تبیان، دستیار زندگی
قرآن در آیات فراوانى مۆمنان را به توبه و بازگشت به سوى خدا دعوت کرده است اکنون سۆال مى شود هدف از تشریع توبه چیست؟ آیا تشریع آن مایه ى گستاخى انسان ها نمى شود؟!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در گشوده توبه و گستاخی بندگان


قرآن در آیات فراوانى مۆمنان را به توبه و بازگشت به سوى خدا دعوت کرده است اکنون سۆال مى شود هدف از تشریع توبه چیست؟ آیا تشریع آن مایه ى گستاخى انسان ها نمى شود؟!


توبه

پاسخ: از مسایل مهم در تحلیل توبه، تفسیر حکمت تشریع آن است، زیرا قرآن به مسأله ى توبه عنایت فوق العاده اى نشان داده و همه گناهکاران را به بازگشت به سوى خدا و ندامت از گذشته دعوت مى کند، و با نداى جهانى مى فرماید:

قُلْ یا عِبادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّاللّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ .[1]

«بگو اى بندگان من که در حقّ خود از حد تجاوز کرده اید، از رحمت خدا نومید نباشید، خدا همه گناهان را مى بخشد، او آمرزنده و مهربان است».

درست است که در این آیه، سخن از بخشودن همه گناهان است و سخن از توبه به میان نیامده است ولى با توجه به مفاهیم قرآن روشن مى شود که بخشوده شدن گناهان در پرتو عواملى است که عمده ى آنها توبه وندامت است و عوامل دیگر نسبت به توبه کمتر دخالت دارند.

باز در آیه دیگر مى فرماید:

...وَتُـوبُوا إِلَى اللّهِ جَمیعـاً أَیهَا الْمُۆْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ.[2]

«اى افراد با ایمان همگى به سوى خدا باز گردید، به امید آن که رستگار شوید».

این آیه با یک دعوت همگانى، توبه را به صورت یک اصل کلى مطرح مى کند.

با توجه به چنین وعده و عنایت گسترده، برخى در حکمت تشریع آن دچار اشکال شده و با خود چنین اندیشیده اند که اعلام پذیرش توبه یک نوع دعوت به معصیت و گناه است و بندگان به اعتماد این که در آینده راه توبه به روى آنها باز است، در بخشى از عمر به گناه و نافرمانى روى مى آورند.

هر انسانى مقصود انسانهاى معمولى و عادى است نه اولیاى معصوم الهى در طول زندگى به خاطر طغیان غرایز و امیال نفسانى، به یک رشته خلاف و گناه کشیده شده و سرانجام کیفرهایى در نامه اعمال او نوشته مى شود حالا اگر این انسان راه توبه را به روى خود بسته ببیند، با خود چنین مى اندیشد: اکنون که سرنوشت من جز عذاب الهى و کیفربینى، چیزى نیست پس چرا در باقیمانده عمر، از لذتهاى نفسانى و اعمال غرایز خوددارى کنم؟

علت تشریع توبه

قرآن یکى از صفات برجسته پیامبران را، مسأله ى امید به رحمت و ترس آنان از عذاب الهى بیان مى کند و این که پیوسته آنان در درون خود امید را با خوف ممزوج کرده و در عین ترس از دوزخ، به بهشت حق امیدوار بودند قرآن در این مورد آنان را چنین توصیف مى کند:

«...وَیدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَکانُوا لَنا خاشِعینَ »[3] ؛  «ما را  در حال امید و اشتیاق به رحمت، و ترس از خشم و عذاب، با خضوع کامل مى خوانند».

شما سراسر آیات قرآن را در نظر بگیرید، پیوسته سخن از دوزخ و عذاب، با سخن از بهشت و نعمت همراه است.

این تقارن، به خاطر آن است که در قلمرو تربیت، تنها ایجاد ترس و خوف کافى نیست، بلکه در کنار آن باید رجا و امید را نیز پرورش داد و به آنان گفت: «اگر خدا جهنم و دوزخى دارد، جنت و بهشتى نیز دارد»، تا گِرد زشتی ها نروند و از آنها دورى جویند و اگر روزى آلوده شدند، از رحمت گسترده او مأیوس نشوند، و مردم در کنار خوف از عذاب الهى به رحمت او نیز امید و رجا داشته باشند .

قرآن پیامبران الهى را به عنوان منادیان امید و بیم معرفى کرده مى فرماید:

کانَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرینَ وَمُنْذِرینَ... .[4]

«مردم یک گروه بیش نبودند، سپس خدا پیامبران را در حالى که نوید و بیم دهنده بودند، برانگیخت».

وعده ى پذیرش توبه تحت شرایطى، شاخه اى از ایجاد امید در دل گنهکاران است که در آینده ى خود تجدید نظر کنند، از گمراهى بازگشته، و از قانون شکنى دست بردارند، و هرگز «توبه» عامل تشویق بر خلاف کارى و قانون شکنى در زندگى دینى نیست، اینک توضیح این قسمت:

شکى نیست که هر انسانى مقصود انسان هاى معمولى و عادى است نه اولیاى معصوم الهى در طول زندگى به خاطر طغیان غرایز و امیال نفسانى، به یک رشته خلاف و گناه کشیده شده و سرانجام کیفرهایى در نامه اعمال او نوشته مى شود حالا اگر این انسان راه توبه را به روى خود بسته ببیند، با خود چنین مى اندیشد: اکنون که سرنوشت من جز عذاب الهى و کیفربینى، چیزى نیست پس چرا در باقیمانده عمر، از لذت هاى نفسانى و اعمال غرایز خوددارى کنم؟

من که اهل دوزخ و آتشم، چرا در آینده ى زندگى، از لذت گناه باز بمانم. بدون شک با چنین عقیده، به فکر اصلاح خود نمى افتد و به خلافکارى خود ادامه مى دهد، و پیوسته این مثل را زیر زبان زمزمه مى کند«آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب. چه یک نى، چه صد نى».

توبه

ولى چنین انسانى باید به مسأله ى توبه معتقد باشد و باور کند که خداى قهّار کیفر ده، سنت دیگرى را نیز در مسیر گنهکاران دارد، و آن این که اگر در باقى مانده ى زندگى تصمیم بگیرند که دیگر گرد گناه و خلاف نروند، و از قانون شکنى و خلافکارى دست بردارند، در این صورت خدا گناهان پیشین آنان را بخشیده و در این حال، سرنوشت آنها با سرنوشت صالحان و پاکان یکسان خواهد بود. در چنین حالى، دست از گناه و خلاف کشیده به صلاح و تقوا روى مى آورد.

یک چنین نور امید، در زندگى این انسان دگرگونى عظیمى ایجاد مى نماید و آهنگ زندگى او در آینده عوض شده و از مسیر پیشین، فاصله خواهد گرفت.

از این بیان روشن مى شود که توبه، نه تنها عامل تشویق به گناه نیست، بلکه عامل کاهش گناه و خلاف مى باشد و چه بسا از این طریق، هزاران فرد آلوده، در نیمه دیگر زندگى، به پاکى و پیراستگى گرویده و از حجم جرایم و گناهان کاسته مى شود.

با این حال باید دانست توبه براى خود شرایطى دارد که بسا قسمتى از آنها براى انسان هاى گنهکار فراهم نگردد. در این صورت چگونه مى تواند یک انسان گنهکار بدون آگاهى از امکان تحصیل شرایط، به امید توبه گناه کند و قانون ها را بشکند، چه بسا برخى از این شرایط در آینده ممکن نباشد.

یکى از این شرایط تکوینى توبه، بقاى حیات و زندگى است. و هرگز هیچ گنهکارى قطع و یقین به حیات خود ندارد. در این صورت، چگونه مى تواند با شک و تردید نسبت به حیات آینده، به امید توبه گناهى را مرتکب شود؟

اصولاً سوء استفاده از هر اصل صحیحى امکان پذیر است، ولى این سبب نمى شودکه آن اصل تشریع نشود و ازبرنامه ى تربیتى مربیان حذف گردد.

در قلمرو تربیت، تنها ایجاد ترس و خوف کافى نیست، بلکه در کنار آن باید رجا و امید را نیز پرورش داد و به آنان گفت: «اگر خدا جهنم و دوزخى دارد، جنت و بهشتى نیز دارد»، تا گِرد زشتی ها نروند و از آنها دورى جویند و اگر روزى آلوده شدند، از رحمت گسترده او مأیوس نشوند، و مردم در کنار خوف از عذاب الهى به رحمت او نیز امید و رجا داشته باشند

روایات در باب توبه

1. محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلامسۆال مى کند: اگر کسى گناه کرده و توبه نموده، امّا باز توبه را شکسته ومرتکب گناه شده، آنگاه توبه نموده است، آیا خدا توبه چنین فردى را مى پذیرد؟

امام در پاسخ این سۆال چنین فرمودند: «هرگاه مۆمن ، با طلب آمرزش و توبه به سوى خدا باز گردد خدا نیز با آمرزش به وى مى نگرد، خدا بخشاینده ومهربان است، توبه را مى پذیرد و از بدى ها مى گذرد».

آنگاه فرمود:

«فَایاک أَنْ تُقَنِّط المْۆْمِنینَ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ».[5]

«مبادا افراد  با ایمان را از رحمت خدا مأیوس سازى».

2. امیرمۆمنان علیه السلام  در کلمات قصار خود چنین مى فرماید:

«اَلْفَقیهُ کلُّ الْفَقیهِ مَنْ لَمْ یقَنِّطِ النّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ، وَلَمْ یۆْنِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللّهِ، وَلَمْ یۆْمِنْهُمْ مِنْ مَکرِ اللّهِ».[6]

«انسان  فهمیده و با کمال کسى است که مردم را از رحمت خدا ناامید نگرداند، و آنان را از لطف و رأفت خدا نومید نسازد و در عین حال از عذاب ناگهانى خدا مطمئن نگرداند».

3. «زُهَرى» از عالمان دربار اموى بود، روزى دستور مجازات و  تنبیه فردى را صادر کرد، آن فرد در حین مجازات جان سپرد زهرى از این حادثه به وحشت افتاد، شهر و خانواده ى خود را ترک نموده و به غارى پناه برد، مدت نُه سال در آن جا اقامت نمود، تا آن که در ایام حج شرفیاب محضر امام سجادعلیه السلام  شد. امام علیه السلامبه او فرمود:

«إنّى أخافُ مِنْ قُنُوطِک ما لا أَخافُ مِنْ ذَنْبِک».

«من از یأس و ناامیدى تو از رحمت الهى، بیش از گناهى که مرتکب شده اى ترسانم».

آنگاه فرمود:

«دیه مقتول را به وارثان او پرداخت کن و به سوى خانواده خود بازگرد و به فراگیرى برنامه هاى دینى خود بپرداز».

از سخنان امیدبخش امام علیه السلام نور امیدى در روان تاریک زهرى درخشید، از انزوا و خمودگى نجات یافت، و از آن پس در شمار اصحاب و یاران امام چهارم علیه السلام جاى گرفت.[7]

پی نوشت ها :

[1] . زمر/53.

[2] . نور/31.

[3] . انبیاء/90.

[4] . بقره/213.

[5] . بحارالأنوار:ج6، ص20، باب 20، روایت 71.

[6] . نهج البلاغه: کلمات قصار، شماره ى 90.

[7] . منشور جاوید، ج8، ص 214 ـ 220

فرآوری : محمدی

بخش قرآن تبیان


منبع : سایت رسمی آیت الله سبحانی