قالب های شعر فارسی
در ادبیات فارسی، اشعار به سبب نبودن فن تئاتر و نمایش مطابق شعر یونان و رم تقسیم نمی شود، بلکه در شعر فارسی یک نوع آزادی و وسعت خیال در عین یکنوع حد و رسم خاص موجود است.
مثلاً به جای «کمدی» در ایران «هجا» با اشعار عشقی و دور از نزاکت- که مخصوصاً در عهد قدیم بسیار متداول بوده است- دیده می شود، و به جای «درام» اشعار وصفی به تفصیل، از قبیل اشعار رزمی و مثنویات عاشقانه پیدا شده، و در عوض «تراژدی» قصاید مرثیه، با ضمن مثنویات، داستانهای محزون دیده شده و همچنین در مقابل اشعار غنایی (لیریک) غزلیات یا مثنویات عشقی و در مقابل شعر وصفی، بهاریه و خزانیه و شرح شکار و جنگ و در ضمن قصاید می آید.
اما چنانکه گفتیم، تمام این مواضیع در حدود معین محدود می باشد، یعنی مجموع اشعار فارسی از حدود ششگانه ذیل بیرون نیست:
1- بیت
2- دو بیتی و رباعی
3- غزل
4- قصیده
5- قطعه
6- مثنوی
بیت:
یعنی دو لخت شعر که روی هم یک بار خوانده شود، و یا یک لخت شعر که در وسط سکوت پیدا کند، و این تک بیتها غالباً به وزن خاصی در عروض که از منشعبات هزج مثمن و از نوع «رباعی» است گفته می شده و حالیه گفتن «بیت» معمول نیست.
دوبیتی: چهار لخت شعر است که دو بیت حساب می شود، و هر چهار لخت یا سه تای آنها قافیه دارد و در بحر خاصی است- همچنین رباعی که از بحر خاص دیگری است- و مضمون این نوع از شعر، عاشقانه و فلسفی، یا در اخلاق، یا در هجو، یا در مدح است و دو قسمت مضامین اخیر بعداً الحاق شده و کمتر از سه قسم اول است.
غزل:
که از هفت یا نه یا یازده بیت تجاوز نمی کند، مختص به عشق و شکایت از اوضاع و گاهی فلسفه و تصوف است.
قصیده: مختص به مدح، یا هجو، یامرثیه، یا شکایت شاعر، یا مفاخره است و بعداً قصاید مذهبی و سیاسی بر آن علاوه شد. قصیده مانند غزلی است که از یازده بیت تا هزار بیت به یک وزن و قافیه گفته شده باشد و مسمط و ترجیع بند ومستزادها، جزء قصاید محسوب می شوند. و اعراب مثنویات را هم قصیده می نامیده اند.
قطعه:
یک پاره از قصیده است که دارای مطلع نباشد- مطلع: شعر اول قصیده و غزل را گویند که هر دو مصرع قافیه دارد و قطعه آن را فاقد است.
مثنوی: تک بیتی هایی است به یک وزن که در هر یک قافیه عوض می شود و خاص داستانها از رزم و عشق یا حکایات فلسفی و عرفانی (تصوف) است.