تبیان، دستیار زندگی
یقین خصوصیتی است که کمتر در غیر معصوم ایجاد می شود ، اما حضرت ابوالفضل علیه السلام از همان کودکی، یقین به وجود آفریدگار یکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ویژگی مستظهر به عنایات الهی بود و از این رهگذر ویژگی های دیگر خود را متبلور می ساخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در حریم سقای کربلا

امام حسین


چهار روز از ماه شعبان سال 26 هجری می گذشت؛ ماهی که برای اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و پیروان آنان با برکت، رحمت و وارستگی توأم است. در این روز در شهر مدینه ستاره ای پرفروغ در آسمان فضیلت هویدا گردید که درخشش آن، خاندان عترت و اصحاب ائمه را در موجی از شادی و شعف فرو برد.

در بیت ولایت

این مولود شکوهمند در خانه ای دیده به جهان گشود که ایمان و تقوا در آن حضور داشت و اهلش به نور معنویت آراسته بودند. تاریخ تولد حضرت ابوالفضل علیه السلام را اکثر منابع، چهارم شعبان سال 26 هجری و برخی سال 27 هجری نوشته اند.(1)

حضرت ابوالفضل علیه السلام در بیت امامت و ولایت تربیت نیکویی یافت و حضرت علی علیه السلام نظری ویژه در پرورش او داشت، همانند مقاصد پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در رشد و شکوفایی امام حسین علیه السلام ، یعنی همان گونه که خاتم رسولان، امام سوم را برای تربیت دادن حماسه ای پرشکوه پرورش می داد و او را بر سر زانوی خویش با نوازش های خاص به مراحل رشد و کمال رسانید و سفارش وی را به تمام مسلمانان نمود و حسین را جزئی از خود و خود را جزئی از او معرفی نمود: «حسین منّی و انا من حسین». حضرت علی علیه السلام می دید که فرزندش در صحرای کربلا به یک فداکار و جانباز نیازی خواهد داشت؛ از این جهت، از خداوند خواست که او را صاحب پسری نماید که در زندگانی یاور و مطیع امام حسین علیه السلام باشد.

ابوالفضل علیه السلام با چنین مقصد مقدّسی از مادری ستوده خصال، زاده شد و با تربیت علوی، به شکوفایی رسید و در عرصه های گوناگون در مقابل برادرانش هیچ گاه از ادب خارج نگردید و در فرمان بُرداری از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از جان و دل می کوشید و لباس فخر و مباهات را از این بابت بر تن کرده بود و در همه حال ابراز لیاقت و فعالیت خستگی ناپذیری کرده و در نهایت خضوع و فروتنی، زمین ادب امامت را بوسیده است. امام حسین علیه السلام نیز این حماسه آفرینی ها و وفاداری های برادرش ابوالفضل  را ارج نهاد و برای وی مناصبی معیّن کرد که از چنین مراتب و مقاماتی معلوم می شود. حضرت حسین بن علی علیهماالسلام نظر خاصّی به ابوالفضل علیه السلام داشته که فرد دیگری از بنی هاشم این لیاقت را نداشته اند.(2)

یقین خصوصیتی است که کمتر در غیر معصوم ایجاد می شود ، اما حضرت ابوالفضل علیه السلام از همان کودکی، یقین به وجود آفریدگار یکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ویژگی مستظهر به عنایات الهی بود و از این رهگذر ویژگی های دیگر خود را متبلور می ساخت

فضایل قمربنی هاشم

ادب:

حضرت علی علیه السلام از همان اوایل خردسالی حضرت ابوالفضل علیه السلام ، توجه خاصی به تربیت او داشت و او را به تلاش ها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزی، تقویت روح و جسم، تیراندازی، شمشیرزنی و سایر فضایل اخلاقی ، تعلیم و عادت داده بود.

روایت شده: در طول 34 سال عمر حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام آن بزرگوار هرگز به برادرش امام حسین علیه‌السلام برادر خطاب نکرد، بلکه با تعبیراتی مانند سیدی، مولای، یابن رسول الله، آقای من ، سرور من ، ای پسر رسول خدا، آن حضرت را صدا می زد، جز در آخرین ساعت عمر، در آستانه شهادت ، که صدا زد: «برادر، برادرت را دریاب !» این تعبیر نیز یک نوع ادب بود، زیرا بیانگر آن بود که برادرت رسم برادری را با بهترین وجه ادا کرد، اکنون تو نیز ای برادر، با مهر برادری به من بنگر!

در کتاب مستطرف الاحادیث آمده است : روزی امام حسین علیه‌السلام در مسجد آب خواست. حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام که در آن هنگام کودک بود، بی آنکه به کسی بگوید باشتاب از مسجد بیرون آمد. پس از چند لحظه دیدند، ظرفی را پر از آب کرده و با احترام خاصی ظرف آب را به برادرش امام حسین علیه‌السلام تقدیم می کند. روز دیگر، خوشه انگوری را به او دادند. او با اینکه کودک بود، با شتاب از خانه بیرون آمد، پرسیدند: کجا می روی ؟ فرمود: می خواهم این انگور را برای مولایم حسین علیه‌السلام ببرم .(3)

حضرت عباس ابوالفضل ابالفضل

آن حضرت بدون اجازه در کنار امام حسین علیه السلام نمی نشست و پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو در برابر مولایش می نشست. او تربیت شده حضرت علی علیه السلام است که از همین مکتب درخشان درس ادب آموخته بود.(4)

یقین:

یقین خصوصیتی است که کمتر در غیر معصوم ایجاد می شود ، اما حضرت ابوالفضل علیه السلام از همان کودکی، یقین به وجود آفریدگار یکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ویژگی مستظهر به عنایات الهی بود و از این رهگذر ویژگی های دیگر خود را متبلور می ساخت.(5)

صدیقه طاهره و زیارت فرزندش

شخصی در کربلا مرقد مطهر امام حسین علیه السلام را روزی چند بار زیارت می کرد، ولی مرقد مطهر حضرت ابوالفضل علیه السلام را هفته ای یا چند روزی یک بار زیارت می کرد، در عالم خواب حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را دید که از او روی برگرداند. علت آن را پرسید، حضرت فرمودند: چرا از زیارت فرزندم دوری می کنی؟ او عرض کرد: روزی سه بار فرزندت را زیارت کردم . حضرت فرمودند: آری تو مرقد حسینم را زیارت می کنی، ولی مرقد فرزندم ابوالفضل را جز اندک زیارت نمی کنی.(6)

حضرت علی علیه السلام از همان اوایل خردسالی حضرت ابوالفضل علیه السلام ، توجه خاصی به تربیت او داشت و او را به تلاش ها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزی، تقویت روح و جسم، تیراندازی، شمشیرزنی و سایر فضایل اخلاقی ، تعلیم و عادت داده بود

امام صادق علیه السلام و زیارت سقّا

امام صادق علیه السلام به سرزمین عراق رفت و پس از زیارت قبر حسین بن علی علیهما السلام به سمت قبر عباس علیه السلام رفت، کنار آن مرقد ایستاد و زیارتنامه‏ ای خطاب به او خواند تا برای ما نیز الگویی برای عرض ادب به ساحت قمر بنی‏ هاشم باشد. این زیارتنامه، که به روایت ابوحمزه ثمالی، از زبان امام صادق علیه السلام نقل شده است و متنی برای زیارت قبر آن حضرت و ترسیمی از فضایل اخلاقی و جهادی علمدار کربلاست، مفاهیمی همچون تسلیم، تصدیق، وفا، خیرخواهی، جهاد، شهادت، استمرار راه شهدای بدر و... را مورد تأکید قرار داده است. در این جا به ترجمه قسمتهایی از زیارتنامه آن حضرت اشاره می‏کنیم:

«سلام خدا و رسولان و بندگان صالح خداوند و همه شهیدان و صدّیقان بر تو باد، ای فرزند امیرالمۆمنین!

گواهی می‏دهم که تو نسبت به حسین بن علی علیهما السلام آن امام مظلوم و جانشین پیامبر، تسلیم بودی و صدق و وفا داشتی.

لعنت حق بر قاتلان تو باد، بر آنان که حق تو را نشناختند و حرمت تو را زیر پا گذاشتند و میان تو و آب فرات، فاصله افکندند.

شهادت می‏دهم که تو مظلومانه شهید شدی...

من تابع شمایم و نصرتم برای شما آماده است و دلم تسلیم شماست.

سلام بر تو ای بنده صالح و شایسته و مطیع خدا و رسول و امیرالمۆمنین و امام حسن و امام حسین. 

گواهی می‏دهم که تو راهی را رفتی که شهدای بدر، آن را پیمودند و مجاهدان راه خدا در آن راه با دشمنان دین جنگیدند و از دوستان خدا حمایت و دفاع کردند. خداوند، بهترین و بیشترین و کامل‏ترین پاداش به تو دهد. 

گواهی می‏دهم که تو نهایت تلاش را در این راه کردی. خداوند تو را در زمره شهیدان محشور سازد و با رستگاران قرار دهد و بهترین جایگاه را در بهشت به تو عطا کند.

شهادت می‏دهم که تو نه سست شدی و نه کوتاهی کردی، بلکه با بصیرت در کار خود عمل کردی، به صالحان اقتدا و از آنان پیروی کردی. خداوند بین ما و بین شما و پیامبرش و اولیایش در منزلهای بهشتیان جمع کند و ما را با شما محشور گرداند».

پی نوشت:

1) ر.ک: العباس، ص 159؛ مجالس السنیه، سید محسن امین، مجلس 61؛ فرسان الهیجاء، ذبیح اللّه محلاتی، ج 1، ص 187

2) زندگانی قمربنی هاشم و حضرت علی اکبر و علی اصغر شهید، حسین عمادزاده، ص 63ـ 64.

3) کبریت الاحمر، ص 166.

4) پرچمدار نینوا، شیخ محمد اشتهاردی، ص 20.

5) محمد ناصرعلایی، آینه حیدرنما، روزنامه کیهان، 10/8/1376.

6) شخصیت ابوالفضل العباس علیه السلام از: عطایی خراسانی ، ص 116 – 117.

فرآوری: فاطمه زین الدینی

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع : پایگاه حوزه

مرکز ملی پاسخگویی به سۆالات دینی

کتاب کبریت الاحمر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.