فناوری اطلاعات، ضرورت یا تجمل
در پاسخ به سۆال نخست اجمالاً می توان گفت، اگر جامعه ای سر آن دارد که در روند جهانی شدن، با آن هم گرایی کند، قطعاً همانندی و تطابق با روند جهانی جزو هدف های آموزش ملی است و فرایند آن از طریق به کارگیری فناوری اطلاعات تسریع می شود.
لیونل باربر معتقد است، فناوری اطلاعات، فرایند یکسان سازی اقتصاد جهانی را که مبنای جهانی شدن است، به شدت تسریع کرده است. به اعتقاد او، بدون اینترنت که یکی از امکانات فناوری اطلاعات است، حلقه ی تولید نمی توانست به سرعت فرایند جهانی شدن را طی کند.
مثلاً اینکه لباس در میلان طراحی می شود، تولید آن در هندوستان یا چین صورت می پذیرد و در زمان کوتاهی به سرعت در بازار آمریکا توزیع می شود.
در پاسخ به سۆال دوم نیز می توان گفت: ما باید در باب حضور در عرصه ی جهانی دقت کنیم و به بررسی نیازهایی که در این عرصه برای ما بوجود می آید به تفکر و تأمل بیش تر بپردازیم. به عنوان به مثال نیاز به تعلیم و تربیت بیش تر.
نیاز به یادگیری باز و آسان یاب هم چنان ادامه دارد. این نیاز از نیمه قرن بیستم در حال افزایش است و موضوع بیش تر کنفرانس های جهانی تعلیم و تربیت را به خود اختصاص داده است. عوامل زیادی در تغییر فرهنگ آموزشی مۆثرند، از جمله: نیروهای فناورانه، اجتماعی و اقتصادی.
این نیروها که در حوزه و محدوده ی جهانی فعالند و تأثیر عمیقی بر فعالیت های تجاری، فرایند تولید، خدمات مالی و سیاست دولت ها می گذارند، بر آموزش و یادگیری نیز مۆثرند.
گفته ی مبالغه آمیزی نیست اگر بگوییم، در قرن جدید به طور قطعی در جهت تغییر روش های یادگیری، دانش و اطلاعات حرکت کرده ایم.
افراد و دولت ها شروع به شناسایی طرح هایی برای رقابت اقتصادی می کنند و به نیروی کاری نیاز خواهند داشت که به سواد و دانش مورد نظر در سه تا شش سال تحصیلات دوره ی ابتدایی مجهز شوند؛ موقعیتی که اکنون در بیش تر کشورهای صنعتی و کشورهای در حال صنعتی شدن وجود دارد.
رفع کمبود تعلیم و تربیت و آموزش، برای نیازهای عظیم آموزش ابتدایی، مداوم و پایدار، با استفاده از الگوهای کنونی با ارائه ی این موارد، میسر است. به گفته ی جان دانیل، فراهم کردن تعلیم و تربیت و آموزش برای یک جامعه ی بزرگ و متنوع با گسترده یی از هدف ها و روش های یادگیری به قالب و شکل جدیدی از هدف های آموزشی نیاز دارد.
با وجود دیر باوری برخی جوامع آکادمیک، گزارش های سازمان هایی از قبیل " یونسکو " و " توسعه و همکاری اقتصادی " حاکی از آن است که می توان به کمک فناوری های جدید، تغییرات عمده ای در محیط یادگیری ایجاد کرد.
بعضی از جوامع تعلیم و تربیت را دستیابی به سواد، ارتباطات و زندگی در جوامع شهری و مدنی می دانند، ولی تأکید بعضی از جوامع دیگر بر این است که تعلیم و تربیتی که ما فراهم می کنیم، باید برای گروه های ناکارامد نیز قابل دستیابی باشد. فناوری اطلاعات امکانات زیادی برای آموزش به گروه های ناکارامد زیر فراهم می سازد:
بی سوادان:
به جز 900 میلیون نفر از بی سوادان جهان، تقریباً نیمی از بزرگسالان نمی توانند از عهده ی نیازهای روزانه ی خود بر آیند، زیرا فاقد سواد لازمند.
ناتوانان جسمی:
هر ساله در آسیا حدود 15 میلون نفر از مردم به علت نتایج حاصل از جنگ، بیماری، تصادف و سوء تغذیه، دچار ناتوانی می شوند که خود شکوفایی آن ها مستلزم دسترسی به مهارت های مورد نیازشان است. فناوری اطلاعات به خوبی این امکان را برای آن ها فراهم می کند.
بی کاران:
بی کاری طولانی مدت آسیب های فراوان اجتماعی را در پی دارد. آموزش مردم در این گونه موقعیت ها چالش های ویژه ای را برای آموزش مطرح می سازد.
جوانان:
جوانانی که هنوز به محیط کار راه نیافته اید، مخصوصاً پسران، در معرض مخاطره هستند. این گروه در مقابل رفتارهای ناهنجار اجتماعی بسیار آسب پذیرند. جوانان به آموزش حرفه ای و شغلی نیاز دارند. به یاری آموزش های فردی، آن ها می توانند در خدمت اقتصاد مولد قرار گیرند و فناوری اطلاعات به خوبی این امکان را فراهم می سازد.
زنان و دختران:
در برخی مناطق جهان، زنان و دختران خود را در حاشیه ی آموزش و تعلیم و تربیت حس می کنند. بنابراین ممکن است روش هایی را به کار ببرند تا از زیر بار موانع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که با آن مواجه می شوند، شانه خالی کنند. ولی فناوری اطلاعات برای این افراد فرصت های تازه ای را ایجاد می کند.
پناهندگان و مهاجران:
امروزه 125 میلیون نفر از مردم جهان، خارج از کشور خود زندگی می کنند و تعداد آن ها هم چنان در حال افزایش است. این افراد برای دستیابی به هدف های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حرکت آهسته ای دارند. برای کمک به این مردم باید برنامه های آموزش زبان و آموزش مهارت های اجتماعی و شغلی طراحی و ارائه شوند.
در مقایسه با این نیاز شدید، اکثر نظام های تعلیم و تربیت موجود فاقد آمادگی لازم برای پاسخ گویی به خواسته های موجودند و تحت شرایط کنونی، کودکان از طریق مدرسه های مخروبه، تسهیلات ناکافی، برنامه ی درسی نامناسب، اهمیت ندادن به فرهنگ ها و زبان های قومی و تبعیض جنسی، راه به جایی نمی برند.
در این شرایط روش های آموزشی، بیش تر آسیب می رسانند تا این که استعداد های دانش آموزان را پرورش دهند.
در تمام دنیا، ورود فناوری های جدیدتر، علاقه به کسب دانش با روش های متنوع را بیش تر کرده است.
امروزه آموزش مبتنی بر فناوری در دانشگاه های کشورهای پیشرفته قابل دستیابی است.
مدرسه های هوشمند جهشی در یادگیری مجازی ایجاد کرده اند، یادگیری آن لاین و موارد مشابه آن، شکل های جدید مۆسساتی از قبیل مدرسه مکاتبه ای نیوزیلند، مدرسه ی آزاد ملی در هندوستان، دانشگاه های آزاد سری لانکا و هنگ کنگ و دانشگاه آزاد می در هندوستان، تعلیم و تربیتی با کیفیت بالا، قابل انعطلاف و کم هزینه را برای فراگیران فراهم کرده بودند.
تجربه ها و موفقیت های این مۆسسات، تأثیر مثبت فناوری ها را برای موفقیت افراد و جوامع بزرگ به طور هم زمان اثبات کرد، آن ها الگوی تعلیم و تربیت را بر اساس فناوری های موجود تغییر داده اند.
به علاوه، آموزش تمام وقت در محدوده ی زمانی کلاس درس، فقط برای عده کمی قابل دستیابی است، اما برای کسانی که می خواهند در زمان و مکان دلخواهشان یاد بگیرند، اکنون این فرصت ایجاد شده است.
از یک سو، رشد مدرسه ها، پلی تکنیک ها و دانشگاه های مجازی و تعلیم و تربیت مکاتبه ای و آن لاین و از سوی دیگر محدودیت های کلاس درس واقعی، از جمله محدودیت های زمان، مکانی و ... همه و همه نشان دهنده ی تقاضای مردم برای یادگیری مجازی هستند؛ چرا که یادگیری مجازی، سهولت یادگیری و انتخاب اختیاری در هر زمان و مکان را فراهم می سازد.