نیروهای خوشبختی!
اصول اعتقادی بن مایه ی ایمان و سرمایه ی اصلی یک مسلمان است. هر چه انسان بکوشد اصول اعتقادات را در خود تقویت نماید در جهت تثبیت اعتقادات ایمانی خویش گام برداشته است. از این رو لازم است مسلمان حقیقی بکوشد و تمام تلاش خویش را به کار گیرد تا بتواند اعتقادات صحیح را به طور مستدل و منطقی برای خویش تبیین نماید. در این راستا نقش قوه ی عقلانی در انسان بسیار پررنگ می شود. عقل آدمی همان گوهر گرانقدری است که در وجود انسان همچون مشعلی تابناک راه را برای ایمان باز می کند! در این نوشتار می کوشیم به بررسی نقش عقل در انسان بپردازیم تا از این رهگذر تثبیت ایمان و استحکام اصول اعتقادی را بدست آوریم .
عقل، نیروی حاکمه!
عقل در وجود انسان به منزله ی قاضی عادل و عالمی است که در اطاق در بسته در محیطی آرام پرونده هایی را مطالعه می کند و در کمال دقت به محتویات آنها رسیدگی می نماید تمام جهات را می سنجد و نسبت به هر یک با محاسبه ی صحیح حکم می کند. مسئول اجرای دستگاه قضائی وجود آدمی و احکام صادره از عقل احساسات است که وظیفه ی رسیدگی و دقت در ادله را به عهده ندارد بلکه تنها اوامر عقل را اجرا می کند و به دستور های او جامه ی عمل می پوشاند.
مسئول اجرای دستگاه قضائی وجود آدمی و احکام صادره از عقل احساسات است
نوع احکام عقلی!
احکام عقل براساس استدلال و برهان استوار است. قبول یا رد، موافقت یا مخالفت عقل روی محاسبه ی دقیق و متکی به دلیل است. از این رو بشر با نیروی عقل و فکر خود توانسته است بر جهان هستی غلبه کرده و طبیعت را مسخر و مطیع خود سازد. دریا و صحرا و هوا، معدن و نبات و حیوان را با قدرت عقل مهار نموده و از همه ی آنها به نفع زندگی و آسایش خویش بهره برداری می کند. بزرگترین قدرتی که بشر را از تمام حیوانات جدا کرده و او را تا این پایه بزرگی و عظمت بخشیده است عقل است.
عقل، هادی و راهنما!
عقل در آدمی راهنمای توانا و چراغ فروزانی است که خیر را از شر و راه را از چاه نشان می دهد اما برای آنکه عقل بتواند حرکت و جوششی ایجاد نماید نیازمند عاقلی است که هیجان و احساسات و عواطف است. عواطف، سرشار از جنبش و هیجان ها و حرارتها و گرمی ها و دوستی ها و دشمنی ها و محبت ها و بغض هاست. محیط زندگی بشر از حرارت عواطف گرم می شود و جنبش های مهم اجتماعی از منابع احساسات درونی، به همین دلیل برای آنکه بتوان احکام عقلی را به خوبی پیاده نمود و از آنها بهره برداری صحیح در زندگی کرد لازم است عقل و احساسات و عواطف را تۆام با یکدیگر به خدمت بگیریم!
نیروهای خوشبختی!
بدون تردید هر یک از دو نیروی عظیم عقل و عاطفه در تأمین خوشبختی و سعادت بشر سهم مستقل و مۆثری دارند. بشر زمانی به کمال لایق انسانی نائل می شود که از این دو قدرت عظیم به طرز شایسته ای و با اندازه گیری صحیح استفاده کند. خداوند متعال در قرآن می فرماید: إن الله یأمر بالعدل و الاحسان. در این آیه ی شریفه خداوند متعال اقامه ی عدل و احسان را در یک جمله و در ردیف هم به عموم مردم امر فرموده است. عدل زائیده ی عقل است و احسان مولود عواطف اگر در اجتماعی فقط عدل حاکم باشد و در مردم اثری از مهر و محبت نسبت به یکدیگر نباشد محیط زندگی در آنجا سرد و خشک و بی روح است. در آنجا از دوستی و رفاقت از بخشش و سخاوت از رأفت و رحمت و از زیبایی های اخلاقی و عواطف ،از تعالی روحی و لذائذ روانی بوئی به مشام نمی رسد. زندگی در چنین محیطی جانکاه و طاقت فرساست. محال است در چنین محیطی گلهای لطیف عواطف شکفته شود و محال است در چنین شرایطی مردم به کمال جامع و کمال انسانی نائل گردند. زیرا یک قسمت مهم از فطریات بشر، عواطف است و عواطف مانند ذخائر طبیعی باید در محیط مساعد و شرایط مناسب پرورش رشد و نمو نماید.
برای آنکه بتوان احکام عقلی را به خوبی پیاده نمود و از آنها بهره برداری صحیح در زندگی کرد لازم است عقل و احساسات و عواطف را تۆام با یکدیگر به خدمت بگیریم!
از سوی دیگر اگر در اجتماع فقط عواطف و احساسات بر مردم حاکم باشد و از عدل و قانون خبری نباشد در آنجا هرج و مرج و ناامنی است. در آنجا نیز زندگی طاقت فرسا و غیر قابل تحمل است. در چنین محیطی تمایلات و شهوات زورمندان فرمانروای مطلق است و زندگی مردم شبیه به زندگی درندگان و حیوانات وحشی می شود!
تعادل عقل و احساس!
از این رو بایستی جامعه ی بشر از عقل و عاطفه، از عدل و احسان به طور شایسته استفاده کند و هر یک را در جای خود به کار برد. در وجود هر آدمی نیز بایستی تعادلی هماهنگ میان عقل و عواطف برقرار شود و هر یک از این دو کلید خوشبختی در جای خود به کار افتند و از هر دوی آنها استفاده شود. همان طور که عقل و علم و عدل ، منطق و استدلال، تفکر و تعقل برای تکامل بشر ضروری است همچنین اخلاق و فضیلت، ایمان و معنویت، مهر و محبت که مایه ی تعالی روان است نیز لازم و حتمی می باشد. در سایه ی تعادل و هماهنگی این دو نیروی عظیم و سرمایه های فطری بشر است که انسان می تواند ایمان خویش را در مسیری صحیح به کمال شایسته آن برساند!
چکیده سخن...
ایمان واقعی در اعتقادات ثمره ی عملکرد صحیح عقل و قوه ی عقلانی است و ایمان واقعی در اعمال و رفتار ثمره ی عملکرد صحیح احساسات و عواطف آدمی در کسب فضایل و اخلاقیات است. از این رو تعادل عقل و عواطف در آدمی ، عملکرد صحیح آنها در یک تعادل هماهنگ ثمره ای جز ایمان واقعی برای آدمی ندارد. از این رو برای مۆمن حقیقی شدن شاید به گزاف نباشد که گفته شود، قدم اول پرورش عقلانیت و هماهنگ ساختن آن با عواطف است!
ن . رادفر
بخش اعتقادات شیعه تبیانمنابع و مآخذ:
1- کودک از نظر تربیت و وراثت – گفتار فلسفی – ج2
2- پانزده گفتار – شهید مطهری
3- شرح نهج البلاغه – علامه جعفری (ره)
4- جهان بینی توحیدی – شهید مطهری