تبیان، دستیار زندگی
در دوران هخامنشی، استفاده از هنر نقش برجسته های کم عمق به عنوان عنصری تصویری و روایی، بر دیوار بناهای مجلل شاهی رواجی گسترده یافت. در این نقوش می توان تاثیرات هنر آشوری و مصری را به خوبی مشاهده کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر نقش برجسته در تمدن هخامنشی


در دوران هخامنشی، استفاده از هنر نقش برجسته های کم عمق به عنوان عنصری تصویری و روایی، بر دیوار بناهای مجلل شاهی رواجی گسترده یافت. در این نقوش می توان تاثیرات هنر آشوری و مصری را به خوبی مشاهده کرد.

هنر نقش برجسته در تمدن هخامنشی

با انقراض دولت عیلام توسط آشور بانیپال فرمانروای قهّار آشور در سال 645 ق.م زمینه برای به قدرت رسیدن اقوام آریایی ماد و پارس فراهم شد. پارس‌ ها با استقرار در خوزستان، شوش را به‌ عنوان پایتخت خویش قرار دادند و مادها در اطراف همدان ساکن شدند. در 559 ق.م کوروش پادشاه ماد را مغلوب کرد و امپراطوری خود را از آسیای صغیر تا خلیج ‌فارس بسط داد و دو کشور آشور و بابل را ضمیمهء ایران کرد و سپس به آباد کردن مملکت و ساختن بناهای عظیم پرداخت. عالی ‌ترین بنای این عصر در شهر پاسارگاد که پایتخت ایران بود تأسیس شد. بقایای کاخ کوروش در پاسارگاد نمایانگر معماری باشکوه و تزئینات متأثر از هنر اورارتو و آشور و بابل است. به این طریق او کشورش را وارث این سه تمدن معرفی نمود. او برای ساختن کاخ ‌ها و بناهای پایتخت خود، صنعتگرانی از ملیت‌ های مختلف را به ‌کار گمارد. داریوش و خشایارشاه کاخ‌ های تخت‌ جمشید را باشکوه هر چه تمام‌ تر به ‌وجود آوردند. در شوش و سایر مکان ‌ها نیز شیوهء معماری هخامنشی به چشم می‌ خورد. عقاید پارسیان مشتق از تعالیم زرتشت و مبتنی بر خوبی و بدی بود. آیین پرستش اهورامزدا (روشنایی) در آتشگاه‌ های سرگشاده اجرا می‌ شد؛ به همین دلیل از پارسیان باستان معماری دینی کمتر باقی‌ مانده است؛ لیکن کاخ‌ های هخامنشی که محل اجرای آیین ‌های بزرگ از جمله مراسم جشن نوروز بود، باشکوه تمام باقی ماند. شاهنشاهی ایران در دوران فرمانروایی داریوش اول و خشایارشاه(521-465) از مجموع دو امپراطوری مصر و آشور وسعت بیشتری داشت. این امپراطوری عظیم تا دویست سال با قدرت و وسعت دوام آورد.

بیستون

نقش برجسته بیستون شامل پیکره داریوش بزرگ و دوازده تن دیگر است که در یک ردیف بر روی دیواره بلندی ساخته شده است. نقش شاه از همه بزرگ ‌‌تر است و در برابر او نُه اسیر با دست های بسته و گردن ‌های در ریسمان ایستاده‌اند که لباس‌ های متفاوتی دارند که نشانه ملیت های مختلف آن ها می‌ باشد؛ گزارش داریوش نیز مؤید این مطلب است. این گزارش به سه زبان فرس قدیم، عیلامی و بابلی نگاشته شده است و در بالای سراسیران علامت اهورامزدا نقش شده؛ در مجموع نقش برجسته بیستون ساده و خشک است. نقش داریوش احتمالاً شبیه به خودش بوده و قد او نیز در اندازه طبیعی ساخته شده است. عالی ‌ترین کتیبه هخامنشی نیز در بیستون قرار دارد که در آن داریوش وقایع اوایل سلطنتش را شرح می ‌دهد.

نقش برجسته بیستون شامل پیکره داریوش بزرگ و دوازده تن دیگر است که در یک ردیف بر روی دیواره بلندی ساخته شده است. نقش شاه از همه بزرگ ‌‌تر است و در برابر او نُه اسیر با دست های بسته و گردن ‌های در ریسمان ایستاده‌اند که لباس‌ های متفاوتی دارند که نشانه ملیت های مختلف آن ها می‌ باشد؛ گزارش داریوش نیز مؤید این مطلب است.

تخت ‌جمشید

جالب ‌ترین نقش برجسته‌ های مجموعه تخت‌ جمشید بر بدنه پلکان دو سری است که به تالار بارعام می ‌پیوندد و راه رسیدن به آپادانا محسوب می‌ شود. این پلکان عریض و آراسته، با نقش برجسته ‌هایی از سپاهیان با وقار در حال گام برداشتن تزئین یافته است. حالت تشریفاتی و تکرار این نقوش، نقش برجسته را در خدمت معماری قرار می‌ دهد که از خصوصیات پیکرتراشی ایران در این دوران است. نقش برجسته ‌های کاخ تخت‌ جمشید معمولاً صحنه‌ ها را در محل وقوع آن مجسم ساخته‌اند، مانند صف ‌‌آرایی سپاهیان کاخ، پاسداری نگهبانان؛ باریافتن نمایندگان ملت های - خراجگزار با هدایا و خراج‌ ها؛ حمل ظروف توسط خدمتکاران؛ ورود شاه و خروج شاه از اتاق ‌ها؛ حضور یافتن درباریان به پیشگاه شاه. گفته می شود این نقش برجسته ‌ها نمایش کوچکی است از جشن ‌هایی که در آغاز سال نو در محل کاخ تخت ‌جمشید برگزار می ‌شده است. در نقش برجسته قصر آپادانا، تعدادی گونه‌ های حیوانات که در آن ها تلاش در بازنمایی نسبی طبیعت شده، به چشم می ‌خورد. این حیوانات در سنگ حک شده یا با مفرغ ساخته شده‌اند و نقش محافظ و نگهبان را برعهده داشته‌اند. تنوع زبان در امپراطوری هخامنشی موجب تنوع کتیبه ‌‌ها شده است. این کتیبه‌ ها برخی بر لوحه های گلی و یا بر استوانه ‌‌ها حکاکی شده‌اند. از تصاویر مکرر بر روی استوانه ‌ها تصویر شاه با ردای بلند و تاج کنگره‌ دار است. این تصویرها(تصویر شاه) مظهر و نشانه دولت هخامنشی بوده است. وجود تکه ‌های رنگی در بخشی از این نقش برجسته ‌ها حکایت از آن دارد که بخش ‌هایی از آن‌ ها رنگی بوده‌اند.

هنر نقش برجسته در تمدن هخامنشی

پاسارگاد(پازارگاد)

بعد از غلبه کوروش بر پادشاه ماد در سال 505 ق.م وی اقدام به ساختن بناهای عظیم نمود. عالی‌ ترین نمونه این دوران در شهر پاسارگاد تأسیس شد. پاسارگاد شامل کاخ‌ها، معبد و مقبره شاهنشاه است. بخشی که کاخ‌ ها در آن قرار دارد و با دیواری احاطه شده، شامل ورودی عظیم و درگاه بزرگی که توسط گاوهای بالدار و بزرگ محافظت می‌ شده است. در شمال غرب این کاخ عظیم، تالار پذیرایی واقع است که در بخش مرکزی آن دو ردیف ستون به ارتفاع 13 متر موجود می ‌باشد. سرستون ‌ها معمولاً به شکل سر گاو نر، شیر شاخدار و سر اسب بوده است. بنای دیگر تالاری است به طول 24 متر و عرض 22 متر؛ که سی ستون در شش ردیف در آن موجود می‌ باشد. سرستون‌ ها از گچ ساخته شده و با رنگ ‌های قرمز سیر، فیروزه‌ای، آبی آسمانی، سبز، زرد و قهوه‌ای روشن رنگ شده است. بی‌ گمان این رنگ‌ ها متناسب با رنگ پرده ‌ها انتخاب شده و با رنگ سیاه و سفید ستون ‌ها و کف، هماهنگی خاصی به ‌وجود می ‌آورده است. پاسارگاد در زمان داریوش و تغییر پایتخت به شکل یک مرکز مذهبی باقی ماند و به عنوان محل تاجگذاری شاهان مورد استفاده قرار گرفت. بی‌ گمان شاهکارها و بدایع معماری تخت ‌جمشید، متأثر از بناهای پاسارگاد، خلق شده است. داریوش دستور داد روی تپه مجاور کاخ آپادانا، تالار بارعام ساخته شود. این تالار به سه ردیف ستون 12 تایی مزین است که طول هر یک حدود 20 متر می ‌باشد. سرستون‌ ها بیشتر به ‌شکل نیم‌تنه دو گاو نر ساخته شده که پشت به‌ پشت هم داده‌اند. در ساختمان این شهر از کارگران مصری، بابلی، مادی و ... استفاده شده است. آپادانا نیز مانند تالار بارعام تحت حمایت شیران بالدار، شیردال‌ها، سرشیران شاخدار و ... قرار داشته که همه با آجر لعابدار ساخته شده‌اند. شوش در آن زمان بزرگ ‌ترین پایتخت جهان و درخورِ عظمت و جاهِ سلطنت هخامنشی بوده است. امپراطوری وسیع داریوش احتمالاً در سلا 521 ق.م شوش را پایتخت خویش قرار داد.

بخش هنری تبیان


منبع: مجله الکترنیکی ویستا