسی محکوم به کپی برداری یا اقتباسش نمی کند و حرف خودش را که اصلاً پیش از ساختن آژانس شیشه ای فیلم لومت را ندیده ، قبول می کنند. و برای ما بی هیچ تعصبی بهتر از فیلم لومت است. اما با همه ی این ها نمی شود از انتخاب نام فیلم جدیدش به سادگی عبور کرد. چمران قهرمانی است که مکتبش او را ساخته. مکتبی که برای ما الهی است و همین چمران و چمران ها را جاودانه می کند. حالا اگر قرار است فیلمی از چمران ساخت که چمران محقق و استاد و دانشمند را نشان داد. چمران مبارز و چریک را، یا چمران ادیب و عاشق را، چه دلیلی دارد که عنوانی برای فیلم انتخاب کرد، که یادآور قهرمانی از سرزمین دیگری باشد. قصد مقایسه نیست. که این قیاس مع الفارقی است. هر قهرمانی برای ملتش بزرگ است. شاید برای مردم دیگری هم از فرهنگی کاملاً متفاوت، بزرگ و اسطوره شود. اما فیلم چمران چه نیازی دارد که عنوانش پیش از این نام فیلمی باشد که پیش از این ساخته شده است؟

مجتبی شاعری

بخش سینما وتلویزیون تبیان