لبخند بزن
... و مادر، مادر معصوم تو دانست که انتظار به پایان رسیده و لحظه دیدار نزدیک است. دیدار کسی که نه ماه همراه او بود و لحظهلحظه با او سخن میگفت. دیدار کسی که تاریخ را با خون خویش دگرگون میکرد. دیدار کسی که در پی نامش هزاران حادثه و فلسفه سترگ نهفته بود.
تو آمدی و درختان، همه پیش پایت قیام کردند. ابرها از آسمان رفتند تا آفتاب، رخساره تو را ببیند و رسم روشنگری بیاموزد و آسمان در تو نظر کند و معنای بلندی را دریابد.
تو آمدی که شمشیرداران ستمکار، پایان عمر خویش را نزدیک ببینند و خون در رگهای عاشقان آرزومند شهادت به خروش آید.
سلام ای فرزند مهربانی بتول و حیدر!
ای میوه عشق تنها زوج معصوم آفرینش!
ای حاصل پیوند دو دریای بیکران!
ای اقیانوس تا ابد!
بگذار رسول خدا، تو را در آغوش بگیرد و نامِ از آسمان آمدهات را در گوشَت زمزمه کند.
بگذار محمد اشکهایش را پنهان از همه، با گوشه قنداقه تو بزداید و در دل خویش، از مصیبتهای آینده تو اندوهناک شود.
بگذار امیر مۆمنان، لبخندِ شُکر بر لبانش بنشیند از اینکه آینده امامت از نسل سبر تو تداوم خواهد داشت.
لبخند بزن تا مادر به یاد نیاورد که قرار است شاهد چه ستمها در زندگانیات باشى.
آنگونه بخند که تمام هستی به روی زهرا بخندد و نداند که پیامبر، روزهای سختِ نیامده را برای تو،در دل میگرید. چشم امید تمام رسولانِ پیش از این، چشم امید علی و فاطمه به توست. به دستهایی که اینک در گاهواره آرام گرفتهاند و فردا زمین و زمان را به لرزه درمیآورند. به چشمهای کودکی که امروز بیدغدغه مادر و پدر را مینگرد و فردایی نه چندان دور بر زمین و آسمان، ولایت مییابد.
اینک آسوده بخواب. امروز بیاضطراب باش، ای مرد فردای خون و شمشیر!
که آینده، توفان ِمصایبش را چنان به سوی تو روانه خواهد کرد که یک عمر، فرصتِ آسوده را کم میآورى.
آغوش مهر زهرا غنیمت است اینک. در آغوش عصمت او تا میتوانى، قد بکش. تا میتوانى، صبر و عظمت و استواری بیندوز. از این آغوش بیهمتا تا میشود حقیقت را بیاموز که او آینده اسلام و راه سرخ شهادت خونینش را به تو میسپارد.
حسین! تمام تاریخ به تو تکیه دارد و به خون تو؛ خونی که قطرهقطرهاش سرنوشت انسانها را تا ابد رقم خواهد زد و پیامی سرخ را به گوش تمام زمین و زمان خواهد رساند.
چشم ِ تمام گذشتگان و آیندگان به توست؛ به مرد قهرمانی که با شمشیر خویش، با خون عزیزان و خون خویش، پرده از حقایق برمیافکند و هر چه باطل را محو میکند. به آنانکه انتظار تو را کشیده اند، آنانکه آرزوی اقتدا به قیام تو را دارند، بگو شمشیرهایشان را مهیا کنند.
تو اینک متولد شدهای و قیام بیبدیل خون علیه شمشیر اینک تولد یافته است.
از امروز کربلا چشم به راه میماند برای روز موعود تو ای حسین! روزی که شبیه هیچ روزی نیست.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
سودابه مهیجی