تبیان، دستیار زندگی
سحر کوچولو خیلی بازیگوش بود .اون وسایل اش راسرجایش نمی گذاشت و این طرف اون طرف پرت می کرد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : آرزو صالحی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صدقه در راه خدا
صدقه در راه خدا

سحر کوچولو خیلی بازیگوش بود .اون وسایل اش راسرجایش نمی گذاشت  و این طرف اون طرف پرت می کرد.

یک روزعروسک موردعلاقشو گم کرد خیلی ناراحت بود هرچی گشت پیدا نکرد.

 سحرتو حیاط نشسته بود که مادر بزرگش اومد تو حیاط پیش سحر نشست و گفت عزیزم چرا ناراحت هستی؟

سحر داستان را برای مادر بزرگش تعریف کرد.

 مادر بزرگش  بهش گفت :اگه قول بدی که وسایلتو سرجاش بگذاری منم بهت می گم چی کار کنی تاعروسکت و پیدا کنی سحر به مادر بزگش قول داد تا وسایلش را سر جایش بگذارد. 

مادر بزرگش گفت از خدا کمک بگیر و صدقه بده. سحر رفت سر کوچه و یک پنجاه تومانی انداخت تو صندوق صدقات و زمانی که برگشت به خونه مادرش  گفت سحر بیا عروسکت را  تو حمام گذاشتی.  سحر خیلی خوشحال شد و از مادر بزرگش تشکر کرد.

بچه  های خوب  یادتون باشه با دادن صدقه  از خدای مهربون کمک بگیریدو بدی هارو از خودتون دور کنید .

آرزو صالحی

بخش کودک و نوجوان تبیان


مطالب مرتبط:

هدیه‌ی ذرّت

غذایم را خودم می خورم

ماهان کوچولو تب می‌کنه!

نی‌نی گریه‌او

مینا کوچولو و عروسکش

سینا کوچولو و خواهر مهربون

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.