بی رونقی سکولاریسم در ایران
آقای فراستخواه به نظر یه دین حداقلی اعتقاد دارد که محدود به برخی مناسک و عبادات است، نمونههایی که وی برای اثبات ادعای خود آورده است گواه این مطلب میباشد. مثلا ایشان رجوع به کارشناسان و تمسک به علم و عقل را امری غیر دینی بر میشمرد! این در حالی است که مردم برای تبیین و توضیح موضوعات احکام به سراغ متخصصان فن میروند نه آنکه از آنها حکم دینی طلب کنند
در واقع مردم برای تطبیق مصادیق با احکام به متخصص رجوع میکنند و این امر کاری عقلانی و عقلایی است که شرع مقدس آن را تایید و به آن سفارش کرده است. چه بسا علمای دین نیز گاه برای تشخیص موضوع و صدور حکم به متخصصان و حتی عرف رجوع میکنند و این یک امر دینی و شرعی است. به عنوان نمونه حکم اسلام، حرمت خوردن ماهی بدون فلس است اما اینکه مصداق این حکم کدام است باید به مختصص مربوطه مراجعه گردد و تا مشخص گردد کدام ماهی بر این حکم صدق میکند. چنانچه حضرت در رساله خود در باب اطعمه و اشربه این گونه فتوا میدهند: «شرط است در حلال بودن ماهى آنكه داراى فلس باشد در اصل خلقت، اگر چه ریخته شده باشد به واسطه عوارض، چنانچه از اهل اطلاع نقل مىشود كه بعضى از اقسام ماهى خود را به سنگ و غیر آن مىزند و فلسش مىریزد؛ اگر صحیح باشد آن نیز حلال است. و در ماهى فلسدار فرقى نیست بین اقسامش، چنانچه در ماهى بىفلس نیز فرقى نیست و هر فلسدارى حلال و بىفلس حرام است». استفاده از عبارت «از اهل اطلاع نقل میشود» در همین راستاست.
در برخی موارد نیز اساسا شارع حکم را مبتنی بر عرف کرده است چنانچه در مبحث ربا اینکه کدام مال را عددی میفروشند یا وزنی باید به عرف رجوع نمود. حال اگر این بحث را در اقتصاد، روانشناسی، سیاست و ... تسری دهیم به این معناست که از بحث دینی خارج شدهایم؟ توجه دادن به عنصر مکان و زمان در فقه شیعه بر این اساس است.
در جامعه ایران اسلامی نمیتوان با مدلهای اروپایی و روشنفكری دست به مطالعات جامعهشناختی زد چرا كه بر مبنای این الگوها دین كاركردی حداقلی و برای آخرت دارد و اساسا در دنیای مدرن اروپایی، بین وحی و عقل، علم و دین و دنیا و آخرت مرزی پر رنگ كشیده شده است و این الگو با مبنایی كه دین را در جای جای زندگی حاضر و صاحب نظر میبیند تفاوت اساسی دارد
نمونه دیگر در باب زیارت است که نویسنده باز هم با کلیگویی، ادعایی را مطرح میکند که مدعای او را اثبات نمیکند. مردم اگر پس از زیارت حضرت ثامنالحجج(ع) به بازار میروند نیز با دلایل دینی اقدام به چنین کاری میکنند. مثلا برای خرید سوغاتی برای نزدیکان خود که امری مستحب و مورد سفارش شده در شرع است به بازار میروند. یا اینکه چه بسا افرادی که برای تبرک، خریدهایی را از دیار حضرت امام رضا(ع) انجام میدهند. پدر و مادرانی که وسایل نوزاد خود را از باب تبرک از بازار مشهد می خرند و یا عروس و دامادی که برای تیمن زندگی خود، اولین وسایلشان از جوار حرم تهیه میکنند و حتی برخی آنها را به حرم برده و با ضریح مقدس متبرك میكنند. حضور مردم در رستورانها نیز پس از زیارت امری طبیعی و روشن است ، مسافران نمیتوانند در مسافرت روزه بگیرند!! همه این اقدامات با نگاه دینی صورت میگیرد، البته اگر قایل به دین حداقلی و فروکاهشی نباشیم و عرصه دین را در اعمال خاصی محدود نكنیم. علاوه بر این بررسی زیارتگاههایی مانند آقاعلی عباس در دل كویر و شور و اشتیاق مردم در آباد نمودن و زیارت، در حالیكه اطراف آن نه بازار قابل توجهی وجود دارد و نه مراكز جذاب و تفریحی خاصی، نشان از این دارد نمی تواند این ادعا درست باشد که مردم برای تفریح به زیارت میروند!
برایان ویلسون كه خود معتقد به عرفی شدن جهان است سخنی دارد مبنی بر اینكه نمیتوان به طور مطلق از عرفی شدن دفاع كرد بلكه باید پیش از آن تصوری درست از دین داشت لذا او میگوید: «تعریف سکولاریزاسیون کاملا به تعریف دین وابسته است و فی المثل اگر دین در چارچوب تعابیر کارکردی تعبیر شود و دین مجموعهای از باورها، ایدهها و فعالیتهایی دانسته شود که کارکردهای اجتماعی دارد، بر این اساس دشوار است که از سکولاریزاسیون و عرفی شدن جامعه دینی سخن گفت. این مسئله باعث شده تا برخی متفکران غربی ادعا کنند که مفهوم عرفی شدن و سکولاریزاسیون فاقد یک تعریف استاندارد است. (برایان ویلسون، دین اینجا و آنجا، مقاله عرفی شدن، ترجمه مجید محمدی، (نشر قطره، چاپ 1، 1377) ص 21ـ22). به همین دلیل است كه در جامعه ایران اسلامی نمیتوان با مدلهای اروپایی و روشنفكری دست به مطالعات جامعهشناختی زد چرا كه بر مبنای این الگوها دین كاركردی حداقلی و برای آخرت دارد و اساسا در دنیای مدرن اروپایی، بین وحی و عقل، علم و دین و دنیا و آخرت مرزی پر رنگ كشیده شده است و این الگو با مبنایی كه دین را در جای جای زندگی حاضر و صاحب نظر میبیند تفاوت اساسی دارد.
مهدی عامری بخش اعتقادات شیعه تبیان