تبیان، دستیار زندگی
در مقالات گذشته به شرح سه تمدن سومر، اکد و سومریان نو از تمدن های بین النهرین پرداخته شد. تمدن بابل چهارمین تمدن در این میان است که در این نوشتار مورد تحلیل قرار می گیرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر و تمدن بابلی ها

تمدن حمورابی


در مقالات گذشته به شرح سه تمدن سومر، اکد و سومریان نو از تمدن های بین النهرین پرداخته شد. تمدن بابل چهارمین تمدن در این میان است که در این نوشتار مورد تحلیل قرار می گیرد.


هنر و تمدن بابلی ها

اویل هزاره سوم و اویل هزاره دوم پیش از میلاد، دوران بلوا در بین النهرین بود، چراکه دولت- شهرها عمدتا بر سر دسترسی به آب با یکدیگر می جنگیدند. پس از این دوران این منطقه برای بیش از 300 سال ، تحت حکومت سلسله بابلی متحد شد. در دوران حکومت مهمترین پادشاه این سلسله ، یعنی " حمورابی" ( Hammurabi)  ، از 1792 تا 1750 پیش از میلاد، شهر بابل به اهمیتی که شهر اور برای اکدیان داشت ، رسید.

حمورابی با تلفیق مهارت نظامی و احترامی عمیق نسبت به سومری ها ، خود را به عنوان " شبان برگزیده ی" خدای " شمش" ( خدای خورشید) معرفی کرد و هدفش را " ایجاد عدالت در این سرزمین و از بین بردن بدی ها و زشتی ها" قرار داد " تا نه قوی بر ضعیف ستم کند و نه ضعیف ، قوی را تحت فشار قرار دهد".

در دوران حکومت " حمورابی" و جانشینان او ، بابل به مرکز فرهنگی سومر تبدیل شده و این جایگاه را برای هزار سال ، حتی پس از حذف قدرت سیاسی اش، حفظ کرد.

لوح حمورابی

حمورابی بیش از هرچیز به خاطر قوانین و دستوراتی که وضع کرده مشهور است. این دستورات از جمله نخستین مجموعه قوانین مکتوب ، حکاکی شده بر سنگی از بازالت سیاه به ارتفاع تقریبی دو متر، است. مانند سنگ یاد بود پیروزی " نارامسین" ، عیلامی ها این سنگ را نیز به شوش منتقل کردند.

این سنگ نگاره در کشفیات اوایل قرن بیستم از منطقه شوش توسط" دمورگان" کشف و به موزه لور منتقل شد و امروزه کپی این اثر شگفت انگیز در موزه ایران باستان تهران، واقع در خیابان 30 تیر موجود می باشد.

حمورابی بیش از هرچیز به خاطر قوانین و دستوراتی که وضع کرده مشهور است. این دستورات از جمله نخستین مجموعه قوانین مکتوب ، حکاکی شده بر سنگی از بازالت سیاه به ارتفاع تقریبی دو متر، است. مانند سنگ یاد بود پیروزی " نارامسین" ، عیلامی ها این سنگ را نیز به شوش منتقل کردند.این سنگ نگاره در کشفیات اوایل قرن بیستم از منطقه شوش توسط" دمورگان" کشف و به موزه لور منتقل شد و امروزه کپی این اثر شگفت انگیز در موزه ایران باستان تهران، واقع در خیابان 30 تیر موجود می باشد.

لوح حمورابی شامل 3500 خط از حروف خط میخی اکدی است که با شرحی از معابدی که " حمورابی" بازسازی کرده آغاز می شود. سپس قسمت اعظم متن نوشته شده که شامل 278 ماده است که به مسائل مربوط به قوانین تجارت و مالکیت، موضوعات داخلی و ضرب و جرح بدنی اختصاص یافته و مجازات خاطی را مشخص کرده است.

از نکات جالب توجه در این لوح می توان به اصل " چشم در برابر چشم" اشاره کرد که بعدها در تورات نیز بدان اشاره شده است. در خاتمه متن با ستایش حمورابی به عنوان بانی صلح پایان می یابد.

در بالای این سنگ ، تصویر حمورابی به صورت نقش برجسته کار شده است که ایستاده و دستانش را در برابر شمش که بر تخت نشسته و از شانه هایش نور خورشید ساطع می شود، به نشانه سلام از هم گشوده است.

هنر و تمدن بابلی ها

خدای خورشید دستانش را که حلقه طناب و چوب پادشاهی در آن است به پیش آورده؛ این ژست دو مشخصه ترکیب بندی تصویر و هدف ضمنی این دو شخصیت اصلی را تلفیق می کند. این تصویر نمونه ای دیگر از " صحنه های پیش در آمد" است که بر مهرهای استوانه ای یافت می شود که در آن ها یک الهه ی انسان را در حالی که دستانش در برابر یک پیکره ی نشسته ی خداگونه گشوده شده و او را شکر می کند، هدایت می کرده است.

اگرچه حمورابی خود فردی مستدعی است، به نظر می رسد به واسطه مقدس احتیاج نیست و این نشان از ارتباط خاص او با خدای خورشید دارد. با اینکه این تصویر نزدیک به چهار قرن بعد از پیکره های " گودئا" ساخته شده است ، اما هم از نظر سبک و هم به لحاظ روش کار به آن ها شباهت دارد. به واسطه برجسته کاری ظریف، هنرمند مجسمه ساز توانسته گِردی چشم ها را طوری پرداخت کند که گویی " حمورابی" و " خدای شمش " به یکدیگر خیره شده اند. همچنین این نقش برجسته شباهت هایی نیز به برجسته کاری های دوران اکدی دارد. به عنوان نمونه می توان به بکارگیری دید آمیخته در هر دو دوران اشاره کرد.

از موارد قابل توجه دیگر در این لوح، استفاده از پرسپکتیو مقامی است؛ اندازه ی کوچک تر " حمورابی" در برابر خدای " شمش" ، نشان دهنده جایگاه وی به عنوان " شبان" و نه در مقام خدا است. ترکیب بندی متقارن و سطوح سیقل خورده ، به بازنمایی قدرت مقدسِ مقدر شده می انجامد که همسو با سنت های بین النهرینی است.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع:

تاریخ هنر جانسن/ سرمترجم: دکتر سجودی