ده راز نگرش ساز
توصیه میکنم گاهی به جلو آینه بروید و در خلوت خود به چشمهایتان نگاه کنید و سپس لبخند بزنید و با صدای بلند بگوئید:
من خودم را دوست دارم، چون برتر از فرشتهها هستم.
من خودم را دوست دارم، چون تجلی کائنات هستم.
من خودم را دوست دارم، چون روح خدا در من جاری است.
در حقیقت این خودباوری، عزتنفس است که در درون و دنیای تنهائی، چهقدر برای خود بهاء و ارزش قائل هستی و چهقدر خود را دوست داری و این در حقیقت، خودباوری فرد نسبت به خود و خودشناسی است.
شرایط زندگی و نیاز به غذا، آب، خواب و ... برای برآورده شدن نیازها، ناگزیر هستی شرایط اجتماعی را بپذیری و با گردن نهادن به شرایط اقتصادی، به کار و فعالیت بپردای، ولی نباید چنین تصور کرد که نیازهای والاتر تو مانند عشق، زندگی زیبا، خودشکوفائی و خودآگاهی که سبب تمایز انسانها از همدیگر میشوند، زیرا نفوذ سود شخصی قرار بگیرد.
انسان با دور شدن از خود و تسلیم زندگی روزمره شدن، هویت واقعی خود را از دست داده ”چون در حقیقت زندگی بازتاب هویت توست به دنیای بیرون“ و تحتتأثیر آگهیهای تبلیغاتی و اخبار منفی روزانه نمیتواند رابطهء منطقی بین این مطلبها را دریابد و بهتدریجی عادت میکند که همه اینها را ببیند و بشنود و زمان را بگذارند و ندانند که خواستهء واقعی خودش چیست.
شاید کسانی بدانند که خواستهء حقیقی آنها کدام است. ولی در واقع، این تجزیه و تحلیل وجود ندارد که مطمئن شوند آنچه را که طالب هستند، همان خواستهء واقعی خودشان است. آیا خود آنها میخواهند این کار یا آن کار با بکنند یا اینکه به آنها تلقین شده است چهکار کنید! آیا خودشان میخواهند به جائیکه مسافرت میکنند بروند یا تحتتأثیر تبلیغات به آنجا میروند! در موارد زیادی، افراد اطمینان ندارند که میخواهند چه نوع غذائی بخورند، شاید اثر تبلیغ، آنها را وادار به خوردن آن غذا میکند آیا با میل و علاقهء واقعی با کسی ازدواج میکنند یا اینکه براساس تعریف و اندیشه و احساس دیگران، تن به ازدواج میدهند. تقلید و مُدخواهی در مواردی، فرصت اندیشیدن را به فرد نمیدهد و شعار ”خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو“ کسانی را وامیدارد که آزاده و استقلال فکر را کنار گذاشته و براساس اندیشه و خواستهء دیگران عمل کنند. اینجا است که فرد دچار ترس و اضطراب درونی میشود و از خود دور شده و هر چه سن بالاتر میرود با توجه به اندوختههای مالی و ... بیشتر احساس نگرانی میکند.بزرگی می گوید : ”بزرگترین کشف نسل ما این است که انسان میتواند با تغییر دادن نگرش خود، زندگیاش را تغییر دهد“ این در حقیقت همان خودآگاهی است که انسان را به سمت خودشناسی و خداشناسی میبرد.
به قول ”امام محمد غزالی“ یکی از بزرگان و دانشمندان ایرانی که در زمان خود، در حکمت عالی بینظیر بوده، ”نصیحت کردن و نصیحت خواستن، هر دو آسان است، ولی قبول کردن، دشوار میباشد“ بهطور معمول، طمع، حرص و زیادهخواهی، پذیرش بندهای ساده را نیز دشوار میکند
ناخودآگاهی با خطرهائی همراه است. بدون آگاهی نمیتوان اراده را جهت داد و راه زندگی را مشخص کرد، در توجیه این نقش میتوان به یکی از سخنهای حضرت علی (ع) وجه داشت که فرموده است: ”درست به گوسفندهائی میمانید که چوپانی آنها را به چراگاه و آبشخوری گندیده و لجنآمیز میبرد و این زبان بستهها نمیدانند که به زودی گیر قصاب میافتند و او هم کارد روی گلویشان نهاده تا سرشان را بیخ تا بیخ ببرد“. دادن پند و اندرز و درس و توصیه، آسان است. اما پذیرش آنها برای همه آسان نیست.
به قول ”امام محمد غزالی“ یکی از بزرگان و دانشمندان ایرانی که در زمان خود، در حکمت عالی بینظیر بوده، ”نصیحت کردن و نصیحت خواستن، هر دو آسان است، ولی قبول کردن، دشوار میباشد“ بهطور معمول، طمع، حرص و زیادهخواهی، پذیرش بندهای ساده را نیز دشوار میکند.
میگویند: ”مردی در راه گنجشکی گرفت. گنجشک گفت: ”از جثه کوچک من، تو را چه سود است؟ اگر مرا آزاد کنی، سه پند سودمند به تو یاد میدهم که یکی را در دست تو خواهم گفت و دیگری را پس از آزادی بر شاخ درخت خواهم گفت و سومی را پس از اینکه به بالای کوه رسیدم“ مرد گفت: ”پند اول را بگو“ گنجشک گفت: ”بر آنچه از دستت رفت، تأسف مخور“ مرد گنجشک را رها کرد و گنجشک پرواز کرد و بر بالای شاخی نشست و گفت: ”پند دوم آن است که اگر سخن غیرممکنی شنیدی، آن را باور نکنی“، پس از آن به سوی کوه پرواز کرد و گفت: ”ای بیچاره، تو ندانستی که در شکم من دو گوهر گرانبهاء است که هرکدام بیست مثقال وزن دارد، اگر مرا کشته بودی، آن دو گوهر مال تو میشد“ مرد بسیار تأسف خورد گفت: ”پند سوم را بگو“
گنجشک گفت: ”تو به زودی آن دو پند را فراموش کردی و به چیز از دست رفته، تأسف خوردی و سخن غیرممکن را باور کردی، زیرا من که بیش از دو مثقال گوشت ندارم، چگونه دو گوهر بیست مثقالی میتواند درون شکم من جا بگیرد؟ پس پند سوم به چه درد تو میخورد“ این را گفت و به سر کوه پرید و مرد را در افسوس و اندوه به حال خود گذاشت.
پس بدیهی است که با خود آگاهی و نگاه به خود، نیازی به پند و نصیحت نیست و این خود شما هستید که باور و نگاه به خود را تغییر میدهید.
حال با مطالعه این یادداشت، شما چه می اندیشید؟!اگر خواهان تغییر نگرش و باورهای خود هستید بهتر است، ده راز نگرش ساز را بشناسید
براى ایجاد نگرش موفقیتآمیز، از ده راز صحبت می شود که عبارتند از:
1. همیشه از خویش سۆالات مناسب بپرسید (خود ارزیابى).
2. خواسته هاى خود را هوشمندانه مطرح کنید.
3. به دنبال کارهایى باشید که شما را به سوى فعالیتهاى مثبت و بالنده بکشاند.
4. شور و هیجان را در زندگیتان گسترش دهید.
5. همیشه از انسانهاى دیگر بیاموزید. به قول پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله «انسانها، معدنهاى طلا و نقره اند».
6. همیشه باور داشته باشید که غیر ممکن ها، ممکن خواهند شد.
7. سعى کنید با افراد موفق معاشرت داشته باشید.
8. مسئولیت پذیر باشید و انجام کارها را به عهده بگیرید.
9. زیاد فکر کنید.
10. معنویت را در زندگى تان جارى سازید؛ زیرا سرچشمه نگرشهاى مثبت، اتصال به معبود است؛ زیرا خداوند سرچشمه آرامش است.
خداوند یار و قرین جاودانه و جاودانه هاست و ما دان هاى در سرزمین و خانه الهى هستیم.
خداوند در همین حوالى است و حتى نزدیکتر از رگ گردن به ماست. هر وقت بخوانید، مىآید و مى ماند و مى نوازد. او بهترین دوست انسانهاى موفقیت جوست. او بهترین آغاز، براى تغییر در نگرشهاست.
فرآوری: نسرین صفری بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع: ویستا /وبلاگ واقفی همراه با اضافات