تبیان، دستیار زندگی
خیر در این است که انسان به مانند راننده ای که مدام مراقب است تا منحرف نشده و حادثه ای برایش رخ ندهد مراقب خود باشد تا از جاده بندگی منحرف نشده و در قعر جهنم سقوط نکند و با توجه به سوره تحریم این توجه تنها منحصر به خودش هم نباید باشد بلکه این راننده باید م
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : امید پیشگر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقشه راهی برای سیر در مسیر سعادت

امام سجاد


پنجم شعبان بنابر نقل برخی منابع[1] سالروز میلاد با سعادت چهارمین امام هدایت و جانشین بر حق نبوت، حضرت زین العابدین؛ علی بن الحسین علیهما السلام است. آن حضرت از سال 61 ق (شهادت امام حسین علیه السلام) تا سال 94 (شهادت آن حضرت) به مدت 33 سال امامت مسلمانان راستین را بر عهده داشت.

رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره ایشان فرمودند:

إذا كانَ یومُ القیامةِ یُنادی مُنادٍ: أینَ زینُ العابدینَ؟ فكأنّی أنظُرُ إلى وَلَدی علیِّ بنِ الحسینِ بنِ علیِّ بن أبی طالبٍ یَخْطِرُ بینَ الصُّفوفِ[2] ؛ در روز رستاخیز ندا دهنده‏اى صدا مى‏زند: كجاست زین العابدین (زیور پرستشگران)؟ و من، فرزندم على بن حسین بن على بن ابى طالب را مى‏بینم كه صفها را مى‏شكافد [و پیش مى‏رود].

صحیفه سجادیه و رساله حقوق و نیز روایتهای فراوانی که از آن حضرت به ما رسیده است گنجینه ای بی همتاست که هر گوهر از آن اگر به درستی شناخته شود می تواند سرمایه ای باشد برای یک زندگی دینی مطلوب. در این نوشتار برآنیم تا توشه و نقشه راهی برای سیر در مسیر عبادت و بندگی خدا و همراهی با بندگان شایسته و برترش از کلام امام ساجدین و زینت عابدان برگیریم.

نشانی تمام خیرها

كلمه «خیر» به معناى آن چیزى است كه وقتى امر دایر شد بین آن و یك چیز دیگر آدمى باید آن را اختیار كند.[3] در معنای لغوی «خیر» نوشته اند که: خیر برگزیدن چیزی و برتری دادن آن بر دیگری است ؛ بنابراین، دو معنا در این واژه لحاظ شده است: یکی برگزیدن و دیگری برتری دادن.[4] از این رو وقتی در فرهنگ دینی، «خیر» ی طلب و یا بدان تشویق می شود منظور بهترین چیزی است که انسان در مسیر بندگی خدا و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت می تواند انتخاب کند. برای مثال برپایی نماز، خیر است زیرا بین برپایی و ترک نماز، آنچه که باعث سعادت انسان است برپایی آن است؛ نه ترک آن.

بدان كه هر كس خشنودى خدا را بر ناخشنودى مردم برگزیند، خدا او را از مردم، بى‏نیاز مى‏گرداند و هركه خشنودى مردم را با ناخشنودى خدا بجوید، خداوند، او را به مردم وا مى‏گذارد

امام زین العابدین علیه السلام در بیانی گهربار ریشه تمام خیرها را یک کار معرفی کرده و می فرماید:

«الخَیرُ كُلُّهُ صِیانَةُ الإِنسانِ نَفسَه»[5] ؛ تمام خیر در این است که انسان مراقب خودش باشد.

این روایت چون هماهنگ با دو آیه از قرآن کریم است با توجه به معنای همان دو آیه کریمه نیز باید معنا و فهمیده شود. آن دو آیه شریفه یکی آیه 105 سوره مائده است که می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُم ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید مراقب خود باشید.» و دیگری که به نوعی می توان آن را شرحی بر این دانست آیه 6 سوره تحریم است که می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلیكُمْ ناراً ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده تان را از آتش جهنم حفظ کنید

بنابراین منظور از آن صیانتی که در روایت امام سجاد علیه السلام و سوره مائده آمده به معنای حفظ خود از انحراف و ورود در ورطه گناه و معصیت است که البته لازمه این کار قرار گرفتن در مسیر عبادت و بندگی خدا و حرکت مدام در این مسیر است.

پس تمام خیر در این است که انسان به مانند راننده ای که مدام مراقب است تا منحرف نشده و حادثه ای برایش رخ ندهد مراقب خود باشد تا از جاده بندگی منحرف نشده و در قعر جهنم سقوط نکند و با توجه به سوره تحریم این توجه تنها منحصر به خودش هم نباید باشد بلکه این راننده باید متوجه همراهان خود و کسانی که به نحوی نسبت به آنها مسئول است نیز داشته باشد.

امام سجاد

نمونه ای برای این کار

آن حضرت در روایت دیگری به یکی از موارد این خیر تمام اشاره می کند که رعایت آن سهم بسزایی در صیانت از نفس دارد و آن مبارزه با طمع نسبت به دارایی دیگران است:

«رَأَیتُ الخَیرَ كُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ فی قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا فی أیدِی النّاسِ»[6] ؛ همه نیكى را گِردآمده در این دیدم كه انسان به آنچه در دست مردم است، چشم طمع نداشته باشد.

واژه طمع به معنای بیش از حد خود خواستن و گرفتن مواهب زندگی از دست دیگران است که امیرالمومنین علیه السلام این کار را سبب حقیر شدن فرد دانسته و می فرماید:

« أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ»[7] ؛ هر کس طمع پیشه کند خود را حقیر ساخته است.

بنابراین یکی از موراد مراقبت از خود به این است نباید کاری کرد که نفس حقیر شود؛ بلکه باید کاری انجام داد که نفس عزیز شود.

اما اینکه روحیه بی نیازی نسبت به دیگران چگونه به دست می آید، خود دستوری دارد که در روایت بعد می آید.

خیر در این است که انسان به مانند راننده ای که مدام مراقب است تا منحرف نشده و حادثه ای برایش رخ ندهد مراقب خود باشد تا از جاده بندگی منحرف نشده و در قعر جهنم سقوط نکند و با توجه به سوره تحریم این توجه تنها منحصر به خودش هم نباید باشد بلکه این راننده باید متوجه همراهان خود و کسانی که به نحوی نسبت به آنها مسئول است نیز داشته باشد

تمام خیر دنیا و آخرت در یک خط

امام سجاد علیه السلام فرمود: مردى به پدرم حسین بن على علیهماالسلام نوشت: «سرورم! مرا از خیر دنیا و آخرت، با خبر کن.»

آن حضرت اینگونه نوشت:

بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ‏

أمّا بَعدُ، فَإِنَّ مَن طَلَبَ رِضَا اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ اللّهُ امورَ النّاسِ، ومَن طَلَبَ رِضَا النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ وَكَلَهُ اللّهُ إلَى النّاسِ. وَالسَّلام‏[8]

«به نام خداوند بخشنده مهربان. بدان كه هر كس خشنودى خدا را بر ناخشنودى مردم برگزیند، خدا او را از مردم، بى‏نیاز مى‏گرداند و هركه خشنودى مردم را با ناخشنودى خدا بجوید، خداوند، او را به مردم وا مى‏گذارد. بدرود

بهترین مردم

در فرهنگ عمومیِ مردمِ منهای دین ملاکهای گوناگونی برای انتخاب بهترین ها وجود دارد و همین ملاکها، معیار احترام و توجه دیگران به آن بهترین ها می شود. به فرض در جامعه ای که ثروت یا مدرک معیار برتری افراد است کسانی محترم خواهند بود که از ثروت بیشتر و یا مدرک بالاتری برخوردار باشند؛ اما در فرهنگ دینی کسانی بهترند که دیندارترند. امام زین العابدین علیه السلام می فرماید:

«مَن عَمِلَ بِمَا افتَرَضَ اللّهُ عَلَیهِ فَهُوَ مِن خَیرِ النّاس»‏[9] ؛ هر كس به آنچه خداوند بر او واجب ساخته، عمل كند، از بهترین مردم است.

بر پایه این سخن لازم است تا پیروان قرآن و عترت علیهم السلام، دینداری افراد را مهمترین معیار در تنظیم روابط اجتماعی خود با آنها قرار دهند و در ارتباط خود با دیگران، دید و بازدیدها، نشست و برخاستها، خو گرفتنها و صمیمی شدنها؛ اهل دین بودن را مهمترین معیار بدانند و با کسی بیشتر ارتباط داشته باشند که با خداتر است؛ زیرا چنین کسی بهترین مردم است.

پی نوشت:

1.       منابعی مانند کشف الغمة ج2 ص74 و نیز توضیح المقاصد ص20 .

2.       بحار الأنوار: 46/ 3.

3.       ترجمه المیزان، ج‏13، ص: 125.

4.       هو انتخاب شی‏ء و اصطفاۆه و تفضیله على غیره، ففیه قیدان الانتخاب و الاختیار، و التفضیل. التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج‏3، ص: 159.

5.       الإرشاد: 1/ 231.

6.       الكافی: 2/ 148.

7.       نهج البلاغه: حکمت2.

8.       الأمالی للصدوق: ص 268.

9.       الكافی: 2/ 81.

                                                                                                                                                امید پیشگر

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.