تبیان، دستیار زندگی
روزی پلنگی وحشی به دهکده حمله کرده بود. شیوانا همراه با تعدادی ازجوانان برای شکار پلنگ به جنگل اطراف دهکده رفتند. اما پلنگ خودش را نشان نمی داد و دائم از تله شکارچیان می گریخت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باورهای ترس‌آور
باورهای ترس‌آور

روزی پلنگی وحشی به دهکده حمله کرده بود. شیوانا همراه با تعدادی ازجوانان برای شکار پلنگ به جنگل اطراف دهکده رفتند. اما پلنگ خودش را نشان نمی داد و دائم از تله شکارچیان می گریخت. سرانجام هوا تاریک شد و یکی از جوانان دهکده با اظهار اینکه پلنگ دارای قدرت جادویی است و مقصود آنها را حدس می زند خودش را ترساند و ترس شدیدی را بر تیم حاکم کرد.

شیوانا با خوشحالی گفت که زمان شکار پلنگ فرا رسیده است و امشب  حتما پلنگ خودش را نشان می دهد. از قضا پلنگ همان شب خودش را به گروه شکارچیان نشان داد و با زخمی کردن جوانی که به شدت می ترسید، سرانجام با تیرهای بقیه از پا افتاد.

یکی از جوانان از شیوانا پرسید: چه چیزی باعث شد شما رخ نمایی پلنگ را پیش بینی کنید؟ در حالیکه شب های قبل چنین چیزی نمی گفتید!؟

شیوانا گفت: ترس جوان و باور او که پلنگ دارای قدرت جادویی است باعث شد پلنگ احساس قدرت کند و خود را شکست ناپذیر حس کند. این ترس ها و باورهای ترس آور و فلج کننده ما هستند که باعث قدرت گرفتن زورگویان و قدرت طلبان می شوند.

پلنگ هم  اگر میدانست که در تیم شکارچیان کسانی حضور دارند که از او نمی ترسند هرگز خودش را نشان نمی داد!

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: سایت نسیم خوش روز های زندگی

مطالب مرتبط:

قوانین قورباغه‌ای در امتحانات

خوبی بدون شرط

با ماه نشینی، ماه شوی

یه حرف خوب از چند نفر 

پل نوجوانی

تجربه‌های پول توجیبی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.