تبیان، دستیار زندگی
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی علاوه بر نجواهای عارفانه خویش با ذات احدیت با مولا و صاحب عصر و زمان حضرت بقیه الله هم نجوهای متعدد، زیبا و دلنشینی داشته است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نجوا با معبود

آیت الله میرزا جواد ملکی
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی علاوه بر نجواهای عارفانه خویش با ذات احادیت با مولا و صاحب عصر و زمان حضرت بقیه الله هم نجوهای متعدد، زیبا و دلنشینی داشته است

بزرگان و مقربان درگاه احدیت، کوچک ترین لغزشی و خطایی را که از سوی آن ها رخ می‌دهد، به منزله گناهی بس بزرگ می شمارند؛ این بزرگان هیچگاه  به کوچکی گناه نگاه نمی کنند، بلکه همیشه نظاره گر عظمت و شکوه پروردگار خویش هستند و نافرمانی در مقابل او را بسیار بسیار نابخشودنی می دانند.

از این بزرگ مردان تاریخ تعبیراتی بسیار سنگین  درخصوص اعمال انسان ها و افراد به جای مانده است و همیشه در تارک تاریخ نمایان هستند. مرحوم میرزا جواد آقا از این بزرگ مردان تاریخ و خطه دلیر مردان آذربایجان است.

مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی استاد بزرگ عرفان و اخلاق، در نجوای زیبا و عارفانه و عاشقانه خود با معبود خویش خود را بنده‌ای می داند که از نیستی به هستی رسیده است و با معبود لایتناهی و لایزال چنین زیبا و دلربا به نجوا می نشیند: «خدای من! بنده ای بودم که با عنایت خود، مرا از نیستی به وجود آورده و با بخشش های خود، بزرگ داشته و نعمت های فراوان را که غیرقابل شمارش هستند، به من ارزانی داشتی.

مولای من! تویی که ما را از نعمت ها و احسان های خود بهره مند ساختی. بخشش نموده و منت داری. تویی که بی نیاز نموده و دارایی دادی. تویی که پناه داده و کارها را اصلاح کردی. تویی که آمرزیدی و گناهان را بخشیدی.

تویی که تسلط و غلبه دادی. تویی که عزیز ساختی. تویی که یاری و مساعدت نمودی. توی که بزرگ داشتی و همیشه منزه، پاک و بلند مرتبه ای. و منم که خطا کردم.

منم که غفلت نمودم. منم که گناه کردم. منم که نافرمانی نمودم. منم که مخالفت کردم. منم که نادانی نمودم منم که کور گشتم. منم که اشتباه نمودم...».

«وای بر من! که اگر زمین گناهان مرا می دانست، مرا در خود فرو برده و می بلعید. وای بر من! که اگر کوه ها گناهان مرا می دانستند، بر من فرو می ریختند. وای بر من! که اگر دریاها می دانستند، مرا غرق می کردند... وای بر من! اگر در روز قیامت دستانم با زنجیر به گردنم بسته شود.

وای بر من و وای بر تیره روزی ام اگر آتشْ بدنم را بسوزاند!...».

عارفان نامی و گمنام همیشه از خدای تبارک و تعالی خواسته هایی داشته اند و در دعاها و مناجات خویش با حضرت احدیت به آن خواسته های عرفانی توجه داشته اند.

 مرحوم میرزا جواد آقا  در دعای خویش و درخواست از خدواند لایزال خاضعانه و خاشعانه درخواست می کند:

«خداوندا! ظاهر ما را با رحمت خود، باطن ما را با شناخت خود، دل های ما را با محبت خود، روح های ما را با مشاهده خود و پنهان ما را با اتصال به خود روشن فرما.

بر محمد و آل او درود فرستاده و به خاطر آنان، آمرزش بی عذاب، بهشت بی حساب، گذشت بی سرزنش و دیدار بی مانعی را نصیب ما فرما.»

مرحوم میرزا جواد آقا ملکی  علاوه بر نجواهای عارفانه خویش با ذات احدیت با مولا و صاحب عصر و زمان حضرت بقیه الله هم نجوهای متعدد، زیبا و دلنشینی داشته است که از باب مثال به یکی از آنها اشاره می شود:

«سرور من! دوری و جدایی از تو، از همه بلاها سخت تر است... شتاب کن و بیا و بگو دلت چه می خواهد تا من آن را که خشنودی تو در آن است، برگزینم و در پیش گیرم.

سرور من! چون به وصال تو و لذت دیدارت می اندیشم، و در حال و روز کسانی که آن ها را به نزد خود کشاندی و از فضل بی دریغ خود به آنان بخشیدی... می اندیشم، نزدیک است که دلم از حسرت منفجر شود و سینه ام از غیرت از هم شکافته گردد. آه! آه! سرور من! دشواری دوری از شما می کشدم و امید پیوند با شما، زندگی ام می بخشد».


منابع:

کتاب شیخ مناجاتیان

کتاب طبیب دلها

تهیه و فرآوری: فریادرس گروه حوزه علمیه