تبیان، دستیار زندگی
گناه فرمولها را تغییر مى دهد و اسباب ظاهرى را بى اثر مى سازد. قرآن به ما مى فهماند كه غیر از اسباب ظاهرى، اسباب دیگرى نیز وجود دارد كه ارتباط آنها با مسبّباتشان براى ما محسوس نیست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش گناه در محرومیّت از روزى


گناه فرمولها را تغییر مى دهد و اسباب ظاهرى را بى اثر مى سازد. قرآن به ما مى فهماند که غیر از اسباب ظاهرى، اسباب دیگرى نیز وجود دارد که ارتباط آنها با مسبّباتشان براى ما محسوس نیست .


گناه

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سفارش خود به ابوذر می فرماید: ‌«یا اباذرّ؛ ان الرجل لیحرم رزقه بالذّنب یصیبه»

اى ابوذر؛ چه بسا شخصى که به سبب گناهى که مى کند، از روزى مقرّر شده اش، محروم مى گردد.

این بیان دیگرى است، براى توجه دادن به آثار بدى که گناه در این دنیا براى انسان در بردارد و محرومیت هایى که از گناه ناشى مى گردد.

به حسب تفاوت معرفت ها، در روایات و مواعظ با هر کسى به زبانى سخن گفته مى شود: اگر کسى به مقام محبت نایل گردیده، به او گفته مى شود: تو چه عاشقى هستى که با معشوق خویش مخالفت مى کنى؟ عاشق همواره تلاش مى کند که پى ببرد معشوقش از او چه مى خواهد، تا آن را انجام دهد و از چه چیزى بدش مى آید تا آن را ترک کند؛ چگونه ممکن است که محبوب انسان صریحاً به او بگوید: این کار را انجام بده و فلان کار را ترک کن و او مخالفت کند! براى کسانى که بهره اى از محبت خداوند متعال و اولیاى او دارند، این بهترین شیوه براى بازداشتن آنها از گناه است.

باید کسانى را که دوستار اهل بیت هستند، توجه داد که منفورترین کارها نزد ائمه(علیهم السلام) گناه است. گناه همانند مردار گندیده است و کسانى که چشم بینا و حس قوى باطنى دارند، بوى تعفن آن را از دور درک مى کنند حال محب اهل بیت که مى خواهد به آنها نزدیک شود، چطور خود را به چیزى آلوده مى کند که موجب تنفر آنها مى گردد؟

اگر کسى بخواهد به دیدار دوستش برود، از دهن و بدنش بوى بد را دفع مى کند و خود را تمیز و معطر مى سازد، تا دوستش از او آزرده نگردد. گناه موجب تعفن و آلوده گشتن وجود ما مى شود. اگر ما اهل بیت(علیهم السلام) را دوست مى داریم و مى خواهیم با آنها ارتباط داشته باشیم، باید روحمان را از آلودگى ها پاک سازیم، تا آنها براى

ارتباط با ما رغبت پیدا کنند. پس راه پرهیز دادن افرادى که به محبت خدا و اهل بیت دست یافته اند، برانگیختن احساس محبت آنهاست.

در مناجات محبان، مناجات نهم از «مناجات خمس عشرة» مى خوانیم:

«إِلهى مَنْ ذَا الَّذى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتَک فَرامَ مِنْک بَدَلا»؛ اى خداى من، کیست که شیرینى محبت تو را چشید و غیر تو را برگزید؟

گاهى ارتکاب گناه موجب مى شود انسان از انجام عبادتى محروم گردد: در روایتى آمده است که ممکن است انسان در اثر گناه به نماز شب موفق نشود، گرچه سعى مى کند و خود را آماده مى سازد که سر ساعت از خواب برخیزد، ولى یا از خواب بر مى خیزد و سستى و تنبلى مانع مى گردد، یا اصلا از خواب بر نمى خیزد. پس سلب توفیق عبادت نیز از جمله عقوبت هاى گناه است.

اگر کسانى به آن حد از محبت دست نیافته اند که عشق به خدا و ائمه معصومین(علیهم السلام) از گناه بازشان دارد، باید آنها را از پیامدها و عواقب گناه ترساند. عذابها، محروم گشتن از سعادت و بهشت، آثار شوم دنیوى و اُخروى گناه را برشمرد. آنچه انسان را به کارى وادار و از کارى باز مى دارد، «خوف و رجاست» امید به اینکه به منفعتى برسد و یا از ضررى دور ماند. پس بهترین و نزدیکترین راه براى هدایت انسان، توجه دادن او به آثار شوم گناه، در دنیا و آخرت است. حال اگر ایمان کسى به آخرت ضعیف بود، بهترین راه براى بازداشتن او از گناه، ذکر آثار دنیوى گناه است. همین روشى که پیامبر در این بخش پى گرفته اند؛ چون عده اى آخرت را دور مى بینند، با اینکه بر اساس بینش اسلامى آخرت نزدیک و در دسترس است؛ چنانکه خداوند مى فرماید:

«إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً. وَ نَریهُ قَریباً»(معارج/7 6)؛ این مردم غافل و کافر آن روز را دور مى بینند، و ما آن را نزدیک مى بینیم.

از جمله ضررهاى دنیوى گناه، محروم گشتن از روزى است. از جمله مصادیق روزى رزق، خوراک و پوشاک است.

در روایات فراوانى آمده است که خداوند متعال براى هر جنبده اى رزقى مقدر فرموده است و این تقدیر گاهى تقدیر حتمى و گاهى معلّق است؛ یعنى بر اثر برخى اعمال کم یا زیاد مى شود. برخى اعمال خیر موجب زیاد شدن روزى و برخى اعمال شر موجب کم شدن آن مى شوند.

اگر ما بدانیم رزقى که براى ما مقرر شده است و گاهى با تلاش به دست مى آید و گاهى بدون تلاش خداوند به ما ارزانى مى کند به سبب گناه از ما گرفته مى شود، کمتر به دنبال گناه مى رویم.

گناه زنجیر

گناه در زنجیره علت ها

گناه فرمولها را تغییر مى دهد و اسباب ظاهرى را بى اثر مى سازد. قرآن به ما مى فهماند که غیر از اسباب ظاهرى، اسباب دیگرى نیز وجود دارد که ارتباط آنها با مسبّباتشان براى ما محسوس نیست. قرآن مى فرماید:

«وَ ما أَصابَکمْ مِنْ مُصیبَة فَبِما کسَبَتْ أَیْدیکمْ ...»( شورى / 30) ؛ آنچه از رنج و مصایب به شما مى رسد، دست آورد اعمال زشت خود شماست.

در واقع در جهانى که نظام «علىّ و معلولى» بر آن حاکم است، نمى توان هیچ پدیده اى را بى علت شمرد و از طرف دیگر نمى توان مصیبت ها را به خداوند متعال که خیر محض است نسبت داد؛ پس این انسان است که مصیبت ها را به خود متوجه مى سازد.

آیات قرآن مبیّن این واقعیت است که بسیارى از مصیبت ها و محرومیت ها از گناه ناشى مى گردد، چنانکه اعمال نیک و تقوا موجب سرازیر گشتن برکات و نعمت ها مى شود:

«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ» ؛ اگر مردم شهرها ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى ساختند، درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنان مى گشودیم.

در برخى موارد رابطه گناه با مصیبتى که از آن ناشى مى گردد، کم و بیش، قابل درک است، مثل اینکه گاهى گناهانى برخى از بیمارى ها را در پى دارد؛ ولى این رابطه در همه موارد محسوس نیست: گاهى آثارى بر گناه مترتب مى گردد که براى انسان قابل درک نیست: رزقى آماده مى گردد و بناگاه انسان از آن محروم مى گردد. حال این رزق را از خوراکى ها به چیزهاى دیگر نیز توسعه دهید؛ چرا که همه نعمت ها رزق هستند: خانه رزق است، ماشین رزق است و هر چیز دیگرى که انسان از آن استفاده مى کند رزق است؛ محرومیت از اینها، در بسیارى موارد، به جهت ارتکاب گناه مى باشد.

باید رزق را به رزقهاى معنوى نیز توسعه داد، چون هرچه موجب تکامل روح ما مى شود، آن هم رزق است: علم و ایمان نیز رزق هستند، توفیق عبادت نیز رزق است.

حتى از حرف مباحى که فایده ندارد دورى گزین، چون نیرو و انرژى خود را بیهوده صرف کرده اى و همین طور، رفته رفته، به مشتبهات و مکروهات و در نهایت به محرمات و گناهان کبیره کشانده مى شوى: مگر بین حرف زدن درباره دیگران تا غیبت آنها چقدر فاصله است؟

گاهى ارتکاب گناه موجب مى شود انسان از انجام عبادتى محروم گردد: در روایتى آمده است که ممکن است انسان در اثر گناه به نماز شب موفق نشود، گرچه سعى مى کند و خود را آماده مى سازد که سر ساعت از خواب برخیزد، ولى یا از خواب بر مى خیزد و سستى و تنبلى مانع مى گردد، یا اصلا از خواب بر نمى خیزد. پس سلب توفیق عبادت نیز از جمله عقوبت هاى گناه است.

به هر جهت توجه به نتایج شوم گناه از جمله عواملى است که مى تواند انسان را از گناه باز دارد: اینکه بیندیشد، گناه او تلاشهاى اقتصادى اش را بى ثمر کرده، او را از رزقش محروم مى کند.

پاسدارى زبان و دورى از کارهاى بیهوده

«یا اباذرّ؛ دع ما لست منه فى شىء و لا تنطق فى ما لا یعنیک و اخزن لسانک کما تخزن ورقک»

اى ابوذر؛ هرچه را که در آن تو را بهره نیست ترک کن و به سخنى که فایده به حال تو ندارد، لب مگشا و زبان خود را مانند پول خود که در حفظ آن مى کوشى نگهدارى کن.

انسان باید روى زبان خود، حساس باشد، سعى کند از حرفهاى مباح نیز دورى گزیند؛ چون گاهى یک کلمه از دهان صادر مى شود و نتایج بدى در دنیا و آخرت بر آن بار مى گردد. اینکه زیاد در روایات سفارش شده که زبان خود را نگه دارید، حرفى که لازم نیست و یا به شما مربوط نیست نزنید، براى این است که گاهى انسان نمى تواند زبانش را کنترل کند و به دروغ، غیبت و مسخره کردن دیگران و سایر آفات زبان مبتلا مى گردد. از این جهت برخى بزرگان اهتمام زیادى داشتند که حتى المقدور سکوت کنند.

حتى از حرف مباحى که فایده ندارد دورى گزین، چون نیرو و انرژى خود را بیهوده صرف کرده اى و همین طور، رفته رفته، به مشتبهات و مکروهات و در نهایت به محرمات و گناهان کبیره کشانده مى شوى: مگر بین حرف زدن درباره دیگران تا غیبت آنها چقدر فاصله است؟ بین حرف زدن مباح با (غیبت) گناه کبیره اى که از هفتاد زناى با محارم، آن هم در خانه کعبه، زشت تر است، فاصله اى نیست و ما کم کم این فاصله را از بین مى بریم و به آن گناه مبتلا مى گردیم.

فرآوری : محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : کتاب ره توشه ج1،آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.