تبیان، دستیار زندگی
بعد از تمدن سومر ، تمدن اکدی توانست در منطقه بین النهرین قدرت را در دست بگیرد. در این مقاله با دیدگاه های این قوم و تاثیرات ایشان در هنر آشنا خواهید شد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر اکدی در بین النهرین

دومین تمدن بین النهرینی


بعد از تمدن سومر ، تمدن اکدی توانست در منطقه بین النهرین قدرت را در دست بگیرد. در این مقاله با دیدگاه های این قوم و تاثیرات ایشان در هنر آشنا خواهید شد.

هنر اکدی

حدود سال 2350 پیش از میلاد ، دولت شهرهای سومری برای دسترسی به آب و خاک حاصلخیز با یکدیگر درگیر شدند. به تدریج سازماندهی اجتماعی این دولت-شهرها دستخوش تغییر شدند و خدمتگزاران بومی خدایان در جای پادشاه حاکم . پادشاهان جاه طلب از طریق حمله به حمسایگان سعی در گسترش قلمرو خویش داشتند . در بسیاری از مناطق افراد سامی زبان ( کسانی که به زبانهای هم خانواده عبری و عربی سخن می گفتند) به تدریج در قسمتهای جنوبی ادعای قدرت کردند.  اقتصاد این اقوام از طریق دامپروری و گله داری بوده است. با اینکه این گروه بسیاری از مشخصه های تمدن سومری را در پیش گرفتند، چندان به سنت دولت- شهرها پایبند نبودند.در حدود 2334 پیش از میلاد ، " سارگون" ( به معنای پادشاه حقیقی) ، سومر، شمال سوریه و عیلام را فتح کرد. با توجه به استقرار دولت سارگون در شهر اکد ( محل دقیق این شهر هنوز مشخص نشده اما احتمالا در شمال غربی سومر و نزدیک بغداد کنونی است) زبان اکدی، به زبان رسمی بین النهرین تبدیل شد. جاه طلبی های سارگون هم برای حفظ سلطنت و هم برای گسترش قلمرو تحت حکومت بود. او به عنوان حاکم مطلق یک امپراتوری ، خدایان سومر و اکد را به امید از بین بردن ارتباط پیشین میان دولت – شهرها و خدایانشان، به خدایان واحد برای یک قوم تبدیل کردو بدین وسیله این دو منطقه را با هم متحد کرده ، تحت امر خود درآورد. در زمان نارامسین (نوه سارگون) که از 2254 تا 2218 پیش از میلاد حکومت می کرد، امپراتوری اکدی از جنوب به سومر، از شرق به عیلام از غرب به سوریه و از شمال به نینوا گسترش یافت.

هنر اکدی: قدرت و روایت

در زمان اکدیان هنرهای بصری عمدتا برای نشان دادن قدرت پادشاه به کار گرفته می شدند. تاثیرگذارترین اثری که از این دوره ، در این زمینه به جای مانده پیکره مسی یک سر است که بین سالهای 2250 تا 2200 پیش از میلاد در میان زباله ها در نینوا کشف شد و اغلب آن را خود نارامسین و یا سارگون می دانند. این پیکره از جهات مختلف دارای قدرت ویژه ای است.

جاه طلبی های سارگون هم برای حفظ سلطنت و هم برای گسترش قلمرو تحت حکومت بود. او به عنوان حاکم مطلق یک امپراتوری ، خدایان سومر و اکد را به امید از بین بردن ارتباط پیشین میان دولت – شهرها و خدایانشان، به خدایان واحد برای یک قوم تبدیل کردو بدین وسیله این دو منطقه را با هم متحد کرده ، تحت امر خود درآورد

این پیکره چنان طراحی شده که از روبه رو دیده شود و این مستقیم بودن باعث می شود تغییرناپذیر و ابدی جلوه کند. حالت انتزاعی ریش و موها ، که مانند پادشاهان سومری آراسته شده ، با صافی پوست در تقابل است تا سادگی به یادماندنی و تقارنی بی نظیر به این پیکره ببخشد که خود دال بر، قدرت و فرماندهی است. الگوی دقیق و ظریف موها و ریش نشان دهنده مهارت فلزکار در قالب گرفتن  ار فرورفتگی ها و برآمدگی هاست. علاوه بر آن در زمانی که هنوز علم فلزشناسی به خوبی درک نشده بود استفاده از قالب های فلزی برای ساخت یک پیکره نشان دهنده مهارت فرد در آن فناوری بوده که عمدتا به کار ساخت اسلحه می آمده است. در شکل اولیه این پیکره احتمالا از سنگهای قیمتی به عنوان چشم استفاده شده است. امکان دارد آسیبی که به این مجسمه وارد شده در زمان حمله "مادها" در 612 پیش از میلاد در نینوا بوده باشد. دشمن چشم های مجسمه را درآورده و گوش ها و بینی و بخشی از ریش را کنده، گویی در برابر خود کسی قرار گرفته که مجسمه بازنمایی او بوده است. در بسیاری از فرهنگها در دنیای امروز نیز چنین تخریب هایی به صورت آیینی و به عنوان  کنش نمادین خشونت یا اعتراض انجام می شود.

هنر اکدی

مضامین قدرت و روایت در سنگ یادبودی 2 متری که در زمان حکومت نارامسین در شهر اکدی "سیپر" بر پا شده درهم می آمیزند. این سنگ برای یادبود پیروزی نارامسین بر "لالابی ها "( ساکنان کوههای زاگرس در شرق بین النهرین) بنا شده است. در این مورد داستان در سطرهای مختلف بیان نشده، به جای آن مجموعه ای از سربازان را می بینیم که راه پیچ در پیچ کوهی پوشیده از درخت را بالا می روند . حرکت منظم آنها در تقابل با حمله بی نظم دشمن قرار می گیرد . همچنان که سربازان پیروز، دشمن را زیر پا له می کنند، دشمن شکست خورده یا می میرد و یا تقاضای عفو دارد. بالاتر از همه شاه قرار داردکه اندازه بزرگتر ( پرسپکتیو مقامی) و جایگاهش در مرکز نشانه اهمیت مقامش است. او تنها و در قله کوه ( نشانه نزدیکی به خدایان ) ایستاده است. کلاه شاخدار او که بیش از این جزو ساز و برگ منحصر به خدایان تلقی می شد، باعث می شود وی به عنوان اولین پادشاه بین النهرین که خود را خدا می دانسته شناخته شود. ساخت عضلانی بدن و طرز ایستادن، وی را به صورت شخصیتی حماسی در می آورد. خدایان آسمانی گویی شاهد پیروزی او هستند و بر او به فرخندگی و خجستگی نور می فرستند. این موضوع با توجه به دو خورشیدی که در بالای نقش برجسته تجسم یافته درک می شود. در تفسیر این دو خورشید آمده که این دو شکل، نمادی از خدای " شمش" ( خدای آفتاب) و الهه " ایشتار" ( الهه عشق، جنگ و باروری) است.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منبع: تاریخ هنر جنسن/ سرمترجم: دکتر فرزان سجودی/ انتشارات فرهنگسرای میردشتی