تبیان، دستیار زندگی
یادمان باشد اگر ناتوان ترین ،فقیر ترین و ضعیف ترین هم باشیم راه بندگی باز است ،همان راهی که برایش خلق شده ایم می توانیم به پیش برویم و ببینیم چگونه درهای دیگر هم گشوده می شود......واجب است که در صرف عمر بخیل بود ،عمر را فدای هیچ چیز نکنیم همه دنیا برای من
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بخل ورزیدن بر عمر خویش


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به ابوذر می فرمایند: «یا اباذرّ؛ کن على عمرک اشحّ على درهمک و دینارک» ؛ اى ابوذر؛ بر عمر خویش بخیل تر از درهم و دینارت باش.


عمر

این روزها مردم خیلی حسابگر شده اند هزینه های بالای زندگی بسیاری از ما را مجبور می کند مدام در حال حساب و کتاب باشیم که با مقدار پولی که داریم تا آخر برج دوام بیاوریم و ماه ها می گذرند و سال می شوند و می روند و ما هنوز حساب کتاب می کنیم اما متأسفانه هرگز به یک بینش اقتصادی و اصولی درست و حسابی نمی رسیم که در این حساب و کتاب ها کمی عاقلانه تر فکر کنیم و داشته های مهم و قیمتی را فدای مطاع بنجل دنیا نکنیم .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به ابوذر می فرمایند: «یا اباذرّ؛ کن على عمرک اشحّ على درهمک و دینارک» ؛ اى ابوذر؛ بر عمر خویش بخیل تر از درهم و دینارت باش.

اگر کسى با زحمت و تلاش فراوان پولى فراهم ساخت، آیا آن را به آسانى در اختیار دیگرى قرار مى دهد؟ از آنجا که براى تهیه آن زحمت فراوان کشیده است، مفت از دست نمى دهد و قدر آن را مى داند. در مقابل ممکن است، بدون احساس اندکى زیان، ساعت ها عمر خود را در راه باطل صرف کند. به عبارت دیگر ممکن است، ما در صرف مالمان بخیل باشیم، اما در صرف عمر خود بخیل نیستیم؛ با اینکه ارزش مال با ارزش عمر برابرى نمى کند.

اگر زندگى کسى به خطر افتد، حاضر است چند برابر دارایى خود را صرف کند تا زنده بماند. فرض کنید، معادن طلا ، نقره و برلیان جهان و تمامى معادن نفت در اختیار شخصى باشد و به او گفته شود: براى اینکه زنده بمانى باید همه ثروتت را بدهى، آیا ثروتش را نمى دهد؟

انسان امکانات دنیا را براى استفاده خود مى خواهد، حال اگر زنده نباشد براى او چه فایده اى دارد؟ بنابراین عمر او بیش از همه ثروت هاى روى زمین ارزش دارد.

پس چرا این ثروت گران بها را به رایگان از دست مى دهى؟ نه تنها مفت از دست مى دهى که گاهى به جاى آن عذاب ابدى را نیز براى خود مىخرى؟ اگر بر باد دادن درهم و دینار کار عاقلانه اى نیست؛ آیا بر باد دادن عمر، در راه هوسهاى زودگذر، عاقلانه است؟!این سرمایه گران بها را مفت و ارزان در اختیار دوست، رفیق، زن و فرزند قرار ندهید.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به ابوذر می فرمایند: «یا اباذرّ؛ کن على عمرک اشحّ على درهمک و دینارک» ؛ اى ابوذر؛ بر عمر خویش بخیل تر از درهم و دینارت باش

براى خوشایند دیگران آن را در کار لَغوى صرف نکنید، چه رسد که آن را در راه معصیت و گناه بکار گیرید. بله اگر انسان براى رضاى خدا عمرش را در راه خوشحال ساختن دیگران، مسرور ساختن زن و بچه و برادر مۆمنش و یا در راه برآورده ساختن حاجت مۆمنان صرف کند، نه تنها عمرش را مفت از دست نداده، بلکه در مقابل آن رضاى خدا را به دست آورده که ارزشش از همه جهان بیشتر است. ولى عاقلانه نیست عمرى را که هر لحظه اش به همه دنیا مى ارزد را در جهت سرگرمى و دلخواه این و آن، صرف کند زیرا در این صورت، آن را به رایگان از دست داده است.

انجام بموقع وظایف و نگران دیگر روز نبودن

«یا اباذرّ؛ هل ینتظر احدکم الاّ غنى مطغیاً او فقراً منسیاً او مرضاً مفسداً او هرماً مقعداً او موتاً مجهزاً او الدّجال، فانه شرّ غایب او السّاعة تنتظر و السّاعة ادهى و امرّ»اى ابوذر؛ آیا هیچ یک از شما انتظار چیز دیگرى مى کشد بجز ثروتى که به طغیان انجامد و یا فقر و پریشانى که موجب فراموشى خدا گردد و یا بیمارى که جان او را تباه سازد، یا پیرى که او را از کار و فعالیت باز دارد و یا مرگى که شتابان در رسد و یا دجال فتنه انگیز و یا رسیدن هنگامه رستاخیز که ترسناک تر و تلخ تر است.

این بیانات تاکید دیگرى است بر غنیمت شمردن فرصت ها، در جهت انجام وظایف. اگر انسان از نیرو و فرصت هایى که در اختیار دارد، براى انجام وظیفه خود استفاده نکند، پس براى انجام وظیفه خویش، منتظر چه فرصتى است؟ این جملات هشدار به کسانى است که وقتى از آنها درخواست مى شود به وظیفه شان عمل کنند، مى گویند: وقت زیاد است و بعداً انجام خواهیم داد.

سختی

اینکه تنبلى مى‌کنى و کار را به تأخیر مى اندازى، یا به کار بیهوده اى مشغول مى‌شوى، یا خداى ناکرده به گناه مى‌پردازى؛ مگر در انتظار چه روزى هستى که بتوانى کرده‌هاى خود را جبران ساخته، به وظیفه‌ات عمل کنى؟ مثلا در دوران فقر و نادارى، انتظار مى‌کشید که گرفتارى‌هاى دوران فقر برطرف شود و ثروتمند گردید و آنگاه به وظیفه خود عمل کنید. در حالى که شاید ثروتمندى و بى نیازى عوارضى بدتر از فقر و تهیدستى در برداشته و شما را به طغیان وادار کند؛ زیرا انسان وقتى خود را بى نیاز دید، طغیان مى‌کند:

«کَلاّ اِنّ الاْنسانَ لَیَطْغى ، اَنْ رَّآهُ اسْتَغْنى»( علق/ 7 و 6) آیا در دوران بى نیازى و ثروتمندى، انتظار مى کشى گرفتارى هایى که پول و ثروت بر تو پیش آورده، برطرف گردد و دوران فقر و نادارى فرا رسد و آنگاه به وظیفه خود عمل کنى؟ به این خیال که با از دست رفتن ثروتت گرفتارى هاى کار و زندگى کم مى شود و مى توانى با فراغت وظیفه ات را انجام دهى؟ چه بسا فقر نیز موجب فراموش گشتن اهداف و کمالات گردد و چنان تو را به خود مشغول سازد که کمال و معنویت را از یاد ببرى.

وقتى سالمى مى پندارى که آدمى در دوران مرض، بیشتر به یاد خدا مى افتد، با اینکه این کلیت ندارد؛ چنان نیست که هر آدمى در هنگام مرض بیشتر به ذکر، دعا و توسل روى آورد، گاهى بیمارى چنان بر انسان مسلط مى شود که حال عبادت و توجه را از او مى گیرد.در دوران جوانى با خود مى گویى: بگذار شهوت غرور و شرارت هاى جوانى بسر رسد، پس آنگاه در دوران پیرى به عبادت خواهم پرداخت، غافل از اینکه در پیرى زمین گیر گشته، توان و قدرت بدنى تو کاهش مى یابد و قادر بر انجام وظیفه ات نخواهى بود. پس چه وقت مى خواهى وظیفه ات را انجام دهى؟ آیا وقتى که مرگت فرا رسید؟ یا هنگامى که دجال فتنه انگیز آمد؟

اگر زندگى کسى به خطر افتد، حاضر است چند برابر دارایى خود را صرف کند تا زنده بماند. فرض کنید، معادن طلا ، نقره و برلیان جهان و تمامى معادن نفت در اختیار شخصى باشد و به او گفته شود: براى اینکه زنده بمانى باید همه ثروتت را بدهى، آیا ثروتش را نمى دهد؟

آیا هیچ یک از شما انتظار چیز دیگرى مى کشد بجز ثروتى که به طغیان انجامد و یا فقر و پریشانى که موجب فراموشى خدا گردد و یا بیمارى که جان او را تباه سازد، یا پیرى که او را از کار و فعالیت باز دارد و یا مرگى که شتابان در رسد و یا دجال فتنه انگیز و یا رسیدن هنگامه رستاخیز که ترسناک تر و تلخ تر است

دجال موجب مى گردد حق و باطل چنان درهم بیامیزند که از یکدیگر قابل تفکیک نباشند، لذا حضرت تأکید مى کنند تا زمانى که حق و باطل براى تو روشن است و حق را مى شناسى، فرصت را غنیمت شمار و به حق عمل کن و به لوازم و عوارض آن پایبند باش، مبادا روزى فرا رسد که گمراه شوى و راه هدایت به رویت بسته شود؛ این بدترین پیش آمدى است که انسان انتظارش را مى کشد از همه ناگوارتر و تلخ تر انتظار قیامت است.

در این گفتار، پیامبر خطرهاى آینده را به انسان گوشزد مى کنند و آنها را بر او مجسّم مى سازند و این احتمال را مطرح مى کنند که ممکن است مشکلات آینده، بیش از مشکلات فعلى باشد؛ پس رواست که انسان فرصت امروزش را غنیمت شمرده، امروز و فردا نکند.کمی به شرایط خودمان نگاه کنیم درست است که خیلی محدودیت ها داریم اما با تنها سرمایه ای که همه انسان ها از آن برخوردارند چگونه رفتار می کنیم ؟ ما عمر را به راحتی از دست می دهیم چیزی که با هیچ ثروتی به دست نمی آید و رایگان به دستش آورده ایم ، چگونه می خواهیم کامیاب باشیم .

آخرین نکته :

و در آخر یادمان باشد اگر ناتوان ترین ،فقیر ترین و ضعیف ترین هم باشیم راه بندگی باز است ،همان راهی که برایش خلق شده ایم می توانیم به پیش برویم و ببینیم چگونه درهای دیگر هم گشوده می شود......واجب است که در صرف عمر بخیل بود ،عمر را فدای هیچ چیز نکنیم همه دنیا برای من و شماست تنها سرمایه مان را فدای همه آنچه که خود داریم نکنیم ، راه آسمان در پیش گیریم زمین و آنچه در آن است می ماند و ما می رویم تنها،با حساب و کتابی که هرگز درستش نکرده ایم و یادمان نبود تا سر کدام برج دوام می آوریم ؟

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع :

کتاب ره توشه ، ج 1 ،آیت الله مصباح یزدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.