تبیان، دستیار زندگی
مسلماً کسانی که دنیشان را بخش بخش کردند، و گروه گروه شدند، تو را هیچ پیوندی با آنان نیست، کار آنان فقط با خداست، سپس به اعمالی که همواره انجام می دادند، آگاهشان می کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از چه چیز باید گریخت؟


به طور کلّى از آیات و روایات و آثار اسلامى استفاده مى‏شود که انسان باید از دو چیز و هر چه وابسته به آن دو چیز است سخت گریزان باشد:

1- از همنشینى با گناهکار و فاسدى که امید بازگشت و توبه به او نمى‏رود از آنجا که نشست و برخاست با این افراد مانع راه رشد و کمال انسانى است، باید تا سر حدّ ریشه کن شدن ارتباط، با او به مبارزه برخاست.

2- آنچه از دیدگاه قرآن و اخبار به عنوان گناه و امر حرام معرّفى شده است.


گناه

در اینجا به بخشى از آیات و روایاتى که مربوط به این دو واقعیّت است اشاره مى‏کنیم:

هوسرانان‏

«وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِىٌّ وَلَا شَفِیعٌ وَإِن تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لَایُۆْخَذْ مِنْهَا أُولئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُوا بِمَا کَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِن حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْفُرُونَ» (انعام/70)

و کسانى که دینشان را بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنیا آنان را فریفت، و اگذار و [مردم را] با قرآن اندرز ده؛ که مبادا کسى [در روز قیامت‏] به [کیفر] آنچه [از گناهان‏] مرتکب شده [از رحمت و ثواب‏] محروم ماند [و به هلاکت سپرده شود] و او را جز خدا سرپرست و یاور و شفیعى نباشد و اگر [براى رهایى‏اش از عذاب‏] هر گونه عوض و فدیه‏اى بدهد از او پذیرفته نشود. آنانند که به سبب آنچه [از اعمال زشت‏] مرتکب شده‏اند [از رحمت و ثواب‏] محروم مانده [و به هلاکت سپرده شده‏] اند و به خاطر آن که همواره [به آیات الهى‏] کفر مى‏ورزیدند براى آنان نوشابه‏اى از آب جوشان و عذابى دردناک است.

آرى، بنابر دستورى که خداوند در این آیه به پیامبرش داده است مردم مۆمن و عارفان باللّه، باید بااین‏گونه مردم که دین خدا را به مسخره گرفته‏اند قطع رابطه کنند و از این بى‏خردانِ بى‏خبر، بگریزند و با آنان هیچ‏گونه معاشرتى نداشته باشند و به هنگام مبارزه- بنا به دستور قرآن در هر عصرى- تا ریشه‏کن شدن آنان به جهاد برخاسته و راه الهى را از لوث وجود اینان پاک کنند.

مسلماً کسانی که دنیشان را بخش بخش کردند، و گروه گروه شدند، تو را هیچ پیوندی با آنان نیست، کار آنان فقط با خداست، سپس به اعمالی که همواره انجام می دادند، آگاهشان می کند.

ملّت اسلام بعد از پنج قرن تجربه، باید به این نتیجه رسیده باشد که از یهود و نصارى و کفّار و به تعبیر روشن‏تر از غرب و شرق جز زیان چیزى عایدش نشده و نمى‏شود؛ بنابراین امروز، روز دوستى و ارتباط با آنان نیست، بلکه روز مبارزه و ریشه‏کن کردن وجود پلید آنان از سر راه بشریّت است

فریب عارفان به ظاهر عابد را نخوریم!

مسلم گروهى‏هایى که به عنوان قطب و درویش و فقیر الى اللّه، اعلام موجودیّت مى‏کنند- که تشکیل دهندگان سلطنت و شاهنشاهى و دربارهاى کثیف و عمودهاى حکومت‏هاى خائنانه بوده و هستند و حتّى در قالب اقطاب و به گفته خودشان فقرا، مقاصد شوم و پلید خود را عملى مى‏کنند- مورد تایید اسلام نبوده وفریب خورده‏گان در مسیر ضلالت و گمراهى به سر مى‏برند.

اینان قطب برنامه‏هاى شیطانى بوده و ذره‏اى از عرفان اسلامى را نچشیده بلکه گرگانى در لباس میش و به فرموده پروردگار عالم در حدیث قدسى‏ «قطّاع طریق» بندگان حق بودند.

عارف واقعى و سر حلقه عارفان حقیقى و قطب عرفان و هدایت، وجود مقدّس مولى الموحّدین، امام العارفین، امیرالمۆمنین علیه السلام است که قسمتى از تمام عمرش را با قلدران و گردنکشان و سازندگان دربار و پایه‏گذاران شاهى و سلطنت و زورمداران و مانعان راه خدا، با سرسختى هرچه تمام‏تر مبارزه و جان شیرین خود را در این راه که راه خدا بود، در محراب عبادت نثار کرد و چه وقیحند آنان که آلوده به گناه و یار گناهکارند، آن‏گاه خود را عارف و درویش و وابسته به مولا مى‏دانند!!

تفرقه اندازان‏

«إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِى شَىْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ» (انعام، 159).

مسلماً کسانى که دینشان را بخش بخش کردند، و گروه گروه شدند، تو را هیچ پیوندى با آنان نیست، کار آنان فقط با خداست، سپس به اعمالى که همواره‏ انجام مى‏دادند، آگاهشان مى‏کند.

مسخره

مسخره‏کنندگان‏

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوا وَلَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ وَاتَّقُوا اللّهَ إِن کُنتُم مُۆْمِنِینَ‏» (مائده، 57)

اى مۆمنان! کسانى که دین شما را مسخره و بازیچه گرفته‏اند، چه از اهل کتاب و چه از کافران، سرپرستان و دوستان خود مگیرید و اگر مۆمن هستید از خدا پروا کنید.

ملّت اسلام بعد از پنج قرن تجربه، باید به این نتیجه رسیده باشد که از یهود و نصارى و کفّار و به تعبیر روشن‏تر از غرب و شرق جز زیان چیزى عایدش نشده و نمى‏شود؛ بنابراین امروز، روز دوستى و ارتباط با آنان نیست، بلکه روز مبارزه و ریشه‏کن کردن وجود پلید آنان از سر راه بشریّت است.

ظاهرفریبان‏

«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ لَا یَحْزُنکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِى الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُۆْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَمْ تُۆْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَن یُرِدِ اللّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللّهِ شَیْئاً أُولئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللّهُ أَن یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِى الدُّنْیَا خِزْىٌ وَلَهُمْ فِى الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (مائده 41).

و اگر پیمان هایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویی گشودند، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را [نسبت به پیمان هایشان] هیچ تعهدی نیست، باشد که [از طعنه زدن و پیمان شکنی] باز ایستند.

عارف واقعى و سر حلقه عارفان حقیقى و قطب عرفان و هدایت، وجود مقدّس مولى الموحّدین، امام العارفین، امیرالمۆمنین علیه السلام است که قسمتى از تمام عمرش را با قلدران و گردنکشان و سازندگان دربار و پایه‏گذاران شاهى و سلطنت و زورمداران و مانعان راه خدا، با سرسختى هرچه تمام‏تر مبارزه و جان شیرین خود را در این راه که راه خدا بود، در محراب عبادت نثار کرد و چه وقیحند آنان که آلوده به گناه و یار گناهکارند، آن‏گاه خود را عارف و درویش و وابسته به مولا مى‏دانند!!

اى پیامبر! کسانى که در کفر مى‏شتابند تو را غمگین نسازند، چه آنان که به زبانشان گفتند: ایمان آوردیم و دل‏هایشان ایمان نیاورده، و چه آنان که یهودى‏اند که به شدت شنونده دروغند [با آن که مى‏دانند دروغ است‏] و به شدت گوش به فرمان گروهى دیگرند که [از روى حسد و کبر] نزد تو نیامده‏اند. [آن گروهى که‏] کلمات [خدا] را پس از استوارى در جایگاه‏هایش تحریف مى‏کنند، [و معناى حقیقى‏اش را تغییر مى‏دهند و به مقلّدان و مطیعان بى‏سواد خود] مى‏گویند: اگر [از طرف پیامبر اسلام‏] احکام [و فرمان‏هایى مطابق میل ما] به شما ابلاغ کردند بپذیرید، و اگر آن را [مطابق میل ما] ابلاغ نکردند [از آن‏] بپرهیزید. و کسانى که خدا عذاب [و رسوایى و ذلت‏] شان را بخواهد، تو هرگز نمى‏توانى چیزى از عذاب خدا را از آنان برطرف کنى. اینانند کسانى که خدا نخواسته دل‏هایشان را [از آلودگى‏] پاک کند؛ براى آنان در دنیا خوارى و رسوایى، و در آخرت عذابى بزرگ است.

در این آیه دورى گزیدن از منافقان و جاسوسان پلید و متکبّران آلوده و هرکس با راه خدا و پیامبر مخالفت داشته و موجودیّتش به زیان امت اسلامى است، خواسته شده است.

ارتباط با اینان، انسان را دچار خسارت دنیا و عذاب آخرت خواهد کرد و کسى که ترس و بیم از خسارت در دنیا و عذاب در آخرت دارد، از چنین پلیدانى گریزان و با ایشان کاملًا بى‏ارتباط است.

پیمان

پیمان شکنان سُست عهد

«وَإِن نَکَثُوا أَیْمَانَهُم مِن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِى دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ» (توبه، 12)

و اگر پیمان‏هایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویى گشودند، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را [نسبت به پیمان‏هایشان‏] هیچ تعهدى نیست، باشد که [از طعنه زدن و پیمان شکنى‏] بازایستند.

کفر پدر و مادر

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الإِیمَانِ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِنکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (توبه 23)

اى اهل ایمان! اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنان را دوستان و سرپرستان خود مگیرید و کسانى از شما که آنان را دوست و سرپرست خود گیرند، هم اینانند که ستمکارند.

منکران معاد

«قَاتِلُوا الَّذِینَ لَایُۆْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّى‏ یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ» (توبه، 29)

با کسانى از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمى‏آورند، و آنچه را خدا و پیامبرش حرام کرده‏اند، حرام نمى‏شمارند، و دین حق را نمى‏پذیرند، بجنگید تا با دست خود در حالى که [نسبت به احکام دولت اسلامى‏] متواضع و فروتن‏اند، جزیه بپردازند.

راستى این آیه با چه موضع محکمى تکلیف ملّت اسلام را در برابر یهودى‏ها و نصرانى‏ها به خصوص جانیان اروپا و آمریکا و اسرائیل معلوم مى‏کند این ملّت اسلام است که باید با تمام قدرت با تکیه بر اللّه تکلیف خود را، بنابر فرموده خدا در این آیه، با دشمنان خدا معلوم کند.

و خدا لعنت کند آن خائنانى که تحت عنوان سردمداران ممالک اسلامى علیه اسلام و مردم مسلمان با این آدمخواران سازش کردند، اگر اینان ایمان به خدا و حساب قیامت داشتند، نه این که با آنان دوستى نمى‏کردند؛ بلکه در برابر آنان از اسلام و ملّت مظلوم اسلام دفاع مى‏کردند.

امام صادق علیه السلام درباره واقعیّت و نتیجه خوف عارفان فرموده: وَ دَلیلُ الخَوْفِ الهَرَبُ، دلیل و نشانه این که دل عارف را ترس از خدا احاطه کرده دورى او از اهل معاصى و آلودگان به کفر و فسق ونفاق وعهدشکنى، و نیز دورى از معاصى شخصى و آنچه خدا از آن نهى فرموده است، مى‏باشد

منافقان دو رو

«الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ* وَعَدَ اللّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِىَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ » (توبه، 67- 68)

مردان و زنان منافق همانند و مشابه یکدیگرند، به کار بد فرمان مى‏دهند و از کار نیک باز مى‏دارند و از انفاق در راه خدا امساک مى‏ورزند، خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را [از لطف و رحمت خود] محروم کرد؛ یقیناً منافقانند که فاسق‏اند.* خدا آتش دوزخ را به مردان و زنان منافق و کافران وعده داده، در آن جاودانه‏اند، همان براى آنان بس است و خدا لعنتشان کرده و براى آنان عذابى پایدار است.

وظیفه عارف واقعی چیست؟

از این نمونه آیات، در قرآن مجید فراوان است که استفاده مى‏شود: عارف موظف است در درجه اوّل چهره‏هاى ناپاکى که در قرآن معرفى شده‏اند بشناسد و به وظیفه الهى خود عمل کند. اگر وظیفه‏اش گریز از آنهاست بگریزد که این گریختن بر مبناى ترس از خدا است و اگر مسئولیّتش کارزار با آنان است، در راه جهاد قدم بگذارد و شرّ آنان را از راه خدا بردارد و توجّه کند که امام صادق علیه السلام درباره واقعیّت و نتیجه خوف عارفان فرموده: وَ دَلیلُ الخَوْفِ الهَرَبُ، دلیل و نشانه این که دل عارف را ترس از خدا احاطه کرده دورى او از اهل معاصى و آلودگان به کفر و فسق ونفاق وعهدشکنى، و نیز دورى از معاصى شخصى و آنچه خدا از آن نهى فرموده است، مى‏باشد.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


منبع:

شیخ حسین انصاریان/ کتاب عرفان اسلامی