ما و تنهایی در سالمندی

مادربزرگ هر بار كه سرفه میكند خسخس ریهاش بلند میشود و هر بار این اتفاق میافتد حامد نوه او كه سر میز غذا است با قهر و بدگویی بلند میشود. اوایل پدرش با چشم غره یا تشری او را سر جایش مینشاند، اما حالا دیگر حامد بزرگ شده است و خودش باید بفهمد درست و نادرست چیست.
ریشههای بدرفتاری
سوءرفتار با سالمندان یا سالمندآزاری ازجمله پیامدهای افزایش تعداد سالمندان در خانوادهها و كوچك شدن فضای خانه و اختلاط بیش از حد فضاهای خصوصی افراد است.
اما تنها دلیل این بیمهری افزایش امید به زندگی نیست. وضع نامناسب اقتصادی خانوار و تربیت نادرست فرزندان در ارتباط با حفظ احترام والدین و عدم استقلال مالی پدربزرگ و مادربزرگها از فرزندان و نوهها كمكم سبب میشود آنان جایگاه اصلی خود را در خانواده از دست بدهند و گاه به عنوان یك سربار به آنها نگاه شود.
پژوهشی در مورد میزان و انواع سوءرفتار خانگی با سالمندان مراجعهكننده به پاركهای شهر تهران با پرسش از 400 نفر از سالمندان زن و مرد 60 ساله نشان داد 88 درصد از نمونههای پژوهش تجربه حداقل یك نوع از سوءرفتار و 25 درصد از نمونهها تجربه همزمان چند نوع سوءرفتار را تحمل كردهاند. نتیجه یك پژوهش نشان میدهد 85 درصد از پاسخگویان تجربه سوءرفتار عاطفی، 68 درصد تجربه غفلت، 40 درصد تجربه سوءرفتار مالی و 35 درصد از نمونهها تجربه سوءرفتار جسمی را عنوان نمودند.
انواع خشونت
خشونت علیه شخص تنها این نیست كه او را بزنی و دست و پایش را بشكنی. انجام دادن یا ندادن یك عمل كه منجر به آسیب جسمی، روانشناختی، اجتماعی یا مالی سالمند شده و منجر به كاهش كیفیت زندگی او میشود نیز سوءرفتار و اعمال خشونت علیه سالمند به حساب میآید.
خشونت روانی (تحقیر، دشنام، از میان بردن اعتماد به نفس و سرزنش)، خشونت اقتصادی (در مضیقه مالی دائم قرار دادن قربانی)، خشونت اجتماعی (انزوای اجتماعی و ممانعت از برقراری روابط اجتماعی) و خشونت جنسی- كه یكی از مصادیق آن جلوگیری از ازدواج مجدد سالمند است ـ از انواع خشونت هستند.
اكثر اندیشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعی زنان و كودكان را قربانیان اصلی خشونت در خانواده تلقی كرده و از سالمندان كمتر یاد میكنند اگرچه وجود همسرآزاری و كودك درمقایسه با سالمندآزاری از فراوانی بیشتری برخوردار است، اما این امر دلیل بر نفی سالمندآزاری نیست.
افسردگی به خاطر خشونت
تهدیدهای متداول مانند دوست نداشتن سالمند، موردپسند نبودن، دشنام دادن، تمسخر و استهزاء سالمندان در جمع، ممنوعیت برقراری ارتباط با دیگران، بیتوجهی نسبت به نیازهای جسمانی، اجتماعی و روانی سالمند، همه خشونت روانی است كه سلامت روانی سالمند را به مخاطره میاندازد و موجب بروز احساساتی همچون بیمیلی به زندگی، سرزنش خود، نداشتن اعتماد به نفس و نگرش مثبت، احساس یاس و ناامیدی و درماندگی، ترس از مردم، اضطراب، احساس گناه، احساس حقارت، احساس عدم شایستگی و خودارزشمندی و نهایتا كنارهگیری سالمند میشود.
باید كاری كرد
خانوادهها از هم سردتر میشوند و سالمندان جایگاه اصلی خود را از دست میدهند. نوهها دیگر عاشق مادربزرگها و پدربزرگها نیستند و احترام لازم را به آنها نمیگذارند. ما در 3 دهه آینده سالمندانی تنها، غمگین، منزوی و مطرود خواهیم بود. آیا این آیندهای است كه برای خود و فرزندانمان تصور میكنیم؟ اگر نمیخواهیم این خشونتها گسترش یابد از حالا باید كاری كرد.
تدوین قوانین حمایتی از سالمندان و ضمانت اجرایی لازم برای خانوادهها در مورد طرد یا ترك بزرگان خانواده در مقابل حمایت و تشویق خانوادههایی كه سالمندان خود را بخوبی نگهداری میكنند و تشویق و تشكیل انجمنهای حمایت از سالمندان در سطح كشور برخی راهكارهایی است كه میتواند افق روشنتری را پیشرو باز كند.
منبع : چهاردیواری
