تبیان، دستیار زندگی
دو واژه فشل و کسل به نوعی با کلمۀ وهن مترادف میباشند. فشل در لغت به سستی که همراه با ترس باشد، گفته میشود . به سستی کردن در چیزی که نباید در آن سستی شود، نیز کسل گفته میشود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تنبلی را فراموش کنیم!


استقامت بر ایمان و تقواست که مایه وفور نعمت مى‏شود، لذا اگر کسی به برکات استقامت توجه نماید مطمئناً دست از سستی برداشته و به تلاش و مقاومت رو می آورد.


بیدار شدن از خواب با زنگ ساعت

وهن در لغت به سستی در ویژگی های جسمانی و اخلاقی، اطلاق می گردد.[1] و در اصطلاح قرآنی به پدیدار شدن ضعف در اثر بروز علتی در بدن یا عمل یا فکر و یا مقام، گفته می شود.[2]

دو واژه "فشل" و "کسل" به نوعی با کلمه وهن مترادف می باشند. فشل در لغت به سستی که همراه با ترس باشد، گفته می شود.[3]و به سستی کردن در چیزی که نباید در آن سستی شود، نیز کسل گفته می شود.[4]

سستی از منظر قرآن

یکی از صفات ناپسندی که در وجود انسانها ریشه می دواند، سستی کردن است که می تواند در تمام مراحل زندگی فردی و اجتماعی انسانها مانند امور عبادی، دینی، نظامی، تعاملات اجتماعی و... رسوخ کرده، فرد و جامعه را با بحران مواجه گرداند، قرآن نیز در این باب با روشنگری و آگاهی بخشی سعی در ریشه کنی آن و به حرکت در آوردن  افراد نموده که به مهمترین آنها اشاره می شود .

عوامل سستی

1. نا آگاهی و غفلت:

یکی از علل سستی، عدم شناخت صحیح و غفلت می باشد، زیرا معمولاً افرادی که در عالم بی خبری و بی خیالی سیر می کنند، به آسانی در دام ها گرفتار شده و در اعتقادات و انجام فرائض، سست می گردند، لذا دین مبین اسلام برای جلوگیری از سست شدن بنیان های فردی و اجتماعی، تأکید بسیار زیادی بر تفکر در آیات الهی نموده و تدبّر نکردن در آیات را نکوهیده است تا خود و جایگاه خود را بشناسند و خود را از بند غفلت و جهل رهانیده، به سمت اهداف والا به حرکت در آیند:[5]

«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْكَ مُبارَكٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْباب‏ »[6]

«این كتابى است پر بركت كه بر تو نازل كرده‏ایم تا در آیات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند!»

خداوند در این آیه هدف از نزول قرآن را تدبّر در آن معرفی نموده تا سرچشمه اندیشه و مایه بیدارى وجدانها گردد و به نوبه خود حركتى در مسیر عمل بیافریند.[7]

یکی از صفات ناپسندی که در وجود انسانها ریشه میدواند، سستی کردن است که می تواند در تمام مراحل زندگی فردی و اجتماعی انسانها مانند امور عبادی، دینی، نظامی، تعاملات اجتماعی و... رسوخ کرده، فرد و جامعه را با بحران مواجه گرداند، قرآن نیز در این باب با روشنگری و آگاهی بخشی سعی در ریشه کنی آن و به حرکت در آوردن افراد نموده که به مهمترین آنها اشاره میشود

2. نبود انگیزه:

یکی از مهمترین عوامل جهش فکری و فرهنگی یک جامعه، داشتن انگیزه است، هر چه انگیزه قوی تر باشد، افراد جامعه با قدرت و اراده بیشتری قدم برداشته و در راه رسیدن به هدف، تلاش افزونتری به خرج می دهند ولی جامعه ای که از انگیزه بی‌بهره اند و یا انگیزه کافی برای آن ندارند، در آغاز و یا در اواسط راه، سست شده و حتی از رسیدن به هدف نیز پشیمان می گردند و نسبت به آن بی تفاوت می شوند، قرآن به خاطر ایجاد انگیزه برای تلاش و پرهیز از سستی، به انسان ها وعده زندگی جاوید در بهشت و استفاده از نعمت های بهشتی را داده و یا آنها را از عذاب های جاودان بیم داده[8] قرآن درمورد افرادی که از روی بی انگیزگی با مسائل برخورد می کنند می فرماید:

«وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُۆْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُون‏ »[9]

«وكسانى كه به آخرت ایمان ندارند از راه راست منحرفند »

افرادی که به معاد و زندگی جاوید ایمان ندارند، برای بدست آوردن بهشت و یا فرار از عذاب، انگیزه ای نداشته و لذا برای آن تلاش نکرده و دنبال امیال نفسانی خود می روند و از مسیر انسانیّت دور می گردند.

تفاوت عشق و هوس

3.هوس مداری:

یکی از بزرگترین عوامل سستی، هوس مداری است، چرا که هوسبازی، انسان را از تمام قیود آزاد کرده، لذا در واجبات دینی و وظایف انسانی سستی می نماید تا هوس خود را ارضاء کند که نتیجه آن چیزی جز سستی و به تبع آن، فروپاشی نظام خانواده، جامعه انسانی و دور شدن از مسیر سعادت نیست،[10] لذا قرآن در آیات متعدّدی به معرفی این پدیده پرداخته و صفات هوی پرستان را بیان نموده و مۆمنان را به دوری از آن توصیه نموده است:

«أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُون »[11]‏

«آیا دیدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اینكه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‏اى افكنده است؟! با این حال چه كسى مى‏تواند غیر از خدا او را هدایت كند؟! آیا متذكّر نمى‏شوید؟

خداوند در این آیه اشاره می کند که هوسبازی، قدرت "درك صحیح حقایق" را از انسان مى‏گیرد و پرده بر چشم و عقل آدمى مى‏افكند و لذا در انجام وظایف اصلی خود سستی میکند و از مسیر هدایت دور می گردد.[12]

سست ترین پناهگاه

از منظر قرآن کسانی كه غیر خدا را برمی گزینند به تار عنكبوت تکیه کرده و سست ترین پناهگاه ها را برای خود برگزیده اند و خداوند درباره این پناهگاه سست می فرماید:

«مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْكَبُوت‏ »[13]

«مثَل كسانى كه غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثَل عنكبوت است كه خانه‏اى براى خود انتخاب كرده در حالى كه سست‏ترین خانه‏هاى خانه عنكبوت است اگر مى‏دانستند

معبودهاى دروغین، نه سودى دارند و نه زیانى و نه در روز بیچارگى پناهگاه كسى هستند، لذا خداوند برای بیان شدّت سستی پناهگاه کفار و بی فایده بودن آن، آنها را به عنکبوت تشبیه نموده که برای حفاظت از خود خانه ای سست بنا کرده اند. خداوند با این مثل آنها را به وحشت می اندازد و به فکر فرو می برد.[14]

یکی از راههای نجات از سستی، توجه به درگاه خداوند و درخواست ثبات قدم از آن یگانه هستی می باشد

رابطه سستی در عبادت با ایمان

سستی در انجام فرائض الهی یکی از نشانه های بی ایمانی می باشد، چرا که نماز برترین عبادتى است كه خداى تعالى در آن ذكر و یاد آورى مى‏شود و اگر دل علقه و محبتى به پروردگار‏داشته و به او ایمان آورده بود، در توجه به سوى خدا دچار سستى نمى‏شد چون قلب به هر چه تعلق داشته باشد، دائماً به یاد او خواهد بود[15] و لذا خداوند در توصیف منافقین می فرماید:

«إِنَّ الْمُنافِقِین‏...إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‏ »[16]

«منافقان‏...هنگامى كه به نماز بر مى‏خیزند، با كسالت بر مى‏خیزند »

تقوا پله نخست عرفان عملی

رابطه سستی و تقوا

تقوى یك فضیلت نفسانیست که داراى مراتب بیشماری است ‏که مرتبه كامل آن استقامت در تقوى است و معنای این سخن این است که فرد متّقی هیچ گاه مرتکب گناه نشود و عهد شکنی نکند و در برابر ناگواریها صبر و بردبارى را از دست ندهد و سستی در اجرای وظائف، نشانه نقص در مراتب تقواست[17] و خداوند در این آیه استقامت در عهد را از تقوى شمرده است:[18]

«فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِین »‏[19]

«تا زمانى كه در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفادارى كنید، كه خداوند پرهیزگاران را دوست دارد

مفهوم مخالف آیه این است که خداوند پرهیز کاران حقیقی را دوست دارد چرا که آنان اهل استقامت در راه دین بوده و در امر دینداری هیچ سستی به خود راه نمی دهند.

راه درمان سستی

1.ریاضت و تهذیب نفس:

یکی از راه های درمان سستی این است که با ریاضت و تهذیب نفس به تقویت اراده بپردازیم.[20] در این باره می توان از دعا، صبر و توکل بهره برد:

الف. دعا:

یکی از راه های نجات از سستی، توجه به درگاه خداوند و درخواست ثبات قدم از آن یگانه هستی می باشد:[21]

«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا »[22]

«پروردگارا...قدم هاى ما را استوار بدار!..»

افرادی که به معاد و زندگی جاوید ایمان ندارند، برای بدست آوردن بهشت و یا فرار از عذاب، انگیزهای نداشته و لذا برای آن تلاش نکرده و دنبال امیال نفسانی خود می روند و از مسیر انسانیّت دور می گردند

ب. صبر:

یکی دیگر از راه های مبارزه با سستی، تقویت صبر است، چرا که صبر عبارت است از اینكه انسان در قلب خود استقامتى داشته باشد كه بتواند كنترل نظام نفس خود را در دست گرفته، دل خود را از تفرقه و فساد رأى جلوگیرى كند. [23]و لذا صابران آنهایى هستند كه در مصائب استقامت به خرج داده و از پا درنمى‏آیند و هجوم رنج ها و سختی ها پایشان را نمى‏لغزاند[24] و لذا خداوند مۆمنین را به صبر سفارش می نماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة »[25]

«... از صبر و نماز یارى جویید..»

ج. توکل:

توکل به خداوند، یکی از راه های غلبه بر سستی است که نشانه ایمان و سرّ موفقیت مۆمنان می باشد، چرا که یگانه مۆثر حقیقى او است و لذا خداوند در این آیه مسلمانان را به توكل ترغیب نموده و به آنان می آموزد كه در همه امور به آفریدگار باید اعتماد داشت و باید استقامت و موفقیّت را تنها از پروردگار خواست:[26]

«وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏ »[27]

«هر كس بر خدا توكّل كند، كفایت امرش را مى‏كند »

2. توجه به آثار استقامت:

یکی از راه های رهایی از سستی، توجه نمودن به آثار استقامت می باشد:

« وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا »[28]

«اینكه اگر آنها [جنّ و انس‏] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مى‏كنیم

طبق این آیه استقامت بر ایمان و تقواست که مایه وفور نعمت مى‏شود، لذا اگر کسی به برکات استقامت توجه نماید مطمئناً دست از سستی برداشته و به تلاش و مقاومت رو می آورد.

پی نوشت ها:

[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات فی غریب القرآن،  ص 887

[2]. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فیكلمات القرآن الكریم،  ج‏13، ص 214

[3]. مفردات فی غریب القرآن، ص 637

[4]. مفردات فی غریب القرآن، ص 711

[5]. مطهری، مرتضی؛ انسان در قرآن، ص 53 تا 59

[6]. ص/29

[7]. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، ج‏19، ص 268

[8]. مترجمان، تفسیر هدایت، ج‏8 ص 215

[9]. مۆمنون‏/74

[10]. ترجمه المیزان، ج‏13، ص 120

[11]. جاثیة/23

[12]. تفسیر نمونه، ج‏21، ص 266

[13] عنکبوت/41

[14]ترجمه المیزان، ج‏16، ص 194

[15] ترجمه المیزان، ج‏5، ص 190

[16] نساء/ 142

[17]. حسینیهمدانی، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان، تحقیق: بهبودی، محمدباقر، ج‏3، ص 156و 155

[18]. ترجمه المیزان، ج‏9، ص 251

[19]. توبه‏/ 7و 8

[20].جوادی آملی، عبد الله؛ مراحل اخلاق در قرآن، تنظیم: علی اسلامی، چاپ دوم،ص187و 188

[21].مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، ج‏5، ص 72

[22]. آل‏عمران‏/ 147

[23] ترجمه المیزان، ج‏1، ص 229

[24] ترجمه المیزان، ج‏11، ص 142

[25] بقرة/ 45

[26] انوار درخشان، ج‏3، ص 180

[27] طلاق/ 3

[28] جن/ 16

بخش قرآن تبیان


منبع :

سایت حوزه ، مقاله  محمد مۆذنی